کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
06:45
ایرج مردانی

ایرج مردانی

فرزند همراه

تاریخ تولد
1342/10/26
تاریخ شهادت
1365/10/04
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
اصفهان - سمیرم - سمیرم
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
سپاه
عضویت
وظیفه
بسم رب الشهداء : زندگي نامه برادر شهيد ايرج مرداني : برادر ايرج مرداني در سال 1342 در يک خانواده متدين عشايري چشم به دنيا گشود و در 7 سالگي روانه دبستان مناطق عشايري شد و تا مدت پنج سال کلاس هاي پنج ساله ابتدائي را به پايان رسانيد و يک سال هم کلاس اول راهنمائي را در شهرستان خورموج خواند از سال 1355 ديگر نتوانست ادامه تحصيل دهد و زحمات و شغل شريف دام داري و عشايري را پيشه خود ساخت و تا توان داشت در خانواده خويش بازوي فعال و قدرت مند خانواده بود در حقيقت کليه زحمات مهم خانواده بر دوش برادر شهيد ايرج مرداني بود که پدر محترمش و خانواده عزيزشان با بودن ايرج مرداني هميشه در حالت استراحت و آرامش بودند تا اين که انقلاب پر شکوه جمهوري اسلامي به پيروزي کامل رسيد و در بعد از انقلاب هر فرزندي از بنکوي مردانلو و خانواده ها جهت خدمت مقدس سربازي داوطلبانه به جبهه ها عازم مي شدند ايشان اصرار مي ورزيد که اي کاش من هم مي توانستم به جبهه و سربازي عازم شوم افسوس که اگر بخواهم فوراً حرکت کنم تمام مشکلات و زحمات خانواده امان چند برابر مي شود بالاخره ده سال مثال پيامبر بزرگوار شان در شغل شريف دام داري و چوپاني به سر بردند و از خرداد ماه سال 65 اولين نفر بنکو بود که داوطلبانه به سپاه پاسداران آباده مراجعه و ثبت نام نمود و آموزش نظامي را در شهرستان کازرون با موفقيت به پايان رسانيد و از کازرون عازم جبهه هاي جنوب و غرب ( صالح آباد و شيح صالح ) شدند و بعد از مدتي به مرخصي آمده و در استان بوشهر به زيارت پدر و مادر و برادران و خواهران رفت و باز به منطقه جنوب اهواز و خرمشهر مناطق جنگي عازم شد تا اين که بعد از عمليات کربلاي 4 خوزستان توسط بمباران خوشه اي و راکت صداميان کافر در حومه خرمشهر شربت شهادت را نوشيد که روانشان شاد و راهشان پر رهرو باد . اي آمريکاي جنايت کار و اي نوکران و اي صدام بدانيد که ما از شهادت در راه خدا نمي هراسيم و ما عاشقاني هستيم که به معشوق خودمان دل بسته ايم و يکي يکي براي معشوق خودمان که همان خداست مي شتابيم و از فدا شدن در راه اسلام باکي نداريم و به زندگي ذلت وار شما کافران تن نخواهيم داد . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي کنار مهدي خميني را نگه دار .
بسم رب الشهداء و الصديقين . انا لله و انا عليه راجعون : در مورخه --- وصيت نامه ايرج مرداني از تيره رحيمي فرزند همراه مرداني : هم اکنون که به جبهه حق بر عليه باطل رفته ام و براي اسلام خدمت مي کنم خوشحالم چون ما مسلمان هستم و پيرو خط انبياء مي باشم و بايد راه آن ها را ادامه دهيم و امام حسين ( ع ) و خودش و فرزندان و يارانش را فداي اسلام کرد و فرمود اگر بنده هزار بار کشته شوم و يا زنده شوم و دو باره کشته شوم اما اسلام پا بر جا بماند خوشحالم و حالا ما که مي گويم شيعه هستم و پيرو آن ها مي باشيم بايد راه آن ها را ادامه دهيم چون ما مي گفتيم اي کاش با امام حسين ( ع ) بوديم و او را ياري مي کرديم و همراه او شهيد مي شديم و حالا همان روز است و هيچ فرقي نمي کند چون امام حسين ( ع ) و انبياء ( ع ) براي قرآن و اسلام جنگيدن و شهيد شدند و ما هم اکنون براي همان اسلام و قرآن مي جنگيم و از تمام ملت شهيد پرور مي خواهم که از رفتن فرزندانشان به جبهه جلوگيري نکنند و از پدر و مادرم و بقيه قومان و خويشان مي خواهم که براي بنده لباس سياه نپوشند اگر خداوند شهادت را نصيب ما کرد هر چند که نمي دانم که لياقتش را ندارم اما چندين سال است که در انتظارش هستم و از خداوند مي خواهم که مرگم را شهادت در راهش قرار دهد چون شهادت در راه خداوند مرگ نيست بلکه سعادت است و اگر جسدم به دست شما نرسد هيچ نگران نباشيد چون آدم جاني را که در راه خدا داد نبايد آن را بخواهد بر سر قبر هر شهيدي که رسيد آن جا قبر من است چون هدف همه شهيدان يکي است و خدا را شکر مي کنم که از مال دنيا چيزي را ندارم اگر هم چيزي داشته که بنده تعلق به پدرم دارد و از پدرم و مادرم و برادران و خواهرانم مي خواهم که بنده را حلال کنند چون زحمت زيادي براي بنده کشيده اند و شما هم خدا را شکر کنيد که بنده پيش شما امانت بودم درست مرا تربيت کرده ايد و در راه خدا داده ايد و من هم براي شما زحمت کشيده ام حلال مي کنم و چون مادر عزيزم حجاب اسلامي را رعايت کنيد و مثل زينب باشيد و از برادرانم مي خواهم راهم را ادامه بدهند بعد از مرگم گريه نکنيد که اين باعث ضعف شما و قوت دشمن مي شود و از شما مي خواهم که بر مرگم لبخند بزنيد و افتخار کنيد که فرزند شما گمراه نشده و به خواست خدا راه خود را انتخاب و به آرزوي خو رسيد و هم چنين به مادرم مي گويم تو که براي رشد و تکامل من زحمات زيادي را متحمل شده اي مرا حلال کني و اگر شهادت نصيب من شد نزديکي شهداي صغاد مرا يا در نزديکي قبر پدر بزرگوارم دفن نمائيد پدر جان از شما به خاطر تمام خوبي ها و کارهائي که براي راضي کردن ما انجام دادي ممنونم از پدرم و مادرانم مي خواهم چون فرزندي خداوند برايتان عنايت فرموده بود به دست شما امانت بود و شما آن را در راه اسلام و قرآن قرباني داديد و اگر من شهيد شدم مالم را به حشمت الله تعلق دار تحويل بدهيد و اگر نداديد در آن روز قيامت خواهم گرفت .