بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد پاسدار عبدالقادر سليماني
شهيد عبدالقادر سليماني در سال1338 در روستاي خسرو شيرين به دنيا آمد شغل مرحوم پدرش کشاورزي بود در هفت سالگي پدر خود را از دست داد تازه دوران ابتدائي را شروع کرده بود که مجبور شد سرپرستي خانواده را به عهده بگيرد بخاطر فقرمادي ونداشتن پدر تا کلاس چهارم ابتدايي نتوانست ادامه تحصيل بدهد ناچار ترک تحصيل کرد وبه کار کشاورزي پرداخت ولي چون مشکلات مادي زيادي بود به شهر آمد وشروع به کسب وکار کرد وبه شغل آشپزي پرداخت وچون پشت کار زيادي داشت در اين کار استاد شد وبه بندرعباس رفت در بيمارستان مصدق مشغول کار شد که به مدت پنج سال شروع به کار شد اول انقلاب بود که شهيد به آباده آمد و همانند مردم در تظاهرات شرکت کرد تا انقلاب به پيروزي رسيد که يکي از فعاليت هاي ايشان به عنوان جوان مرد بود که شبها اسلحه مي گرفت به نگهباني مي رفت که حدوداً سال1360 بود که به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بعنوان پاسدار پيمان درآمد(ودر سال1359 ازدواج کرده که ثمره آن دو فرزند مي باشد.)بعد از آن به عنوان پاسدار رسمي سپاه انتخاب شد وچون علاه به جبهه وانقلاب داشت روانه جبهه وجنگ شد وفعاليت هاي ايشان در جبهه زياد بود حدود5سال در جبهه حضور فعالانه خود را نشان داد مسئوليت هايي که در جبهه داشت در عمليات هايي که شرکت کرد در عمليات والفجر4به عنوان معاونت گردان ابوالفضل با نيروهاي اصفهان ودر عمليات والفجر مقدماتي يک ودو ودر عمليات بدر به عنوان فرماندهي گردان فاطمه زهرا(س)در عمليات فاو-معاونت گردان-گروهان-در عمليات کربلاي چهار تشکيل سپاهان حضرت محمد(ص)در آباده به عنوان معاونت گردان ودر کربلاي 5به عنوان فرماندهي گردان قمربني هاشم ودر همان عمليات کربلاي پنج که درشب عمليات راس ساعت ده شب به شهادت رسيد.
خصوصيات اخلاقي شهيد:هميشه سعي مي کرد که مشکلات مردم را رفع کند کار مردم را برکار خود مقدم مي شمرد وبسيار دلسوز ومهربان بود وبا همه افراد خوش رفتار بود.سعي داشت کسي از دستش ناراحت نشود.قريب هشت ماه در پادگان بود طوري برخورد مي کرد که هيچ کس از نيروهاي مسئول از دستش ناراحت نشود.رفتن به جبهه فقط هدف خدمت کردن واز بين بردن کفار بعثي بود.
وما خلفت الجن ولانس الا ليعبدون. من جن وانس را نيافريدم مگر براي اين که براي يکتا پرستي.