📖گزیده: مجموعه خاطرات هاشم و مجتبی شیخی 🖊 نویسنده: محمدمحمودی نورآبادی 📚نوبت چاپ: اول، 1403
چند روز قبل از آن رفته بودم جریزه مجنون و می فهمیدم آن جا چه مصیبتی هست.اتفاقا توی همان ماموریت هم لندکروز من گلوله خورد و آتش گرفت،طوری که فقط اسکلتش ماند.بعد دوستان هاشم،برایم گفته بودند که هاشم وقتی این را شنید،سری تکان داد و گفت:" اگه من امروز پیش برادرم بودم،شهید میشدم!" بارها گفته بود که من هروقت شهید شوم،بایدتوی آغوش برادرم محمد باشم. این خیلی ذهنم رامشغول کرده بود...
#معرفی_کتاب 📖
#انتشارات_آسمان_سوم 📚
#کنگره_ملی_شهدای_فارس 🇮🇷