کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
04:07
سیدخدایار هاشمی( امیرسالاری)

سیدخدایار هاشمی( امیرسالاری)

فرزند سیدعلی مدد

تاریخ تولد
1315/06/01
تاریخ شهادت
1365/11/17
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس- فیروزاباد-امیرسالار
وضعیت تأهل
متاهل
مسئولیت
تک تیرانداز
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد سيد خدايار هاشمي امير سالاري
شهيد هاشمي از سادات حسيني در خانواده اي مذهبي و فقير در منطقه ميمند چشم به جهان گشود . جد بزرگش سيد مير سالار از امامزاده هاي دهدشت کهگلويه است و پدرش سيد علي مدد و مادرش خانمگل نام داشت . پدرش مردي با سواد و مکتبدار بود و شاگردان زيادي داشت . در محضر پدر بزرگوارش به فراگيري قرآن و علوم ديني پرداخت . هشت ساله بود که مادرش دار فاني را وداع گفت ، پدرش بعد از مدتي فلج و گوشه نشين شد . تنها خواهرش سرپرستي او و برادرش را به عهده داشت . در سن 18 سالگي به خدمت مقدس سربازي رفت . پس از خدمت سربازي با دختري از يک خانواده متديّن ازدواج کرد ايشان در سال 1351 روستاي امير سالار را بنا نهاد که نام آنرا از نام جدش سيد مير سالار گرفته است سيد پس از استقرار جمعي از مردم روستا به عنوان معتمد محل و همچنين امام جماعت مردم انتخاب شدند. ايشان در برپايي مجالس مذهبي مانند احياء و شب زنده داري ، مجالس قرآن ، روضه خواني و مداحي کوشا بودند، منزلش محل تجمع روحانيت ، مرکز تعليم قرآن ، مرکز حل اختلاف مردم و جايگاه مساکين و محرومين و مستضعفين بود . از نظر اخلاقي در ميان مردم منطقه نمونه و الگو بود . مخصوصاً اخلاق خانوادگي ايشان که زبانزد خاص و عام بود به خانه محرومين و مستضعفين سرکشي مي کرد و بدون تکبر با آنها غذا مي خورد و آنها را به خانه دعوت مي کرد مخصوصاً در ماه مبارک رمضان اطعام مي داد. فردي زحمتکش بود براي بدست آوردن روزي و امرار معاش خانواده ، هم کشاورزي و هم مکانيکي مي کرد ، ولي بيشتر به کارهاي مذهبي اهميت مي داد و کمتر دنبال ماديات بود . تا اينکه انقلاب اسلامي به وقوع پيوست و مردم به رهبري امام خميني (ره) در 22 بهمن سال 1357 به پيروزي رسيدند و جريان انقلاب از تهران و قم به وسيله روحانيوني که به منزل شهيد مي آمدند به ايشان مي رسيد و او هم اين وقايع را محافل و مجالس سخنراني و روضه خواني و مداحي به گوش مردم مي رساند . سيد علاوه بر خدمات مذهبي در سطح جامعه ، خود شخصاً در بسيج مقاومت شرکت نموده و عضو فعال اين ارگان انقلابي محسوب مي شد . در راهپيمايي ها شرکت مي کرد ، در نماز جمعه و جماعت و محافل سياسي مذهبي شرکت داشت . افراد را به شرکت در اين مجالس دعوت مي نمود ايشان اين خدمت ارزنده را کافي ندانسته و تصميم گرفت به جبهه برود.سيد در جواب کسانيکه مي خواستند مانع رفتن او به جبهه بشوند مي فرمود:" اين جنگ، جنگ حق عليه باطل است مي ترسم تمام شود و من شرکت نکرده باشم ."لذا در تاريخ 7/9/65 به جبهه حق عليه باطل رهسپار گشت. در گردان امام علي عليه السلام در رشته غواصي در دو عمليات کربلاي 4و5 شرکت نمود و در تاريخ 17/11/65 در منطقه شلمچه در سن 50 سالگي در عمليات کربلاي 5 به درجه رفيع شهادت نائل آمد . مرقد مطهر اين شهيد بزرگوار در همان روستايي که بنا نهاده بود (اميرسالار قرار دارد و زيارتگاهي براي اهالي روستا شده است تا جائيکه نذر و نيازهاي مردم براي ايشان مقرر مي گردد و شفاي فرزندانش را از ايشان و جدش طلب مي کنند ..از اين شهيد عاليقدر يک حلقه فيلم به صورت مصاحبه تلوزيوني که در جبهه تهيه شده است موجود است که در آن نصايحي به مردم مخصوصآً قشر جوان نموده است و همچنين وصيت نامه اي از ايشان در دو صفحه به جاي مانده است.روحش شاد و راهش مستدام باد.والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم اللهم فاطر السماوات و الارض عالم الغيب و شهادت الرحمن الرحيم انى اعهد اليك انى اشهد ان لااله الا انت وحدك لاشرك لك و ان محمد صلى الله عليه و آله عبدك و رسولك و ان الساعه آتيه لاريب فيها و انك تبعث من فى القبور و ان الحساب حق و ان الجنت حق و ما و عندالله فيها من الحيم الا كل و المشرب و النكاح حق و ان ؟؟؟ حق و ان الايمان حق و ان الذين كما وصف و ان الاسلام كما شرعت و ان القول كما قلت و ان القرآن كما انزلت و انك انت الله الحق المبين و انى اعهد اليك فى الدار الدنيا انى رضيت بك ابا با الاسلام دينا و بمحمد صلى الله عليه و آله نبيا و بعلى اماما و بالقرآن كتابا و ان اهل بيت نبيك عليه و عليهم السلام ايمتى اللهم انت نقنى عنده ؟؟؟ و رجائى عند كربتى وعدتى عند الامور التى تنزل لى و انت ولى فى يمتنى و الهى و اله آبائى صلى على محمد و آله و لاتكيلنى الى نفس طرفيه عين ابدا و انيس فى قبرى وحشتنى و جعل لى عندك عهد يوم القاك منشورا . چون توفيقات پروردگار جهان و جهانيان و تأييدات خداوند متعال شامل حال اينجانب سيد خدايار هاشمى فرزند سيد على مدد داراى شناسنامه شماره 445 متولد سال 1310 شمسى اهل و ساكن امير سالار گرديد لذا با طيب خاطر و صحت ؟؟؟ و بنا را بر وصيت گذاشته ام. اول گواهى مى دهم به يكتائى و بى همتائى پروردگار جهان و جهانيان و گواهى مى دهم كه حضرت محمد بن عبدالله صلى اله و عليه و آله و سلم بنده خدا و آخرين فرد از پيامبران است و گواهى مى دهم به امامت حضرت على بن ابى طالب عليه السلام اميرالمومنين و يازده تن ديگر از نژاد خاتم پيمبران حضرت امام حسن عليه السلام و امام حسين و على بن حسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسين بن على و حجه بن الحسن العسكرى امام غايب زنده صلى اله عليه و عليهم اجمعين كه هر يك بعد از ديگرى جانشين و پيشوايان بر حق و امت آن بزرگوار مى باشند و گواهى مى دهم كه قرآن كريم كتابيست كه از جانب پروردگار به حضرت محمد بن عبدالله فرود آمده كه تمام محتويات آن اعتراف و اقرار دارم و گواهى مى دهم كه بهشت و دوزخ و زنده شدن پس از مرگ و حساب و سنجيدن كردارها و پاداش و كيفر راست است پروردگارا آئين و طريقه همانست كه تو توصيف نمودى و اسلام همانست كه تو تشريح كردى و مطلب همانست كه تو بيان كردى و كتاب آسمانى همانست كه تو نازل كردى پروردگار حضرت محمد صلى الله عليه و آله و جانشينان معصوم آن بزرگوار را بهترين پاداش عطا بفرما آمين يار رب العالمين - مطلب دوم من دارائى و اموال منقول و غيرمنقول و ديونم وصى و قيوم خرج مراسم كفن و دفن و غيره تماما آنچه مى باشد در وصيت نامه ديگر در منزلم نوشته ام كه بدست عيالم و وصيم برادر بزرگوارم سيد ذوالفقار مى باشد كه برادرانم عمل نمايند و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته پناه مى برم بخداى بزرگ. يا من يقبل السير و يفقو ان الكثير اقبل منى اليسير و يعقو عن الكثير انك انت الغفور الرحيم استدعا دارم قرائت كننده وصيت نامه را كامل بخواند چونكه مسلمان بايد وصيت نامه اش كامل باشد. اى امت مسلمان ايران اول شما اتحاد را حفظ كنيد و با وحدت كلمه و اتكاء به خداوند براى رضاى الله گام برداريد و اين راهى را كه من انتخاب كردم با ديد و شناخت درست انتخاب نمودم و اگر كه شهيد شدم به آرزوى ديرينه ام رسيده ام و شماها هم كه هستيد خداوند متعال را طاعت و بندگى كنيد و صبر را پيشه كار خود سازيد كه همواره موفق خواهيد بود. برادرانم من تنها براى ادا كردن دينم كه اسلام بر دوش تك تك افراد مسلمان قرار داده است اين سفر را انتخاب كردم و بسيار خوشحال هستم كه در عمرم توانستم به نداى غريبانه و مظلومانه حسين (ع) كه در روز عاشورا صدا زد هل من ناصرا ينصرنى آيا كسى هست كه من را يارى كند جواب دادم و آمدم تا با ريختن خونم درخت اسلام را آبيارى نمايم و امام حسين (ع) هم در آن عصر ندايش اين بود كه آيا كسى هست كه اسلام را يارى كند براى اينكه اسلام دينى است كامل و مخالف هرگونه ظلم و ستم مى باشد و در جامعه اگر درست به آن عمل شود عدالت و برابرى برقرار مى شود من به خاطر دفاع از دين اسلام حاضر هستم كه جان خود را كه آنچنان ارزش و بهايى در مقابل دين ندارد بدهم تا اسلام بماند و بر شما مومنان و مسلمانان هست كه پيوسته گوش بفرمان رهبر كبيرمان و حضرت آيت الله منتظرى باشيد چون اين رهبران براى اسلام زحمت زيادى كشيده اند و حاضر نيستند كه به اسلام صدمه اى وارد شود برادران عزيز دائما خداوند را شكرگزار باشيد و از محرمات دورى كنيد و بجاى بياوريد واجبات دين را. از خواهران مى خواهم كه با رعايت حجاب اسلامى آنها هم دشمن را از پا در بياورند خواهر مسلمانم من با خونم و تو با حجاب بيا تا دشمن را از پا در بياوريم. از برادرانم مى خواهم كه در شهادت من صابر و مقاوم باشند و افتخار كنند كه خداوند اين فيض را نصيب من گردانيده است زيرا خداوند خودش گفته است من كسى را كه دوستش داشته باشم مى برم به پيش خودم و بدانيد كه ما را خدا دوست داشته و شما را هم دوست دارد و شما كه براى من زحمت كشيده ايد از شما مى خواهم كه مرا ببخشيد و حلالم نمائيد از خانواده خودم و فرزندانم مى خواهم كه شما هم صبر و استقامت كنيد و خداوند را شكرگزار باشيد و بدانيد كه انشاء الله شما هم رستگار خواهيد شد در پايان از همه دوستان و آشنايان حلاليت مى طلبم و من را در گلزار شهدا كنار ديگر شهدا اگر اين فيض نصيبم شد دفن كنيد والسلام سيد خدايار هاشمى 2/10/65