بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد محمد حسن کهنسال : شهيد محمد حسن کهنسال در سال 1335 در خانواده اي اهل تقوا و ديانت در روستاي سلامت آباد بدنيا آمد . نام پدر و مادر ايشان محمد حسين و فاطمه بود که آنان سه فرزند داشتند که شهيد سومين فرزند خانواده خود بود . از همان کودکي مورد توجه اطرافيانش قرار گرفت ، او با احساسات پاک ديني رشد کرد . با رسيدن به سن هفت سالگي به مدرسه رفت و تا سال اول راهنمايي درس خواند . با آنکه دانش آموزي کوشا و درس خوان بود اما مشکلات زندگي او را از ادامه درس خواندن باز داشت . لذا براي تأمين هزينه هاي زندگي با پدر همگام شد . اما انگار قرار بود او در شرايط و مشکلات سخت آزموده شود . در سن 17 سالگي پدرش را بر اثر بيماري سختي که مبتلا شده بود از دست داد و اينجا بود که بار سنگين مسئوليت خانواده بر دوش او سنگين تر و سنگين تر شد . لذا با کار در مزرعه کشاورزي و کاشت شلتوک و گندم ، خانواده را در تأمين مايحتاج زندگي ياري مي رساند . با رسيدن به سن مشمولين سربازي در سال 1357 سربازي خود را در شهرهاي تبريز و دزفول سپري نمود . بعد از اتمام سربازي با دختري پاکدامن و عفيفه ازدواج نمود که حاصل ازدواجش سه فرزند مي باشد . همسرش مي گويد : "وي در زندگيش در برابر سختي ها و مشکلات صبور و بردبار بود و زندگي را با همه سختي ها اما عشق و محبت به خوبي اداره مي کرد . " شهيد محمد حسن بعد از هفت سال زندگي مشترک با همسرش بي قرار جبهه و جنگ گرديد ، بطوري که شايد هيچ احساس دلبستگي و وابستگي به زن و فرزند نداشت . بار و بنه خود را جمع کرد تا براي رفتن آماده شود ، آن روزها حس عجيبي در وجود او موج مي زد ، چگونه برايش ممکن بود که از همسر ، سه فرزند و پسري هفت ماهه که هنوز بدنيا نيامده بود جدا شود ، دل بکند و به ميدان جنگ و جهاد پاي بگذارد ، اما او آن قدر بلند همت بود که فقط و فقط براي رضايت خداوند و دفاع از کشورش چنين راهي را برگزيد . آن روز چنان با اراده قوي کوله بارش را به پشت مي بست و بند پوتينش را محکم مي کرد که انگار از مرگ هيچ هراسي ندارد . آن روز ، روز وداع و خداحافظي بود . روزي که نگاه کردن به فرزندانش برايش سخت بود اما او همه اين سختيها را به جان خريد ، چرا که حفظ ميهن از حفظ زندگي شخصي و فرزندان برايش مهمتر بود . سرانجام سرنوشت سبز ،او را به سوي خود فراخواند آري خداوند او را براي قرباني کردن انتخاب کرده بود . بالاخره اين شهيد عزيز در تاريخ 15/4/1364 در جبهه بيات و در عمليات قدس 3 شربت شيرين شهادت را از ساغر ساقي رضوان نوشيد و به وصال يار دست يافت . پيکر پاک شهيد در گلزار شهداي امامزاده ابراهيم (ع ) سلطان آباد به خاک سپردند . هم اکنون همسر شهيد به همراه سه فرزند شهيد زندگي مي کند . شهيد از نظر اخلاقي فردي بسيار مهربان و با شخصيت و ايشان علاقه زيادي نسبت به ورزش داشت . روحش شاد و يادش گرامي باد .