بسم الله الرحمن الرحیم
زندگینامه برادر شهید عبداله مقدم
سخن از مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان و تربیت یافتگان اندیشه پاک اسلامی و لشکریان مخلص خدا و ... و نیز سخن از خوبان امت محمد(ص) در آخر زمان و ملائکه های روی زمین ... گفتن تنها باید توسط اولیاء پاک خداوندی که از منبع و سرچشمه عالم ملکوت الهام بگیرند .صورت پذیرد و لاغیر ... و چه باید کرد که( لا یکلف الله نفساً الا وسعها) قلم قاصر و زبان لال.شهید عبدالله مقدم در مهرماه 1348 در خانواده ای مذهبی و مستضعف در شهر زرقان پا بعرصه ی وجود نهاد، در سن 7 سالگی به بیماری بسیار سختی گرفتار که تا آستانه مرگ پیش رفت تا حدی که پزشکان از معالجه وی ناامید ولی خداوند این لطف را در حق او ارزانی داشت تا سرانجام در صف تربیت یافتگان مکتب حسین (ع) قرار گیرد و تا ابد جاوید گردد.شهید مراحل اولیه تحصیلات اول راهنمایی در زرقان سپری و با توجه به استعداد خاص همکاری در وی بود و همان کلاس اول راهنمایی که بود در فیلم گندمهای خونین که تصویرگر صحنه های از ظلم مضاعف خوانین و مالکین بر رعیتها و کشاورزان مظلوم بود نقش فعالی داشت که سرانجام این فیلم به عنوان برتر شناخته و از سیمای مرکز فارس پخش گردید.از ویژگیهای مهم شهید ارتباط با مسجد و سپری کردن اوقات فراغت خویش در این مکان مقدس بود و تلاش وی درحدی بود که آنچه در توان داشت در این مکان مقدس مفید باشد از جمله کارهایی تدارکاتی فرهنگی که از جمله اقامه گوی نمازهای جمعه و جماعات محسوب میشد همچنین چهره بشاش و اخلاق نیکو، خوش زبانی و برخوردهای اسلامی وی در جمع دوستان هم مسجدی های خود او را نسبت به سایرین شاخص نموده بود. احترام به دیگران توأم با اخلاص اسلامی و گشاده روئی بویژه با خانواده و بالاخص با پدر و مادر از امتیازات برجسته او بود. شهید عبدا... با ویژگیهای برشمرده شده فوق که عبارت بود از:خانواده مذهبی و تربیت شده در این خانواده، مسجد بعنوان سنگر و خانه دوم خود، روحیه ؟؟؟ و همکاری، اخلاق صحیح اسلامی، مقید به انجام واجبات...از طرف دیگر آغاز دوران نوجوانی مصادف با جریانات اولیه انقلاب و سرانجام شهادت و مفقودالاثر شدن برادر ارشد و تنها برادر او به یکباره در وجود او آتشی از خشم و نفرت به استکبار و ایادی داخلی و خارجی و هر آنچه سد راه نظام مقدس اسلامی بودند در وی پدیدار و از طرف دیگر در مکتب سرور و سالار شهیدان و با داشتن رهبر و الگویی چون امام خمینی(ره) ... در جهت خدمت به اسلام سر از پا نمی شناخت که در آن برهه از زمان بهترین و مؤثرترین و راه خدمت به اسلام همانا شرکت در جبهه های نور علیه ظلمت بود. کوچکی سن عامل مهم بازدارنده حضور مستقیم وی در جبهه های حق علیه باطل بود که تا آن زمان توفیق درکارهای تدارکاتی و خدماتی پشت جبهه و حضور در پایگاه مقاومت مسجد حداقل دین خویش را ادا می نمود تا اینکه سرانجام در مهرماه سال 1364 اولین گام درست اثبات و وفاداری خویش به اسلام و خط سرخ ولایت و امامت برداشت و راهی کربلای خونبار و مظلوم کردستان شتافت و بمدت 100 روز در پایگاه خورخوره مهاباد در حراست و صیانت از دستاوردهای انقلاب مقدس اسلامی در مقابل مزدوران استکبار خالصانه خدمت کرد و پس از یک توقف یکماهه مجدداً راهی جبهه های ایثار و شهادت که همانا کربلای خوزستان بود گردید.ابتدا در لشکر 19 فجر و پس از چندی راهی لشکر المهدی (عج) گردان فجر که میعادگاه و محل عروج ایثارگران هم ولایتی بود گردید.اولین گام در جهت عمل به وفاداری خویش به اسلام ناب محمدی (ص)در کربلای 4 صورت گرفت و پس از چند روز مواجه با عملیات افتخار آفرین کربلای 5 گردید عملیات کربلای 5 اثبات کننده حقانیت راه او میزان تسلیم پذیری او به راهی که شناخته و میخواست بدان وفادار باشد . در آغاز بصورت نیروهای خط شکن وارد و در تداوم عملیات بنا به پیشگوئی خویش که در آینده نزدیک بر روی دستان مردم شهر به زادگاه خویش وارد میشوم سرانجام بنا به خواست قلبی خود اذان شهادت و رشادت را سرداد و با خون سرخ خود درخت تناور بسیج را پرثمرتر و نام خویش را در لشکر مخلص خداوند که همانا راه مجاهدان از اولین تا آخرین است ثبت و امضاء نمود.روحش شاد و یادش مستدام باد.
والسلام