کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
10:46
حمزه مومنی

حمزه مومنی

فرزند غلامرضا

تاریخ تولد
1342/02/02
تاریخ شهادت
1365/02/24
محل شهادت
دهلران
محل تولد
فارس - خنج - محمله
مسئولیت
رزمنده
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد پاسدار حمزه مؤمني : حمزه در تاريخ 2/2/1343 در يک خانواده مذهبي ، متدين و مؤمن در روستاي محمله متولد شد . دوران کودکي را در دامان پر مهر و محبت خانواده با مسائل اوليه اسلام آشنا شد و از فراست و ذکاوت فوق العاده اي برخوردار بود . در درس اعجوبه اي شگفت انگيز بود که زبانزد خاص و عام شده بود . حرکات و رفتارش آينده اي درخشان و پر افتخار را نويد مي داد . مشکلات و سختيها لحظه اي او را از تعليم و تعلم باز نداشت بلکه او را در اين راه صابر و ثابت قدم پروراند . احترام عجيبي نسبت به والدين خود داشت ، گويا مي دانست که پدر و مادرش بايد 5 سال چشم انتظار آمدنش باشند . در سال هاي اوج انقلاب در راهپيمايي ها و تظاهرات شرکت مي کرد و پس از پيروزي انقلاب به فرمان امام خميني (ره) به عضويت سپاه در آمد . در سپاه ايشان به عنوان فرمانده عمليات بودند چون آن موقع هم جنگ بين ايران و عراق بود بر هر پاسدار لازم بود که از کشور خود دفاع کند بخصوص شهيد او هم خود را موظف مي دانست به جبهه برود و بارها در جبهه هاي حق عليه باطل حضور يافت و عشق به شهادت لحظه اي او را آرام نمي گذاشت در عمليات فاو شيميايي شد و چند روزي به علت انفجار بمب هاي شيميايي ايشان شيميايي شده بودند و چند روزي به علت جراحت زخمهاي پاي خود مرخصي گرفته بودند تا به خانه آيند و استراحت کنند . در اصل ايشان ده روز مرخصي داشتند ولي چون عشق و علاقه عجيبي به جنگ و شهادت داشتند نتوانستند تمام ده روز را در خانه بمانند . شش روز بيشتر استراحت نکردند و روز بعد به طرف اهواز حرکت کردند و از اهواز هم به جبهه رفتند و در عمليات شرکت کردند تا اينکه در منطقه عملياتي فکه بر اثر اصابت تير مستقيم کاليبر 50 به صورتش روح ملکوتي اش به معراج رفت و به دليل عملياتي بودن منطقه بعد از 5 سال جسم خاکيش در زادگاهش تشييع و به خاک سپرده شد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
متن وصيتنامه من در روستاي محمله در پنجاه کيلومتري خنج متولد شدم دوران ابتدايي را در روستاي محمله و اطراف گذراندم در سن 18 سالگي ازدواج کردم و چون وضع ما خوب نبود مجبور شديم که براي امرار معاش درس را ترک کنم تا اينکه انقلاب شروع شد و رهبر انقلاب به ايران آمد و به فرمان امام امت به سپاه رفتم تا بتوانم در اين راه خدمتي براي اسلام و انقلاب و کشور جمهوري اسلامي کرده باشم و به دستور امام به جبهه مي روم چون اسلام مکتب شهادت است اگر هم شهيد شدم در راه الله است من از ثمره ازدواجم يک دختر است و پدرم نابينا است و مادر نيز پير و ناتوان است اگر شهيد شدم مدت يک سال نماز برايم بخوانند و اگر دارائي هم داشتم برادر بزرگترمان خودش مي داند و خودش وکيل در مجلس فاتحه خواني خرج هم بدهند و اگر چيزي از دارائيم گيرم آمد نصف آن براي فرزندم يعني حقوقي که طرف دولت گيرم مي آيد نصف آن براي فرزندم و نصف ديگر آن براي پدر و مادرم مي باشد اي برادران و اي هم? مسلمانان در حال حاضر امروز در موقعيت بزرگترين وظيفه و واجب ترين اعمالي که ما داريم حفظ اتحاد و وحدت کلمه و فراموش نکردن جنگ تحميلي مي باشد بنابراين اي عزيزان من بعنوان يک فرد مسلمان و براي انجام يکي از وظايف واجبات الهي و براي دفاع از دين اسلام (جهاد) و خاک اين وطن عزيز به ياري الله و حجت ابن الحسن روان? جبهه هاي حق عليه باطل مي شوم انشاالله و خواسته ام از شما اي برادران و اي هم? مسلمانان محترم اولاً اتحاد اتحاد و همه با هم متحد شويد و نگذاريد دشمن بين شما نفاق اندازد و شما را از هم جدا کند بعداً اميدوارم که اي برادران چون شهيدان کربلا و شهيدان کربلاهاي ايران تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون خود تا پيروزي نهائي انقلاب اسلامي در راه الله و خط امام قدم هائي با استقامت و هر چه تمامتر برداشته و خون شهيدانتان پاسداري کنيد و در پايان از برادران و تمام فاميلهايم خواستم که هيچگونه ناراحتي به خود راه ندهند و کمال رضايت از صميم قلب مرا ببخشند و دنبال? اين خط الله تا پيروزي نهائي ادامه دهند که انشاالله بتوانم با برداشتن قدمهايي در راه الله ثوابي به روح پدر و مادرم نثار کنم و اي خواننده عزيز دعا کن که انشاالله بتوانيم اسلام و قرآن را جهاني سازيم به تاريخ 17/11/1361 والسلام عليکم حمزه مؤمني .