بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد سيد مهدي نعمت الهي
ايشان در سال 1340 بهمن پا به عرصه وجود نهاد و در خانواده اي مذهبي از سادات رشد و نمو نمود. پس از گذراندن دوران ابتدايي به جهت اقتصادي شغل پدر چند سالي را در اصفهان ساکن شد و دوران راهنمايي را در يکي از مدارس اصفهان گذرانيد و پس از مهاجرت از اصفهان در بهمن ساکن گرديدند ولي به علت نبودن دبيرستان در بهمن ناچاراً جهت ادامه تحصيل به شهر آباده آمده و در دبيرستان امام جمعه(امام خميني کنوني)شهرستان آباده ثبت نام نمود.به علت هوش و استعداد سرشار و معدل بالا در دوران راهنمايي،سال اول دبيرستان را در رشته جامع مشغول به تحصيل شد و چون اين رشته مجموع دروس رياضي،تجربي،انساني را در برداشت يک سال بيشتر دوام نيافت و در سال دوم منحل شد و شاگردان اين رشته در هر کدام از رشته هاي دوره متوسطه مي توانستند ادامه تحصيل دهند و چون رشته اقتصاد اجتماعي،رشته اي جديد بود و پرطرفدار ايشان از سال دوم متوسطه در اين رشته به تحصيل ادامه داد و يکي از دانش آموزان پر تلاش و زرنگ کلاس بود و جزء نفرات برتر کلاس از نظر درسي و اخلاقي که زبانزد همه اولياء مدرسه و دانش آموزان بود و ما هم در عين دوستي و خويشاوندي با هم رقابت درسي داشتيم و در شهر آباده مستاجر بوده و با خرجي هفتگي که برايمون خانواده ها در نظر گرفته بودند به درس خواندن و گذراندن زندگي دور از خانواده با سختي ها دست و پنجه نرم مي کرديم چون در سال متوسط(سال 1356) کم کم مسائل سياسي در مدارس گوشزد مي شد و گه گاه نيز دبيران گوشه هايي از جنايات رژيم را بازگو مي کردند و مخصوصاً دبيران ادبيات،جامعه شناسي و ديني سعي داشتند دانش آموزان را در مسير انقلاب هدايت کنند تلاش مي کردند دانش آموزان ممتاز با اهداف و بينش امام خميني(قدس ره)آشنا سازند و با تشکيل جلسات خارج از دبيرستان ما را با نهج البلاغه و قرآن و اهداف انقلاب آشنا مي ساختند که سيد مهدي عزيز بدليل علاقه و استعداد سرشار از اين مجالس بهره کافي را مي برد و نقش فعال در اين جلسات داشت تا اين که با آغاز راهپيمائي و تظاهرات در شهرهاي بزرگ و کوچک و تعطيلي مدارس جهت راهپيمايي هاي اعتراض آميز به مناسبت هاي مختلف ايشان با جمع دوستان در دبيرستان هماهنگي تجمعات را به عهده مي گرفت و به طرف ميدان اصلي شهر(ميدان امام فعلي) راهپيمايي و تظاهرات مي کرديم و در امور سياسي و مذهبي از پيشگامان دبيرستان به حساب مي آمدند.در سال 1357 که يکي از پر شورترين سال هاي عمر ما به حساب مي آمد در اين سال پس از پيروزي انقلاب ما هم به گرفتن ديپلم نائل آمديم و آماده شرکت در کنکور گرديديم که به دليل نابساماني هاي يکي دو سال آخر دوران متوسطه در کنکور آن سال موفق نشديم و چون همه به سن هجده رسيده بوديم مجبور به گرفتن دفترچه آماده به خدمت شده گرچه با تشکيل سپاه پاسداران به علت آشنايي ايشان با فرمانده محترم وقت سپاه آقاي حاج آقا رضواني و شور انقلابي که در ايشان بود تا قبل از رفتن به سربازي با اين ارگان مقدس همکاري مي نمود و بع علت اين که برادر کوچکترش سيد محسن نعمت الهي نيز که در دبيرستان به تحصيل مشغول بود و همکاري تنگاتنگ با بچه هاي سپاه داشت کم کم با تشکيل بسيج عضو فعال بسيج گرديد ولي سيد مهدي بدليل داشتن دفترچه آماده به خدمت از پذيرفته شدن در سپاه تازه تاسيس معذور گرديد تا اين که در تاريخ 15/9/1359 ايشان با بنده و جمعي از دوستان که همه هم کلاسي بوديم به سربازي فراخوانده شديم و با هم جهت اعزام به شيراز رفته از آنجا به پادگان آموزشي 05 کرمان اعزام شديم که مدت 75 روز در کنار هم به آموزش فنون نظامي پرداخته و براي مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور و داخل شهر ها خود را آماده مي ساختيم.چون در آن زمان گوه هايي مدعي خلق در سطح کشور براي به انحراف کشيدن انقلاب تلاش مي کردند و سيد مهدي يکي از کساني بود که در مبارزه با ضد انقلاب خصوصاً در زمان انتخابات تلاش فراوان کردند.اما چون در روز 30/6/1359 به علت حمله عراق به ايران ارتش در جنوب و غرب کشور وارد معرکه اي جديد گرديد و با وجود نا تمام بودن دوره آموزش همه ما را تقسيم کردند و سيد مهدي عزيز در يگان توپخانه اصفهان مشغول خدمت شد و ما با جمعي از دوستان به جبهه هاي جنوب در لشکر 92 زرهي اهواز اعزام شديم اما از آنجا که همه شور و شوق جبهه و شرکت در عمليات را داشتيم حتي به هنگام آمدن به مرخصي نيز در خانه نمي مانديم و با دوستان خود در بسيج محله کار مي کرديم که گه گاه سيد مهدي را هم در بسيج زيارت مي کرديم تا اين که پس از آغاز عمليات بيت المقدس جهت آزادي خرمشهر که در اوايل سال 1361 صورت گرفت آقاي مهدي عزيز به صورت داوطلب از يگان توپخانه اصفهان جهت شرکت در عمليات همراه يگان هاي پياده به جبهه هاي جنوب اعزام گرديد و در مرحله اول عمليات در منطقه دارخوئين پس از انجام عمليات و شکست دشمن با جمعي از همرزمان خود به جمع جاويد الاثرهاي اين سرزمين شهيد پرور پيوست و همزمان با او برادرش سيد محسن نيز در اين عمليات به درجه رفيع شهادت نائل گرديد که پس از خبر شهادت سيد محسن خانواده صبور و جمع دوستان خود را در غم هجران خود تاکنون چشم انتظار گذاشته است.روحش شاد و يادش گرامي باد