کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس

تصویر شهید

شهید عبدالرحیم احمدانیان

دلیل شهادت: مفقودیت

اطلاعات شخصی

تاریخ تولد: 1345/09/01

تاریخ شهادت: 1365/10/19

محل شهادت: شلمچه

محل دفن: (مسیر یابی و بازدید آنلاین)

تحصیلات و سمت

تحصیلات:

سمت : رزمنده

زندگی‌نامه

بسم الله الرحمن الرحيم زندگي نامه شهيد عبدالرحيم احمدانيان شهيد عبدالرحيم سال 1345 در شهرستان لار ديده به جهان گشود.از همان کودکي فرد بسيار ساکت و آرامي بود اهل مسجد بود و به طهارت و پاکيزگي اهميت زيادي مي داد و هميشه سعي داشت وضويش را به طور صحيح انجام دهد.دوران دبستان را در مدرسه مجتهدي سابق گذراند و راهنمايي را در مدرسه رازي سپري کرد دوره دبيرستان که همزمان با دوران جنگ بود مدرسه را رها کرد و وارد پايگاه شهيد شاکري شد.پس از آن به عنوان نيروي ويژه مدتي در بيت آيت الله آيت اللهي پاسدار بود.سپس به استخدام سپاه در آمد و به عنوان نيروي رسمي در سپاه به خدمت مشغول شد.عبدالرحيم از سن 14 ـ 15 سالگي در جبهه بود قبل از اين که وارد سپاه شود طي دو مرحله به جبهه رفت و يک مرحله هم از طريق سپاه به منطقه اعزام شد ايشان بعد از انقلاب در سال 1360 به طور مستمر در پايگاه مقاومت شهيد شاکري فعاليت داشت.ايشان در سال 1365 ازدواج کرد و بعد از سه ماه که از ازدواجش مي گذشت از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي لارستان به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد.عبدالرحيم در 19 دي ماه سال 1365 در جبهه جنوب منطقه شلمچه در عمليات کربلاي 5 طي پاتکي از طرف نيروهاي عراقي مورد حمله قرار گرفت و پس از رشادت هاي فراوان زخمي شد و به درجه رفيع شهادت نائل گشت و چون عراقي ها در حال پيشروي بودند جسدش در همان جا ماند و بعد از گذشت ده سال زماني که دخترش ده ساله بود پيکر مطهرش به آغوش وطن بازگشت.روحش شاد و يادش گرامي باد

وصیت‌نامه

بسم الله الرحمن الرحيم وصيت نامه شهيد عبدالرحيم احمدانيان قال رب اشرح لي صدري و يسرلي امري وحل العقده من لساني يفقهوا قولي.(قرآن کريم) اين شهدا مال ما نبودند بلکه مال اسلام و قرآن بودند.(امام خميني) هدف من از به جبهه آمدنم اين است که چون اسلام احتياج به خون داشت و همچنين براي رضا و خشنودي خدا و براي حفظ اسلام و قرآن و ناموس و شرف اين ملت عزيز مسلمان و براي آبياري کردن درخت اسلام به جبهه آمدم من براي آب نمي جنگم چون از آسمان آب مي بارد،من براي خاک نمي جنگم چون خاک مرا مي بلعد. من براي آن مي جنگم که چون اسلام به خون احتياج دارد و درخت اسلام تشنه خون است. جانم را در راه خدا دادم که اولاً خدا از من راضي شود. دوم آن که من جانم را در راه خدا دادم که اسلام و قرآن زنده بماند. که همانطور که اين اسلام عزيز از 1400 سال پيش به وسيله خون نگه داشته شده الان هم بايد بوسيله خون دادنمان اين اسلام عزيز که به عنوان يک امانت به دست ما رسيده اين اسلام عزيز را به دست امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف يرسانيم. اي خواهران و برادران لاري، آي پدر و مادران لاري، امروز روز امتحان است وقت آن رسيده که امتحان خودمان را پس بدهيم. امروز روز آن نيست که پدر و مادري مانع از آمدن فرزندشان به جبهه شوند.امروز روز آن نيست که خواهر و برادري بگويند نبايد بچه ما به جبهه برود اگر چه شما به خاطر بزرگ کردن فرزندتان شب و روز زحمت کشيده ايد اگر چه بي خوابي کشيده ايد تا فرزندتان را بزرگ کرده ايد و حقي به گردن فرزندان خود داريد ولي امروز مسئله اسلام و قرآن است.اسلام و قرآن در خطر است و بايد به(ياري) اسلام بشتابيم همان طور که قرآن کريم مي فرمايد: با مال و جان خود جهاد کنيد و ما که مسلمان هستيم بايد به دستورات خدا و قرآن و اسلام عمل کنيم ما مسلمان ظاهري نباشيم که در موقع رفاه و آسايش بگوييم ما مسلمانيم و اسلام و قرآن را مي خواهيم اما در عمل و همين که مسئله جنگ به زبان آيد خودمان را کنار بکشيم ما نبايد مثل دوران حضرت علي عليه السلام بکنيم که موقعي که حضرت به ياران خود مي فرمود:جنگ در پيش داريم اگر زمستان بود مي گفتند:الان هوا سرد است بگذار تا تابستان برسد آن وقت مي جنگيم موقعي که تابستان مي رسيد مي گفتند: الان که گرم است بگذار تا هوا خنک شود و زمستان برسد آن وقت مي جنگيم. اين ها کساني بودند که به ظاهر اسلام آورده بودند و مسلمان بودند اما در باطن و در عمل مسلماني خود را نشان نمي دادند ما نبايد مثل آنها باشيم و از مرگ بترسيم و به جبهه نياييم يا فرزندان خودمان را به جبهه نفرستيم و از اين بترسيم که اگر فرزندمان به جبهه رفت شهيد مي شود.اولاً که شهادت آرزوي هر مسلمان است دوماً که مرگ فقط در جبهه نيست.اگر مرگ انسان رسيده باشد هر جا که باشد مرگ به سراغش مي رود حتي اگر از ترس مرگ توي سوراخ موش هم برود مرگ به سراغش مي رود و الان که اين طور است و مرگ همه جا است پس چه بهتر که مرگ انسان در راه خدا و براي رضاي خدا باشد و با افتخار از دنيا هجرت کند نه با ننگ و کوله باري از گناه و معصيت. در اين رابطه قرآن کريم مي فرمايد: انا لله و انا اليه راجعون که از خداييم و به سوي او باز مي گرديم. بالاخره بايد همه از اين دنيا هجرت کنند و بروند براي دنياي ديگر و به جز خدا هيچ کس زنده نمي ماند. و من در آخر از تمام خواهران و برادران و مادران و پدران لاري مي خواهم که اگر ناراحتي از من ديدند يا من کاري کرده ام که از من ناراحت شده اند يا غيبت و تهمتي به آنها زده ام خواهش مي کنم که مرا حلال کنند و مرا ببخشند.همچنين از دوستان و آشنايان عزيز مي خواهم که مرا حلال کنند.پيامي براي خانواده ام:خانواده عزيز من اولاً از شما مي خواهم که مرا حلال کنيد به خصوص پدر و مادر عزيزم که خيلي زياد براي من زحمت کشيده ايد.پدر عزيز من از شما به خاطر اين که براي من شب و روز زحمت کشيدي و مرا بزرگ کرده و به اين سن و سال رساندي تشکر مي کنم.و از شما مي خواهم مرا حلال کني. مادر عزيزم همچنين من از شما به خاطر اين که شب و روز براي من زحمت کشيدي و براي بزرگ کردن من بيداري کشيدي و رنج و زحمت زياد متامل شدي و مرا چنان تربيت کردي تشکر مي کنم و از شما مادر عزيزم مي خواهم مرا حلال کني و شيرت را بر من حلال نمايي.پدر و مادر عزيز من از شما مي خواهم که اصلاً براي من نگرييد و عزاداري نکنيد چون اگر شما ناراحت باشيد و عزاداري کنيد دشمنت شاد مي شود پس شما شاد و خوشحال باشيد که دشمنت از شادي و خوشحالي شما بلرزد.پدر و مادر عزيز بايد افتخار کنيد که فرزندي را تربيت کرديد که اين فرزند عاشق خدا شد و به سوي او رفت و خدا هم عاشق فرزندتان شد و جانش را گرفت و من از شما مي خواهم که در مقابل مصيبت ها و بلاها و امتحاناتي که از طرف خداوند بر شما مي شود صبر و استقامت کنيد و الان که فرزندتان در راه خدا شهيد شده کاري نکنيد که اجرتان پايمال شود و در آخر از شما مي خواهم که سلام مرا به خواهر کوچکم زينب برسانيد و به ايشان بگوييد که برادري داشتي که تو را خيلي دوست مي داشت و به ايشان بگوييد که همچون حضرت زينب(س) راه برادرش را ادامه دهد و من در آخر از شما مي خواهم که به مدت يک سال نماز کامل براي من به قصد احتياط بخوانيد در ضمن از شما مي خواهم که جسد مرا حاج قاسم قنادي غسل و کفن کند. ديدار به قيامت. روز چهارشنبه مورخه 26/11/1362

گالری تصاویر
QR Code

برای مشاهده این صفحه QR کد را اسکن کنید

دیدن شهدای بیشتر