بسم الله الرحمن الرحيم . زندگينامه شهيد رسول يوسفي فرزند محمود . در سال 45 خيمه ها به صلابت کوه در همسايگي خورشيد قد برافراشته بودند و مردان قبيله در مکتب شجاعت و شهامت درس عشق مي آموختند ني لبک هاي عاشق با سرور سرود مي خواندند و مهرباني سر سبزه زاران در قلب دشت جاري مي شد . پدر صلوات خود را که ختم مي کند رسول چشم را بر استواري کوه مي گشايد و در خانواده اي عشايري از عشاير غيور فارس رشد مي کند و پرورش مي يابد . او تا 5 سالگي همراه خانواده و در ميان ايل زندگي مي کند و با نجابت طبيعت خو مي گيرد و تربيت مي شود . در سال 1350 بنا بر مصلحت پدر رسول و ديگر اعضاي خانواده در روستاي چم پيان و شهيدآباد فعلي از توابع شهرستان ده بيد ساکن مي شوند . او در کنار پدرش در کار کشت و زرع ياري مي رساند و همراه پدر کار مي کند . رسول در روستايي که زندگي مي کند به سبب نداشتن ساختمان تحصيلات ابتدايي را در زير چادر آغاز مي کند و در سرماي سخت به يادگيري مي پردازد . در کنار تحصيلات با احکام مذهبي آشنا و به انجام واجبات ديني مي پردازد . او بعد از دوره ابتدايي و ادامه تحصيل راهنمايي به سعادت شهر مي رود همزمان با تحصيلات راهنمايي اوج انقلاب آغاز و او همانند ديگران در کليه تظاهرات شرکت مي کند و تا اينکه مجددا از سعادت شهر به ده بيد صفاشهر فعلي بر مي گردد . بقيه تحصيلات راهنمايي را در ده بيد به اتمام مي رساند و در آنجا عضو بسيج مي شود زماني که تحصيلات دبيرستان خود را پشت سر مي گذارد بر خود وظيفه مي داند که در جبهه هاي جنگ شرکت کند و بعد از مدتي در جبهه مجددا تحصيلات دبيرستان را پشت سر مي گذارد و در سال 65 در آزمون دانشگاهها شرکت و دانشجوي سال اول در تهران مشغول تحصيل مي گردد اما باز مجددا به سوي جبهه هاي نور مي شتابد و در دي ماه سال 65 در منطقه شلمچه به درجه رفيع شهادت نائل مي گردد . يادش گرامي و روحش شاد باد .
وصيت نامه دانشجوي شهيد رسول يوسفي . بسمه تعالي . ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون و عدا عليه حقا في التوراة و الانجيل و القرآن و من اوفي بعهده من الله فاستبشرو ببيع کم الذي بايعتم به و ذالک هوالفوز العظيم . سوره توبه آيه 110 . خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري کرده آنها در راه خدا جهاد مي کنند که دشمنان دين را به قتل رسانند و يا خود کشته شوند اين وعده قطعي است بر خدا و عهديست که در سه دفتر آسماني يعني تورات ، انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا وفاتر به عهد کيست ؟ اي اهل ايمان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد که اين معامله با خدا به حقيقت سعادت و پيروزي بزرگي است . واعدوالهم ماستطعتم من قوه .سوره انفال آيه 59 . خداوند فرموده در برابر دشمنان اسلام تا مي توانيد تجهيزاتتان را کامل کنيد و با آنها درگير شويد . و الان وظيفه خود دانستم که پا به پاي برادران ديگر به جبهه بيايم و خودم را مجهز کنم تا با دشمن اسلام که چندين سال است به کشور اسلاميان تجاوز کرده درگير شوم تا خدا و ائمه اطهار از دستم راضي شوند چه در اين راه کشته شوم چه سالم برگردم و خداوند وعده داده اشت که اگر کسي در جهاد شرکت کند و شهيد نشود اجرش باقي مي ماند گر چه آرزويم فقط و فقط شهادت است ولي باز هم مي گويم خدايا هر طوري که خودت صلاح مي داني که باعث پيشرفت اسلام مي شود بشوم يعني اگر شهيد شدنم باعث پيشرفت اسلام مي شود مرا شهيد کن و اگر معلول شدنم باعث پيشرفت اسلام مي شود مرا معلول کن و اگر زنده ماندنم باعث پيشرفت اسلام مي شود مرا زنده نگهدار ، اي امت حزب ا... من کسي نيستم بخواهم پيامي بدهم ولي خداوند فرموده که مومنان کساني هستند که به همديگر تذکر مي دهند . بنده نيز به عنوان تذکر به شما مي گويم که تا کنون که وحدت خود را حفظ کرده ايد از اين به بعد نيز وحدت خود را حفظ نموده و همه با روح وحدت ايماني پيرو فرمان خدا و رسول باشيد و هرگز راه اختلاف و تنازع که موجب تفرقه اسلام است . نپوئيد که در اثر تفرقه ترسناک وضعيت شده و قدرت و عظمت شما که اکنون آمريکاي جنايتکار را هم لرزانده خداي ناخواسته نابود خواهد شد . بلکه همه بايد يکدل در راه خدا پايدار و صبور باشيد که خدا هميشه با صابرين است . دشمن اگر بتواند در بين شما اختلاف و جدايي بيندازد و روح برادري اسلامي و اتحاد را از شما بگيرد کار خودش را کرده که اين شعار انگليس جنايتکار است که مي گويد تفرقه بينداز و حکومت کن و در آخر از شما مي خواهم که اين امام عزيز را ياري کنيد تا جان در بدن داريد . و اي پدرم که زحمتها براي من کشيدي که هيچکس اين زحمتها را نکشيد و من را تا اينجا رساندي درود خدا بر تو باد که اين زحمتها بيهوده نبوده و مرا آنطور که لياقت انسانهاست از دست دادي . پس از شما مي خواهم در مقابل اين مصيبتها و ناگواريها صبر پيشه کنيد . که خداوند به شما بشارت مي دهد و درود براي شما مي فرستد و مي گويد درود بر چنين صابري که بلا برايش پيش آمده و او استقبال مي کند و چنين شخصي هدايت شده است و اي شبه مادرم خداوند به تو اجر عظيم دهد که مرا با چنين زحمتي بزرگ کردي و مرا در اين راه هدايت نمودي ، اميدوارم که براي من گريه زياد نکنيد و دشمن را خوشحال ننمائيد و شما اي خواهرانم پرهيزگار و با تقوي باشيد و براي خواهران ديگر نمونه و الگو باشيد و در راه تربيت ديگر خواهران قدم برداريد و شما اي برادرانم سنگرهاي خود را محکم نگهداريد و با دشمن خود بجنگيد ، خداي ناکرده نکند که پايتان از اين سنگر سربخورد و بلغزد خدياا تمام اميدم اين است که به تو برسم مرا ياري ده و از کساني که مرا مي شناسند حلاليت مي طلبم . هر کس از بنده طلبي داشته است به پدرم رجوع کند و طلبش را بگيرد . والسلام . خداحافظ شما . برادر کوچک شما يوسفي 29/9/1365 . قال الحسين : اني لا اري الموت الي سعاده ولا الحيوه مع الظالمين الا بر ما . امام حسين (ع) فرموده اند : من زندگي با ستمگران را جز ننگ و مرگ با آنان را جز خوشبختي نمي بينم . والسلام