کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
17:59
احمد گلزاری

احمد گلزاری

فرزند محمدعلی

تاریخ تولد
1340/02/01
تاریخ شهادت
1364/11/25
محل شهادت
فاو
تحصیلات
دیپلم
محل تولد
فارس - آباده - آباده
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
فرمانده اطلاعات و عملیات
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه سردار بسيجي شهيد احمد گلزاري
شهيد احمد گلزاري در سال 1340در شهر آباده در خانواده اي متوسط و مذهبي به دنيا آمد.دوران ابتدائي را در دبستان 25شهريور ومدرسه راهنمائي ابوريحان بيروني ومتوسطه را در دبيرستان سعدي به اتمام رسانيد.در سنين کودکي ونوجواني در مجالس مذهبي شرکت مي کرد وايام محرم را در ايئت شيفتگان حسين(ع)به سينه زني وعزاداري مي پرداخت.در همان ايام به همراه تعدادي از دوستان وهمکلاسي هاي خود در جلسات قرآن آقاي حاج مهدي موحد حضور داشت.اکثر ايام تعطيل به همراه آقاي شيخ محمد موحد که در آن موقع طلبه شده بود به مزرعه شمس آباد مي رفتند واز کلاس هاي درس اخلاق آقاي حاج خليل موحد استفاده مي کردند.مدتي مکبر مسجد جامع بود،وتمايل زيادي به طلبه شدن داشت.سال چهارم دبيرستان مصادف بود با ايام انقلاب واحمد با دوستانش همگام وهمراه بقيه مردم به طور فعال در تظاهرات خياباني عليه رژيم پهلوي شرکت مي کرد.هنگام ورود حضرت امام خميني به ايران تنهائي به تهران رفت ودر آن روز پر شکوه مقداري از مسافت بهشت زهرا به دنبال ماشين حامل حضرت امام دويد وزماني که مي خواست عقب يه وانت پر از مسافر سوار شود از وانت به بيرون پرتاب شد.بعد از پيروزي انقلاب که مدارس باز شد درس خود را ادامه داد ودر خرداد ماه 58موفق به اخذ ديپلم تجربي گرديد.سپس جهت گذراندن يک دوره آموزش تراشکاري به مرکز فني و حرفه اي به اصفهان رفت ومدت يک سال آن جا بود با شروع جنگ تحميلي با توجه به اين که از خدمت سربازي معاف شده بود جهت گذراندن دوره آموزش نظامي وارد بسيج شد.وهنگامي که شهيد علي امامي اولين شهيد بسيجي آباده تشييع شد.شديداً تحت تاٌثير قرار گرفته وجهت حضور در جبهه بي تابي مي کرد وبالاخره در بهمن ماه سال 59به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام گرديد.بعد از گذراندن دوره آموزش نظامي در کازرون به همراه تعدادي از همرزمان به سوسنگرد اعزام گرديد وبه اين ترتيب روح بي قرارش آرام شد.احمد در سوسنگرد بعد از آشنائي با شهيد بزرگوار حسين بهرامي وتعدادي ديگر از جوانان با اخلاص بسيجي مسجد جزايري اهواز وارد مرحله ديگري از تکامل فکري وروحي شد وآن چنان تحت تاٌثير قرار گرفت که همه وابستگي ها وتعلقات مادي را رها کرد ودر جبهه به مدت 5 سال تا زمان شهادت به غير از چهار الي پنج ماه که به علت مجروحيت پا مجبور به ترک جبهه شد ماند وبه غير از عمليات شکست حصر آبادان در کليه عمليات هاي جنوب مانند عمليات 31ارديبهشت سال 60سوسنگرد عمليات بستان وتنگه چزابه ،فتح المبين،بيت المقدس،رمضان،والفجر مقدماتي،بدر،خيبر،والفجر8(فاو)شرکت داشت وبالاخره در سحرگاه 25/ 11/ 64 در محور جاده فاو ام القصر سوار بر ترک موتور هنگام بازديد از محور لشکر علي ابن ابيطالب بر اثر ترکش خمپاره روح بي قرارش آرام گرفت وبه شهادت رسيد.والسلام
« بسمه تعالى » وصيت نامه پاسدار رشيد اسلام شهيد عارف و عاشق احمد گلزارى ـ معاون واحد طرح و عمليات قرارگاه نجف اشرف كه پس از پنج سال حضور مستمر درجبهه‌هاى نبرد و فداكارى در راه اسلام و دفاع از حق سرانجام به آرزوى الهى خويش كه شهادت در راه خدا بود نايل گشت و در عمليات افتخارآفرين والفجر هشت منطقه فاو به لقاءاله پيوست. تاريخ شهادت 25/11/64.« بسم الله الرحمن الرحيم »
( يا الهى و ربى و سيدى و مولاى قو على خدمتك جوارحى واشدد على العزيمة جوانحى وهب لى‌الجدفى خشيتك و الدوام فى‌الاتصال بخدمتك حتى اسرح اليك فى ميادين السابقين و اسرع اليك فى‌البارزين و اشتاق الى قربك فى‌المشتاقين و ادنو منك دنو المخلصين و اخافك مخافة الموقنين و اجتمع فى جوارك مع المؤمنين.»
سلام بر مهدى سلام بر او كه خيلى عاشق ديدارش بودم و سلام بر صاحبخانه‌اى كه باز هم رو به او نشسته و در حال نوشتنم و سلام بر او كه خواست خواست او بود كه من بدون هيچ كنكورى وارد اين دانشگاه بزرگ كه هيچگاه به فكرم نمى‌رسيد وارد اين سرزمين مقدس شوم. سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادرانم بدانيد كه اينجا يك دانشگاه تنها نيست، اينجا يك فروشگاه بزرگ به وسعت مرزهاى جنوب و غرب، يك بازار است بازارى كه همه جنس خود را عرضه مى‌كنند و همه فروشنده‌اند و يك خريدار، خريدار هم دنبال جنسى است كه خالص باشد، ناخالصى نداشته باشد، در اينجا بايد جنس خالص را به بازار عرضه كرد، اين بازار جايى است كه وقتى فروشنده‌ها آمدند خريدار را احساس مى‌كنند بخصوص نيمه‌هاى شب كه در بازار بگردى همه در حال التماسند، يكى صورت خود را بر روى خاك گذاشته و التماس مى‌كند يكى در حال سجده التماس مى‌كند، ديگرى ايستاده سربزير با خضوع و خشوع التماس مى‌كند يكى در حال نشسته و دست بسوى آسمان دراز كرده التماس مى‌كند، يكى هم نشسته چشم خود را به آن دور دستها دوخته كه وقتى نگاهش مى‌كنى به خيالت كه چراغهاى سقف آسمان را مينگرد نه او هم در حال التماس است، همه درآنجا التماس مى‌كنند، ناله مى‌كنند كه از من بخر منم فروشنده‌ام، منم جنسم را ميفروشم ولى به يك قيمت: و اما و اما خريدار اين بازار فقط يك نوع جنس مى‌خواهد جنسى كه خالص باشد. پروردگارا، خدايا اى خريدار، ازمنم خريد كن از اين بنده ذليل و از اين فروشنده بى سروپا هم خريد كن هر چند ناخالصى دارد تو بخر به هر قيمتى كه تو ميخواهى چون همه‌اش خواست تو است تو خواستى كه من به اين دانشگاه بيايم، تو خواستى كه من هم فروشنده اين بازار شوم و تو خواستى كه من بنشينم و بنويسم كه اينچنين بنويسم، تو خواستى كه من بفهمم كه هر چه ميخواهم و فكر مى‌كنم تو خواسته‌اى و اين خواست خواست تو است يا ارحم الراحمين. احمد گلزارى

2%%
1645491 گلزارى احمد
« بسم الله الرحمن الرحيم »
« والعصر ان الانسان لفى خسر الا الذين امنوا و عملوالصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.»
سلام بر حضرت محمد (ص)، سلام بر فاطمه زهرا (ع)، سلام بر ائمه اطهار و سلام بر مهدى منجى انسانها، كه عاشق ديدار او بودم ولى تا بحال موفق نشدم و اميدم به اين است كه در لحظات آخر بتوانم روى مباركش را ببينم و سلام بر سالار شهيدان حسين و حسينيها و سلام بر شهيد حسين بهرامى استادى كه بمدت دو ماه در سوسنگرد با او بودم ولى لياقت شاگردى او را هيچ نداشتم، استاد و رهبر و داعيه‌اى كه هيچ با من در ساعت بخصوصى كلاس نداشت ولى هر لحظه كه با او بودم عملا به من درس مى‌داد با حركات و رفتار و ايثار و از خودگذشتگى كه داشت. بطورى كه من در اين دو ماه چيزهايى را كه ياد گرفتم در20 الى 21 سالى كه به بطالت گذراندم هيچ ياد نگرفته و يا اگر هم شنيده بودم عملا نديده بودم چون يك انسانى مغرور، عصيانگر، سركش، و رياكار و دوست شيطان كه كاملا خود را به شيطان فروخته بود، خدايا به جلال و كمال و به جمالت قسم اين بنده رياكار و سركش و عاصى را ببخش اى معبود اى محبوب من و اى مولاى من اگر تو مرا نبخشى به چه كسى پناه ببرم، خدايا از چه كسى طلب عفو و بخشش كنم، خدايا من جز تو پناهى ندارم بار پروردگارا اى خدايا اى معبود اى محبوب و اى مولاى من چه روحى در اين ملت دميدى كه اين بى سر و پا هم عاشق ديدار تو شده و فقط بخاطر تو به اينجا آمده و بس او را ببخش و از گناه و معصيتش درگذر يا ارحم الراحمين .. و درود و سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى و سلام بر پدر و مادر و خواهر و برادرانم و اميدوارم كه مرا ببخشيد چون جز اذيت و آزار و خودخواهى چيز ديگرى براى آنها نبودم و از شما ميخواهم كه هر وقت بر سر خاكم آمديد قرآن بخوانيد و يا نوار قرآن بگذاريد و سلام بر برادران مسجد جزايرى آن پاك مردان و ياران با وفا و از آنها التماس دعا دارم و اين حقير را در دعاهايشان فراموش نكنند و از تو مادر ميخواهم كه هر وقت خبر شهادتم را فهميدى از خداوند برايم طلب آمرزش و بخشش كن و بگو خداوندا كه اين بى‌سر و پا را در راه تو دادم و خدايا از من قبول كن و سلام بر برادرم محمد موحد كه او هم وسيله خير در زندگى من بود. احمد گلزارى 29/12/60 .
سلام بر على ابن ابيطالب امير مؤمنان و سلام برمهدى و سلام بر پدر و مادر و خويشاوندان يك سفارش دارم و آن اينكه حدود يك سال نماز و دوماه روزه بدهكارم و يك روز روزه نذرى و اميدوارم كه بتوانيد جبران كنيد اين زحمات مرا و برايم بگيريد. والسلام. 22/4/61.
و شماها بگوييد به اين جنايتكاران به اين آمريكاى جنايتكار و شيطان بزرگ به اين اسراييل غاصب و آدم‌كش به اين روس حيله‌گر به اين انگليس مكار كه ماها رفتيم و داريم ميرويم تا سيل خون راه بياندازيم تا شماها را در آن غرق و خفه كنيم. 19/11/61 احمد گلزارى