بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد بزرگوار بهروز همتي: پاسدار شهيد بهروز همتي در سال 1333در روستاي بربيد جاويد از توابع شهرستان ممسني ديده بجهان گشود.با استعداد و ذوق شاياني که در وجودش نمودار بود از طرف خانواده در مدرسه ابتدائي همان روستا مشغول تحصيل شد.ولي فقر مادي و وضعيت زندگي او را از اين کار تا ادامه مراحل عاليه تحصيل بازداشت.وجهت تامين معاش زندگي همگام با خانواده کشاورزي را دنبال نمود و کمک وافر و شاياني به خانواده نمود.ولي زمان از چه حکايت مي کند از صداقت و رشادت شهامت و طينت و سرشت اين رزمنده دلير واز مهرپروري مادر اين فرزند که عواقب کار در چه مسيري صعود خواهد کرد و مراحل سنوات سني را باهمه مشکلات طي مي کند در عنفوان جواني بود که مسئله همزيستي و تشکيل خانواده را در خود احساس مي کند تا گامي ديگر از زندگي را به تبعيت از سنت رسول الله صلي الله عليه واله وسلم به ثبت برساند.با همين وضعيت موصوفه زندگي را سپري مي کند تا اينکه جلوه انقلاب شکوهمند نمود عيني پيدا مي کند.شهيد همتي همچون ديگر جوانان انقلابي اين مرز وبوم به جرگه عاشقان لبيک گوي امام و انقلاب مي پيوندد و در تمام مراحل انقلاب باصداقت فکريش خود را در اين انقلاب شريک مي داند.تا اينکه ثمره انقلاب در پيروزي شکل مي يابد و آن روح پرفتوح و ملکه فاضله اجازه نمي دهد که فرد بي منفعتي براي انقلاب باشد.و هنگامي که عوامل استکبار مي خواهند انقلاب را با جنگ و شرارت نابود کنند جنگي نابرابر و همه جانه را شروع و زمينه عائله و توطئه هاي داخلي سامان مي دهند.شهيد همتي چون اين احساس والا و رفيع دفاع مقدس همجوار خصلتهاي ديگر در وجودش نهفته بود و عرصه وجودش را مالامال دفاع از حريم انقلاب پوشانده بود و مي خواست خود را در صحنه نبرد عملي بيازمايد داوطلب اعزام جنگ مي گردد و در سال 1361باطي يک دوره آموزشي در شهرستان کازرون همراه بسيجيان همرزمش اعلام آمادگي مي کند ولي بدليل نياز بسيج وي را در بسيج عشايري جهت انجام کارهاي اعزام بکار مي گيرند و بطور همه جانبه مدت سه ماه با بسيج عشاير در حد وصف ناپذيري انجام وظيفه مي نمايد.در همين مدت علاقه وافري به سپاه پيدا مي کند و مرام پاسداري از انقلاب را در لوح عضويت در سپاه مي يابد.با اشتياق فراوان در سپاه سپيدان ثبت نام و مدت دو ماه بصورت في سبيل الله و بدون انتظار هيچ گونه امکاناتي با صداقت انجام وظيفه مي نمايد.در همين فواصل علاقه وافري به سپاه پاسداران پيدا مي کند.با اشتياق در سپاه سپيدان ثبت نام و در سال 1362جهت گذراندن آموزش هاي تکميلي به پادگان آموزشي اعزام و پس از پايان آموزشهاي پاسداري پيمان ميثاق خادم بودن خود را به انقلاب باجان خويش امضاء مي کند و در تابستان سال 1363از طرف سپاه شيراز طي ماموريتي عازم کردستان مي گردد.و در اين زمينه رشادت و دلاورهاي بي نظري در آن خطه پر از مصائب و مشکلات از خود نشان مي دهد و بيش از پانزده ماه اين ديار را با وجود آن همه مخاطرات رها نمي کند.چون ماموريت ايشان به پايان رسيده بود جهت خدمت در سپاه شهرستان به شهرستان مراجعت مي نمايد.بدو مراجعت وي مصادف است با اعزام گروهي از برادران پاسدار به جبهه هاي جنگ که مجددا وي داوطلب اعزام مي گردد ولي با اصرار خانواده مدتي را در شهرستان به خدمت در سپاه مشغول مي شود.بعد از چندماه دومين ماموريت در تاريخ 10/1/1365کارواني از همرزمان پاسدارش به جبهه هاي جنگ اعزام مي شوند.شهيد هم يکي از مشتاقان در اين کاروان مي باشد.و با شناخت وي از نظر مديريت و تلاش در اداره نيرو و جنگ وي را به سمت فرماندهي يکي از گردانهاي گردان امام علي عليه السلام لشکر 19فجر منصوب مي نمايند.دليل اشتياق وي در گردان امام علي عليه السلام رشادت هاي خاص اين گردان در عملياتهاي مختلف بود.بازتاب صداقت ها شهامتها رشادتها و ايثارگريهاي وي را بايد از سرزمين هاي خونين خوزستان از امواج پرتلاطم اروند و در قالب وسيعتر در تسخير شهر فاو و دهها حماسه ديگر بايد پرسيد.شهيد همتي چندي قبل از شهادت در عمليات ايزائي که عليه السلام دشمن صورت گرفت از ناحيه دست راست مجروح و بعد از يک استراحت کوتاه مدت و جهت سازماندهي مجدد گروهان جديد عازم مناطق عملياتي گرديد و اين بار گنجينه عمر وي را به سوي لقاي يار رهنمود مي گرداند.او در هر مکاني که ماموريت پيش مي آمد از داوطلبين ممتاز بود.سرانجام در ماموريتي که در جزاير مجنون به گردان محول مي شود در سمت فرماندهي گروهان اين امر را با جان و دل پذيرفت و در استانه فرا رسيدن ماه محرم ماه خون و قيام به تبعيت از سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در تاريخ 13/6/1365رخت از جهان بر بست و در جزاير مجنون به درجه رفيع شهادت نائل آمد روحش شاد و يادش گرامي.