کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
18:39
اسکندر احمدی

اسکندر احمدی

فرزند حسینعلی

تاریخ تولد
1346/04/05
تاریخ شهادت
1361/08/22
محل شهادت
عین خوش
محل تولد
فارس-ممسنی-دره گرم
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسمه تعالي
زندگينامه شهيد اسکندر احمدي . برادر شهيد اسکندر احمدي در سال 1344 در خانواده اي فقير و مستضعف پا به عرصه وجود گذاشت در همان ايام کودکي نور ايمان در چهره تابناک و مبارکش متبلور بود در سال 1356 جهت کسب تحصيل راهي مدرسه شد و در مدرسه همواره از شاگردان ممتاز و با حافظه بود به طوري که در بعضي از مواقع به جاي معلم به کلاس درس دانش آموزان مي رفت در حقيقت معلم بود و در پيشبرد سطح درس دانش آموزان لحظه اي از پاي نمي نشست دوران ابتدائي را در مدارس بابا پيري و دره گرم طي نمود و در سال 1361 _ 1360 جهت ادامه ي تحصيل روانه ي نور آباد شد بعد از طي دوره ي اول راهنمايي بر اثر کثرت سن از مدرسه اخراج شد و هميشه اعمالش تمام روي سخنان امام بود شهيد اسکندر احمدي هنگام فراغت از مدرسه به کمک پدر زحمتکش خود مي شتافت و او را ياري مي کرد خلاصه آن چنان فقر و تهيدستي به خانواده ي وي روي آورده بود که جمله افراد خانواده ي وي زندگي خويش را به شباني و رعيّتي مي گذراندند . شهيد مکرم و معظم اسکندر احمدي در محافل و مجالس مذهبي شرکت مي کرد و از شوخي هاي نا به جا و غير اسلامي خودداري مي کرد بسيار عابد و راهنماي خانواده اش بود و در بسيج نور آباد ثبت نام کرد و در وهله ي اول او را از پادگان آيت الله دستغيب که جهت آموزش رفته بود بيرون آورد و عازم جبهه شد و در عمليات محرم شرکت داشت و هميشه پيشتاز جنگ بود و ترس نداشت و همان طوري که از خداوند درخواست کرده بود در تاريخ 22/8/1361 در نبردي بي امان لشکر اسلام با کفار بعثي به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و به لقاءالله پيوست . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام .
بسمه تعالي وصيت نامه شيهد اسکندر احمدي .
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يزرقون . گمان مبريد آنهايي که در راه خدا کشته مي شوند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزي دارند . هدف من از رفتن به جبهه اين است که صدام و صداميان را نابود سازم و کشورهاي ابرقدرت مانند کشورهايي که به صدام يزد کمک مي کنند کشورهاي شوروي آمريکا و فرانسه و اسرائيل و غيرو را نابود کنم من در جبهه هيچ وقت امام زمان را از ياد نمي برم و هميشه ذکر امام در دلهايمان است و هيچ ترس و خوفي از گلوله و خمپاره نداريم و همان کلامي را که امام فرموده بودند مي گفتم آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند اسلحه را پيش مي گيريم و پيشروي کرديم به اميد خداوند به فرماندهي امام زمان ، لشکر بعثي عقب نشيني مي کردند و سربازان امام زمان پيشروي مي کردند . و من از پدر و مادرم مي خواهم که در مرگ من گريه و زاري نکنند و افتخار کنند و از برادر و خواهرانم مي خواهم که در مرگ من هيچ زماني جامه سياه نپوشند اگر لياقت شهادت را داشتم فقط جسم من است که در ميان شماست لکن شهيد ناظر است و نظر مي کند و به وجه الله و خون من از خون حسين عزيزم رنگينتر نيست شما هم مثل اهل بيت امام حسين و برادران و خواهران او صبر داشته باشيد . و بدانيد خون اين همه شهيد تمام خاک ايران زير پاي پليدها و ديوها ناپاک به باد مي رفت و شما نمي توانستيد راحت و اسوده در آن کوههاي بلند پر پيچ و دراز سرببريد . دعا کنيد امام زمان را ، دعا کنيد سربازان رزمنده . والسلام . خداحافظ . فرزند شما اسکندر احمدي . خدايا ، خدايا تا ا نقلاب مهدي خميني را نگهدار .