بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه برادر شهيد محمد دادگر . پنجم خرداد ماه سال 1346 در روستاي لاي گردو از توابع شهرستان داراب، قاصدکها مژده تولد کودکي را در کوچه باغهاي روستا به ارمغان آوردند . شادي خانه ي مسلماني زحمتکش را فرا گرفت و به عشق رسول حق ، او را محمد ناميدند . پس از مدتي به منطقه ي به کلاغي نيريز مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شدند . محمد ، هفت ساله بود که تحصيلات خود را در دبستان شهيد محمد مبين به کلاغي آغاز کرد و دوره ابتدايي را با موفقيت به پايان برد. سپس از ادامه ي تحصيل منصرف و در امور کشاورزي همراه و همگام پدر شد تا در تأمين زندگي نيازمندي خانواده سهيم باشد . مهرباني و خود ساختگي براي او جايگاه ويژه اي در بين دوستان و آشنايان ايجاد کرده بود که ياد و خاطره ي با وي بودن را هنوز اکثر مردم روستا و دوستان و آشنايان با خوبي ياد مي کنند. از انصاف ، سخاوت ، جوانمردي ، خوشرويي ، شجاعت ، بصريت و آگاهي او مي گويند و از علاقه وافرش به انقلاب و حضرت امام خميني (ره) به نسل حاضر تعريف و از تعصب و غيرتمندي او در دفاع از ميهن اسلامي و آرمانهاي انقلاب با نيکي ياد مي کنند. محمد ، زماني که توانست مسئوليت اداره ي خانواده اي را به عهده بگيريد ، همسري را از ميان اقوام خود برگزيد که حاصل آن وصلت مبارک تنها يادگار او مي باشد که مي خواهد پيام رسان پدر باشد. مدتي بعد از ازدواج با مشاهده ي دد منشي دشمن از مرزهاي کشور، تصميم گرفت که به ميدان مبارزه برود و متجاوز را سرجاي خود بنشاند . با خداحافظي از خانواده، عازم منطقه ي نبرد فور ظلمت شد و در عمليات کربلاي 5 در جبهه ي شلمچه شرکت کرد . در تاريخ 30/10/1365 پذيراي پيک شهادت شد و عاشقانه جان در ره دوست فدا کرد. پيکر پاک شهيد پس از انتقال به روستاي به کلاغي با حضور گروه کثيري از مردم تشييع و در گلزار شهداي امام زاده سيد محمد به خاک سپرده شد. شهيد در سن 16 سالگي ازدواج کرده که ثمره آن يک فرزند پسر مي باشد و بعد از ازدواج براي انجام کار به شيراز مي آيد و مدتي درنانوايي و تراشکاري مشغول کار مي شود و حدود 11 ماه در جبهه هاي شلمچه خدمت مي کرده است . روحش شاد يادش گرامي باد . والسلام