بسمه تعالي مختصري از زندگينامه شهيد محمد حسن کيشايي فراهاني
شهيد محمد حسن در آبانماه سال 1330 در تهارن متولدشد . پس از منتقل شدن پدر به شيراز او دوران کودکي را در شيراز سپري کرد . سپس مراحل دبستان و دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت . در دوران مدرسه او هميشه شاگردي ممتاز و مورد توجه معلمان اولياء مدرسه بود .خصوصا در خواندن و قرائت قرآن در مدرسه و مسجد محل شناخته شده بود . پس از اخذ ديپلم به خدمت نظام سربازي درآمد .از همان زمان فعاليت سياسي او شروع شد . عکس و پوسترهاي حضرت امام را که به طورت کارت پستال براي تبريک ايام نوروز چاپ شده بود به خانه مي آورد .کتابهايي را که در آن موقع خواندن آنها از طرف نظام ممنوع شده بود به خانه مي آورد و همه را تشويق به خواندن کتابها مي کرد . بعضي از کتابها را به طور مخفيانه مي برد و در کتابخانه هاي محله ها مي گذاشت ساواک مي رفت و کتابها را جمع آوري مي کرد ولي او باز دست از فعاليت بر نمي داشت و به کارش ادامه مي داد. تا اينکه در کارخانه سيمان مشغول به کار شد . شهيد از نظر اخلاقي شخصي بسيار متواضع و خوشرو و خوش برخورد و يک رنگ و در ميان افراد فاميل و خانواده زبان زد بود . هر کس هر مشکلي داشت به وي در ميان مي گذاشت و او با کمال صميمت مشکل آنها را برطرف مي کرد . در کارخانه هم همين طور او در کارخانه سمت بازرسي کارخانه را به عهده داشت وي بقدري با کارگران و کارکنان صميمي و يک رنگ بود که همه او را از خود مي دانستند و بدون هيچ گونه رو در بايستي مسائلشان را با او در ميان مي گذاشتند و او هر کاري از دستش برمي آمد براي آنها انجام مي داد .با اوج گيري انقلاب او نيز هم زمان با مردم به پا خاسته کشورمان سهمي در انقلاب داشت . در راهپيمائي ها به طور مرتب شرکت مي کرد . حتي چند بار توسط مزدوران رژيم شاه با ضربات باطوم تمام بدن او کبود شده بود خصوصا در پنجم رمضان در مسجد نو شيراز ولي باز هم دست از فعاليت بر نمي داشت .شبهائي که حکومت نظامي بود . او تا دير وقت در خرج به سر مي برد و اعلاميه هاي حضرت امام را همه جا پخش مي کرد .نوارهايي شهيد آيت اله دستغيب و امام را مرتب به خانه مي آورد . تا اينکه اعلام شد که حضرت امام به ايران تشريف مي آوردند .او با شوق و اشتياق فراوان براي استقبال حضرت امام عازم تهران شد و براي ورود حضرت امام مثل تمام مردم ايران لحظه شماري مي کرد تا اينکه باز اعلام کردند که فرودگاه ها بسته شده و آمدن حضرت امام به تاخير افتاده .او از آنجا عازم مشهد مقدس شد و پس از زيارت امام رضا عليه السلام مجددا عازم تهران و خود را براي استقبال حضرت امام آماده کرد .پس از ورود حضرت امام به تهران و ديدن ايشان او به شيراز بازگشت ولي همچنان به فعاليتش بر ضد رژيم شاه ادامه مي داد تا اينکه در روز 21 بهمن ماه 57 پس از تسخير کلانتري سيزده با عده زيادي از مردم براي تسخير شهرباني به طرف شهرباني حرکت کردند که آنجا پس از درگيري با مزدوران کثيف رژيم شاه به درجه شهادت نائل آمد . اين شهيد عزيز ارادت خاصي به حضرت ابا عبداله داشت .روحش شاد و راهش پر رهرو باد . والسلام