بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد محمد(احمد) فرخي
شهيد محمد فرخي در سال 1344 در خانواده اي مذهبي در عنايت آباد ديده به جهان گشود پس از گذراندن دوران کودکي در سن 6 سالگي در عنايت آباد به مدرسه دولتي فرخي رفت و تحصيلات پنجم ابتدايي گذراند و مدرک تحصيلي پنجم ابتدايي گرفت شهيد عزيز از همان دوران کودکي به مسجد انس عجيبي داشت و در اوقات فراغت در کنار پدر و مادرش به کار کشاورزي و کارهاي خانه فعالانه کمک مي کرد از همان دوران کودکي از صبر و حوصله والايي برخوردار بود شهيد اولاً در برابر الله و ثانياً در برابر پدر و مادر و ديگر بندگان صالح خدا خاضع و فروتن بود و از هرگونه کمک به بستگان و اجتماع کوتاهي نمي کرد با وجودي که تمام انسان ها به همکاري و هم ياري يکديگر محتاجند شهيد با فقر اقتصادي گريبان گير بود خيلي آبرومندانه زندگي مي کرد و تا مي توانست دست نياز پيش بندگان دراز نمي کرد و خود را نيازمند خالقش مي دانست شهيد از فضائل اخلاقي پسنديده برخوردار بود و از عفت کلامي خداپسندانه برخوردار بود هيچ وقت مشاهده نشد که در برابر پدر و مادر و بستگان و اجتماع خشمگين شود رفتار و کردار و گفتار شهيد هم براي بستگان و احتماع درس بود چون به رهبري امام خميني ؟؟؟ کرده بود و مي گفت بايد در برابر منافقين و ديگر دشمنان دين حق و حقيقت مبارزه کرد و امان به اين بي خدا خبران داده نشود شهيد بواسطه فقر اقتصادي نتوانست تحصيلاتش از پنجم ابتدايي بيشتر ادامه دهد و بعد از مدرسه به مغازه نقاشي ساختمان رفت در اين دوران که مغازه مي رفت شهيد از هر نظر پاک و مبرا بود و صاحب مغازه به شهيد اطمينان خاصي داشت و در دوراني که مغازه مي رفت با اوج گيري انقلاب اسلاميمان در راهپيمائي ها و جلسات سياسي عبادي حضور فعال داشت در رابطه اعلاميه هاي رهبر کبير انقلاب کنجکاو بود که از امامش کسب تکليف کند و در انقلاب سهم بسزائي داشته باشد و وظيفه اسلامي انسانيش انجام داده باشد و بعد از انقلاب که به فرمان امام امت بسيج 20 ميليوني تشکيل شد ايشان هم به عضويت ارتش 20 ميليوني در آمدند و در اوقات فراغت در پايگاه مقاومت و بسيج حضور فعال داشت همچنين در نماز سياسي عبادي جمعه فعالانه شرکت مي کرد و پيش از آن که به سپاه بروند يک مرتبه از طرف بسيج به جبهه حق عليه باطل اعزام شد که از قول هم رزمانش که در جبهه چزابه رفته بودند خيلي اين عزيز و ديگر عزيزان حماسه آفريده بودند و استقامت عجيبي در برابر کافر بعثي کرده بودند اولاً در اين جبهه نيروهاي رزمنده اسلام عمليات انجام مي دهند و منطقه را از لوس کفار بعثي پاک مي کنند دشمن که در اين جبهه شکست فاحشي مي خورد و منطقه هم گلوگاه دشمن بود در شش نوبت اقدام به پاتک هاي سنگين مي کند اول منطقه با آتش سنگين توپخانه نقطه به نقطه مي زند که دشمن خيال مي کند ديگر مانعي از اين عزيزان بر سر راه ندارد و اين کفار بعثي حمله مي کنند و اين عزيزان دشمن را مثل برگ خزان به زمين مي ريزند که بعد در پاتک هاي ديگر خود صدام خبيث فرماندهي پاتک ها به عهده مي گيرد که به لطف خدا در اين شش پاتک سنگين اين عزيزان با نيروهاي غيبي خدا دشمن را ناکام مي کنند و دشمن مجبور مي شود از منطقه عقب نشيني کند اين عزيز و ديگر عزيزان پيروزمندانه از جبهه برگشتند.شهيد در سال1362 اول مردادوارد سپاه شد و پس از اتمام آموزش سپاه اعزام به بانه کردستان مي شود و در گردان جندالله وارد پاکسازي اشرار مسلحه دمکرات کومله مي شوند.خاطره اي خود شهد تعريف مي کرد که روز راهپيمائي قدس براي ؟؟؟ قطعنامه تجمع کرده بوديم ناگهان هواپيماهاي عراق آنجا را با راکت زدند عده اي از عزيزان و يکي از برادران هم دوره بوديم که خيلي فرد شايسته اي بود در کنار دست من بود که اين عزيز شهيد شد و جنازه اش تکه تکه شد و من توفيق شهادت نداشتم و شهيد عزيز پس از اتمام ماموريت 6 ماهه اش برگشتند و سه ماه بعد به اتفاق براد شهيد سيد حجت الله ملک حسيني به جبهه هاي سر پل ذهاب سومار و جزيره مجنون رفتند و در عمليات بدر شرکت کردند و اين ماموريت که تقريباً يک سال طول کشيد برگشتند و شش ماه در پايگاه سپاه آباده ماندن و باز به اتفاق برادر شهيد سيد حجت الله ملک حسيني براي آموزش فرماندهي به اهواز در پادگان شهيد حبيب الهي رفتند که در حين آموزش هواپيماهاي عراق آنجا را بمباران کرده بودند و عده اي از عزيزان به شهادت رسيده بودند و اين دو عزيز بعد از آموزش فرماندهي برگشتن و بعد از 15 روز مرخصي به جبهه اعزام شدند و در عمليات کربلاي 4 شرکت کردند و بعضي از برادران براي مرخصي آمدند اما شهيد عزيز به مرخصي نيامد و خبر از سلامتي خود داد و بعد در کربلاي 5 شرکت کردند و حماسه هاي بزرگ و جاويد به ياد ماندني و با ديگر برادران شهيد عبدالقادر سليماني و شهيد احمدي و شهيد عسکريان و شهيد احمدي و ديگر عزيزان در کنار کانال پرورش ماهي به فوز عظيم شهادت که برابر مجاهدت هايشان خدا به اين عزيزان عطا کرد که پيکر پاکشان به علت تاکتيک هاي جنگي در زير آفتاب سوران ماند تا در کربلاي هشت منطقه آزاد شد و جنازه مطهر اين عزيزان به زادگاهشان آوردند شهيد پس از اتمام عمليات ها قبطه مي خورد و با خدايش مناجات مي کرد مي گفت بارالها مي دانم آن عزيزاني که شهيد شدند سر طاعت در برابر تو فرود مي آوردند و مطيع بي چون و چراي تو بودند خدايا اين توفيق به من بده تا فقط تو را اطاعت کنم و از تو ياري بخواهم و تا بتوانم راه شهدا ادامه دهم و شهادت درعوض به اين بنده حقيرت عطا کني شهيد بيشتر اوقات با وضو بود در عمليات ها خود را ؟؟؟ مي کرد و به دنبال يار و معشوقش الله بود در زماني که در سپاه بود لباس سپاه نمي پوشيد از او سؤال مي شد در جواب مي گفت من لياقت اين لباس سربازي آقا امام زمان ندارم و از لباس کار استفاده مي کرد بجز مواردي که طرف مسئول محترم سپاه مجبور مي شد لباس فرم سپاه مي پوشيد اين عزيز اولاً بخاطر اين که در خانواده اي مذهبي پا به عرصه جهان گذاشت و ثانياً با شناختي که از معبودش داشت پيش از آن که به سن بلوغ برسد در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود نماز و روزه اي از او قضا نشد و خصائصي که از اين عزيز گفته شد اين بود خيلي راز و نياز داشت و کتاب هاي مذهبي مطالعه مي کرد و کم حرف مي زد و پر کار و تلاش بود خلاصه کلام اين شهيد و ديگر شهيدان واقعاً دوست داشتني هستند چون اين عزيزان به مولايشان سالار شهيدان حسين بن علي ؟؟؟ کرده بودند در پايان از خدا مسئلت مي نمايم که به ما وامانده ها توفيق بدهد تا راه اين عزيزان ادامه دهيم و به مقام شهادت نائل آئيم.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد سردار رشيد اسلام شهيد محمد ( احمد ) فرخي . يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربک راضيه مرضيه فادخلي في عبادي وادخلي جنتي . به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان با سلام و درود بي کران به پيشگاه حضرت ولي عصر امام زمان و نائب بر حقش امام خميني و امت شهيد پرور ايران و با سلام و درود بر شهداي گلگون کفن اسلام از کربلاي حسيني تا کربلاي خميني که با نثار خون خويش درخت پر بار اسلام را آبياري کردند . خدمت پدر و مادرگرامي سلام عليکم اميدوارم که در راه خدمت به اسلام موفق باشيد و سلامتي شما را در راه پيشبرد اهداف جمهوري اسلامي خواستارم اگر خداوند توفيق شهادت نصيب اين حقير کرد هيچ گونه نگراني نداشته باشيد و اگر در حق شما وظيفه اي ادا نکردم اميدوارم که به بزرگواري خود ببخشيد و مرا حلال کنيد و از شما اي مادر و خواهر مهربانم اميدوارم که در شهادت من گريه نکنيد و زينب وار صبر و شکيبايي پيشه کنيد و از برادران ديني عزيز انتظار دارم که جبهه و پشت جبهه ها را گرم نگهدارند که اين جنگ اسلام بر عليه کفر است و اگر خداي ناکرده سستي کنم همه در پيشگاه خداوند مسئوليم که به فرموده امام عزيز امروز اهميت جنگ از فروع دين بيشتر است چونکه با پيروزي در اين جنگ است که قوانين اسلام و قران به معناي واقعي پياده مي شود نمازهاي جمعه و جماعت را با حضور خود هر چه بيشتر با شکوه تر به پا داريد که جماعت مسلمين تير بست در چشم دشمنان و دعا بر جان امام عزيز را فراموش نکنيد که هر چه داريم از وجود پر برکت امام عزيز است از تمام برادران و اقوام و آشنايان حلاليت مي طلبم و اگر جسد من به دست شما رسيد در کنار ديگر شهيدان به خاک بسپاريد و در پايان اميدوارم که توانسته باشم به نداي رهبر و زعيم اسلام حضرت امام خميني لبيک گفته باشم . ربنا اننا سمعنا مناد يا منادي للايمان ان آمنوا بربکم قامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفر عنا سياتنا و توفنا مع الابرار .