بسمه تعالي
زندگينامه شهيد ولي منصوري؛ ولي منصوري در سال 1343 ر خانواده اي مذهبي از عشاير قشقائي طايفه صفي خاني ديده به جهان گشود که همواره زندگي چادر نشيني معيشت سخت زندگي به علت جمعيت زياد خانواده پدرش همواره به دامداري و کشاورزي مشغول بود که تنها شهيد ولي منصوري که فرنزد هفتم خانواده بود به دبستان عشايري جهت تحصيل مشغول بود که تحصيلات ابتدائي را در همان طايفه خودش با پيمودن روزانه 10 کيلومتر بيشتر به دبستان مي رفت تا اينکه تحصيلات ابتدائي را به پايان رساند و سپس روانه مدرس راهنمائي عشايري شهيد چمران نوچين آن زمان مشغول تدريس شد و در تاريخ مرداد ماه سال 1365 به جبهه اعزام شد تا به نداي امام راحل و رزمندگان جبهه هاي نبرد لبيک گفته باشد که سرانجام با تير مستقيم دژخيمان بعثيان به درجه رفيع شهادت نائل گرديد . روحش شاد و يادش گرامي باد والسلام .
بسم رب شهداء و صديقين متن وصيت نامه شهيد ولى منصورى آن قدر به جبهه ها مى روم و مى جنگم تا شهيد شوم . اى جوانان نكند در خواب غفلت بميريد كه امام حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد و مبادا در حال غفلت بميريد كه على (ع) در محراب عبادت شهيد شد. مبادا در حال بى غفلتى بميريد كه على اكبر در راه هدف حسين با هدف شهيد شيد. چون وضعى پيدا كردم تا در دشت كربلاى ايران از دين و ناموس و كشور خود دفاع مى كنم لازم دانستم وصيت نامه اى مختصر بنويسم. از پدر و مادرم و برادران و خواهران و تمامى اقوام و از تمامى اهالى روستاى منصور آباد و نوجين و عشاير صفى خالى خداحافظى مى كنم و اميدوارم اگر شهيدگرديدم برايم ناراحت نباشند. گفته هاى شهيدان را در جنگ تحميلى به ياد داشته باشيد و به حد توان خود جبهه و جنگ و انقلاب شكوهمند اسلامى را يارى نمائيد. و آخرين سيلى را بر دهان دشمنان اسلام بخصوص صدام جنايت كار بزنيد تا بداند هيچ سلاح و قدرتى نمى تواند جواب ملتى را كه سايه امام زمان بر سر آنها مستدام است بدهد. و سرمشقى براى كسانى باشد كه در تاريخ آينده با چنين مكتبى به مقابله نپردازند. از همه دوستان و اقوام و پدر و مادر و برادران خداحافظى مى كنم مرا حلال نمائيد.والسلام خداحافظ ولى منصورى .