بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد رزمنده محمود صفائيان
رضا صفائيان نگاهش را از همسرش بر نمي داشت و مادر نيز در انتظار فرزند بال مي زد آنها اهل دعا بودند و اين راه روشن هميشه آنها را به کاميابي مي رساند.محمود سال 1345 شمسي در شهرستان آباده ديده باز کرد و مادر به زيارت نشست رضا با قرائت اذان و اقامه اولين هديه را به فرزند تقديم نمود و بدين گونه يکي ديگر از ياران امام تولد يافت.محمود از سينه اي شير مي نوشيد که جز عصاره بلند طبعي و عفت و مردم داري و تدين از آن نمي تراويد و پدري داشت به رنگ آب که جز به صداقت و شجاعت لب وا نمي کرد و اين آيينه هاي نوراني براي محمود کافي بودند تا او خود را بهتر ببينيد و درست پرورش يابد.روزهاي کودکي محمود سپري شدند و وي را به کرسي مدرسه نشاندند خاصيت آن روزگار اين بود که بچه ها خيلي کم دل به درس مي دادند موقعيت مناسب نبود يک مدرسه ؟؟؟ که در حال ويراني بود و معلماني که دوره سپاهي دانش را مي گذراندند وضع بدي را پيش پاي بچه ها مي گذاشت به هر حال محمود تا چهارم متوسطه در رشته تجربي ادامه داد و ديگر عمرش کفاف نداد که محمود در اين دنيا درس بخواند.جنگ پاي در خاک اسلامي ما گذاشت و محمود قرار و آرام از ياد برد نه شب آرام داشت و نه روز چند ماهي که از جنگ گذشت اين دلاور با پيمودن مراحل آموزش رزمي راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد و آن قدر پايداري کرد که پايداري هم در برابرش به فروتني افتاد.او در روزهاي فجر انقلاب اسلامي به جرگه راد مردان حاضر در جبهه پيوست و تا لحظه اي که ترکش هاي آتشين را در ميان گرفتند از آن عرصه پا بيرون نگذاشت و اگر چند روزي هم به زيارت مادر آمد باز دلش در جبهه ها و پيش بچه هاي جبهه بود.در زمستان 1365 موج انفجار در شلمچه محمود را از پاي در آمد و در بهشت برين با دوستان رزمنده اش همنشين شد.نخل آراسته قامت محمود که به پرواز در آمد و بر بال اشک هاي مردم آباده جاي گرفت و به گلزار شهدا به کنار ديگر دوستانش به خاک نشست.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد محمود صفائيان - بنام خدا و بنام در هم کوبنده ستمگران و بنامن انکه مالک هردو جهان است و با سلام به رهبر کبير انقلاب و سلام بر مولايمان امام زمان عجل الله تعالي و فرج الشريف اميدوارم که اين جنگ تحميلي هر چه زودتر به پايان برسد و ظهور آقايمان و سرورمان هم همچنين نزديک گردد . آنان که رفتند کاري حسيني کردند و آنانکه ماندند بايد کاري زميني کنند و الا يزيدند . ( دکتر شريعي ) شهادت افتخاري است که اززمان انبياء تا بحال نزد خداوند بهترين مرگها شناخته شده است و کسي که به مقام رفيع شهادت مي رسد در پيشگاه خداوند و ائمه سربلند است و من از خداي بزرگ خواهانم که مرا در زمره مقربان در گاهش قرار دهد و اين بنده حقير را نصيب چنين مقامي بگرداند . وصيت به مادرم مادرجان از تو سپاسگزارم که مرا با چه رنج و مشقتي بزرگ کردي و باز هم از تو تشکر مي کنم که وقتي ميخواستم به جبهه بروم راضي بودي و دعاي خير تو بدرقه راه من بود . مادر جان نمي دانم چگونه و با چه زباني از تو طلب بخشش کنم چون من در اين ايام زندگاني چه بسيار رنجها و چه بسيار دردهائي که براي شما و پدرم درست کردم و چقدر مرا نصيحت مي کرديد اما من حتي حاضر نبودم حرفهاي شما را بشنوم بهر حال از خداوند منان خواهانم که شما را از صابرين قرار دهد . مادر جان من چيزي ندارم که بخواهم در اينجا بنويسم اندکي هم هست خود دانيد هر کاري مي خواهيد بکنيد از شما التماس دعا دارم . وصيت به پدر ! پدر جان اميدوارم که بعد از آنهمه دردسر و رنج و زحمت که بخاطر من متحمل شدي فرزند حقيرتان را ببخشي به خاطر من هيچگونه ناراحتي بدل راه ندهيد و از شما مي خواهم که مادرم را دل گرم کنيد تا از نبود من ناراحت نشود و خلاصه کاري کنيد که باعث سربلندي من و شما ها در اين دنيا و خصوصا آن دنيا جهان ملکوت شود و باز هم در آخر از شما ؟؟؟ همه چيز طلب بخشش مي کنم و التماس دعا داردم . پدر و مادر گرامي خودتان مي داند که من تاچند سال پيش اهل مسجد و نماز و روزه نبودم اين خواهش را هم از شما دارم واجبات اين احکام را هم بجا آوريد . اميدوارم که خداوند شما را از مقربان در گاش قرار دهد والسلام . محمود صفائيان