بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد رزمنده محمد صادق صداقت کيش
صداقت در کيش و آيين او و خاندانش موج مي زد ديدگانش بصيرت در يارا داشت خوب مي ديد و با معرفت بود و با نگاهش خوب حق را مي يابيد و با خونش نهال شرف را آب داد او محمد صادق صداقت کيش بود.صحيفه زندگي محمد صادق را که ورق مي زني او را نيز جزء بچه هاي 1341 مي بيني همان چه هاي امام همان بچه ها که وقتي مي خواستند به دنيا بيايند.صداي مظلوميت و پايداري امامشان را مي شنيدند و با گريه هاي کودکانه اشان به او پاسخ مي گفتند.محمد صادق هم در خانه اي سر به فلک برداشته ديده باز نکرد او هم وقتي نگاهش را به اطراف دوخت،جز چهره آفتاب زده پدر و دست هاي خالي مادر- حيات جانمايه اي نديد.او نيز در کوي عشق و در تهران متولد شد.وقتي بهار کودکي محمد صادق جايش را به روزهاي هفت سالگي او دادند در دبستان به جلوه گري پرداخت اين روزها،روزهاي خوش زندگي او بودند چرا که چشمش را به کتاب و حساب باز مي کردند و با الفباي دانش آشنايش مي نمودند.روزهاي دبستان که پايان يافت محمد صادق در راهنمايي کار دانش اندوزي را ادامه داد و تا چهارم متوسطه در رشته علوم انساني کار دانش اندوزي را ادامه داد.محمد صادق چهره اي آرام و با وقار و دوست داشتني داشت و به زيور اخلاق اسلامي نيز آراسته بود او منزلت انساني خود را در اين مي ديد که با مردم باشد و دوستي و مهرباني را يار پايدار خود بداند. محمد صادق مي خواست بلوغ خود را جشن بگيرد که پيک انقلاب نيز از راه در آمد و خبر از حضور روزهاي خوش انقلاب را داد.اين دو جشن با هم قرين شدند و شادي ها را دو چندان کردند سال 1357 روزهاي نوراني زندگي محمد صادق بود.او از مردان در راه آموخته بود که بايد با سلاح عشق در ميدان حاضر شد و از مرگ سرخ نترسيد محمد صادق مردانه و با همت بلند در ميدان انقلاب حاضر مي شد و نگاهش به آيينه کلام امام بود بي نگاه امام به خواب نمي رفت و بي سرودش جاري نمي شد مدت ها بود که نور از پيشاني بلند محمد صادق به آسمان مي رفت.روز به روز آن پهنه و گستره ؟؟؟ آفتابي تر مي شد.آيينه جمال محمد صادق کاملاً آراسته شده و خبر از حضور در يک مهماني بزرگ مي داد و يک روز وقتي اين پيشاني بر خاک حبيب ساييده شد مي خواست خودش را به خورشيد نشان دهد.تيري از سلاح دشمن بيرون جست و آن راه روشن را نشانه گرفت و درست در ميانه آن صحيفه مبارک فرود آمد و محمد صادق را به سجده انداخت.يپکر محمد صادق بر بال دست ها جاري شد و به گلزار شهداي آباده منتقل شد تا با گلاب بهشتي او را بيارايند و معطر کنند و در جمع روضه نشينان جنت بر جايگاه بلندش جايش دهند.روحش شاد و يادش گرامي باد