بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد امير يارعلي
شهيد امير يار علي فرزند ابراهيم يار علي تابستان 1348 در قريه شهيد پرور ايزخواست ديده به جهان گشود تقدير بر اين بود که شهرت او يار علي باشد تا روزي جانش را در راه علي فدا کند دوره ابتدايي را در دبستان محله خويش به پايان رساند ولي به علت نبود مدرسه در نزديکي آنها موفق به ادامه تحصيل خود شد او براي تامين معاش زندگي خود به کارگري پرداخت و پس از تحمل رنج هاي بسيار در بسيج محل ثبت نام کرد امير اخلاقي مثال زدني داشت او بسيار با ايمان،رئوف،اهل دعا و نماز و روزه بود وي مقلد حضرت امام خميني(ره) اعمال ديني خود را انجام مي داد و علاقه زيادي نسبت به فراگيري مسائل اسلامي داشت و در اين راه مطالعات زيادي نمود تا به بينش مذهبي خود وسعت بيشتري بخشيد امير داطلبانه با وجود سن کمش عازم جبهه شد.در طول مدتي که در جبهه با کفار بعث عراق مي جنگيد دلاوري ها و رشادت هاي زيادي آفريد و سرانجام بعد از ماه ها نبرد تاريخ21/11/1364 در حالي فقط 16 بهار زندگيش مي گذشت در منطقه عملياتي اروند رود بر اثر اصابت ترکش دشمنان اسلام به بدنش به فيض شهادت نائل آمد و با خون خود شجره طيبه اسلام را آّبياري مکرد و به لقائالله پيوست پيکر پاکش را در قريه ايزدخواست کنار ديگر ياران شهيدش به خاک سپردند.روحش شاد و يادش گرامي باد
اشرف الفنى تدك المنى بالاترين بى نيازى ترك آرزوهاست (امام على (ع) ) والذين جاهدوافينا لنهدينهم سبانا كسانى كه درراه ما جهاد ميكننداز راههايى آنهارا هدايت ميكنيم و در روز قيامت فرشتگان مرحبا گويان به استقبال مجاهدين راه خدا كه با شمشير به خود آويخته از درب مخصوص الباب المجاهدين وارد بهشت جاودانى مى شوند مى روند و هر آنكه جهاددرراه خدا به همراه امام عادل ترك كند و لباس خوارى و ذلت پوشيده ودر زندگى تنگدست و نيازمند گرددودينش ارزشى ندارد رسول اكرم (ص) و اى جوانان نكند كه در رختخواب ذلت بميريد كه حسين (ع)درميدان نبرد و با هدف شهيد شد اى جوانان مبادا در غفلت بميريد كه على اكبر حسين (ع) درراه حسين شهيد شده اى مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه هاى جنگ جلوگيرى كنيد كه فردا در محضر خدا نمى توانيد جواب زينب (س) را بدهيد كه تحمل 72 شهيدرا نمود وهمه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه هاى جنگ بفرستيدو حتى جنازه اش را تحويل نگيريد زيرا مادر وهب بفرمود سر ى را كه در راه خدا داده ام پس نمى گيرم برادران عزيز وخواهران گرامى استغفار دعارا از ياد نبريد كه بهترين درمانها براى تسسكين دردهاست و هميشه بياد خدا باشيد ودرراه مباركش قدم برداريد و هرگز شمارا از روحانيت و انقلاب خونين جدا نكنيد كه روز بدبختى مسلمانان است و روز جشن و يا خوشگذرانى منافقين ميشود وبرادران عزيز حضورتان را در جبهه هاى حق عليه باطل ثابت نگه داريد وسخنان امام عزيز را بيشتر گوش كنيد و سعى عظمت او را بيابيد و خودرا در راه اوبهتر نگه داريد و صداقت و اخلاص خدارا همچنين حفظ كنيد و اگر فيض شهادت نصيبم گشت آنانكه پيرو خط سرخ امام امت نيستند و به ولايت او اعتقاد ندارند برمن نگريند و بر جنازه ام حاضر نشوند اماازخداوند مى خواهم كه خداوند آنها ر ا آگاه كند كه رحمت الهى نزديك است و از خدا مى خواهم كه رحمتش را شامل حال آنها كند سلام مرابه رهبر عزيزبرسانيد وبگوئيد تا آخرين قطره خونم سنگر اسلام را ترك نخواهم كرد وبا خدا پيمان مى بندم كه در تمام عاشورا ها در كربلاها با حسين (ع) همراهى كنم وسنگر اورا خالى نكنم تا هنگامى كه همه احكام اسلام درزير پرچم آقايمان امام زمان (عج)به احتراز در آيد بارى پدر و مادر عزيزم از اينكه فرزندى ناقابل راداشته ايد و توانسته ايد درراه اسلام و قرآن هديه بدهيد افتخار كنيد وبدان كه فرزندت دراين را وباهدف شهيد شد وكسى مرا مجبور نكردكه به جبهه بروم بلكه ديدم الآن روز امتحان من است وبايد دراين راه قدم بردارم و پدرومادرعزيزم و مهربانم از اينكه براى من زحمات زيادى كشيده ايد اميدوارم كه حلالم كنيد تاهمچون پرستوها كه در آسمان
كه در آسمان پرواز ميكنند روحم همانند آنها پرواز كند وبسوى حق تعالى سفر كند و از همه دوستان مهربانم مى خواهم كه هر چه خوبى وبدى به آنها كرده ام مرابه بزرگى خودشان حلالم كنند كه من در جهان آخرت جوابگو نباشم اميدوارم كه همه همشهريان من از دست من راضى باشند كه هرگاه ازهم جداشديد پشيمان مى شويد وبا يكديگر دوستى كنيد خاطره اى از امام حسين عزيزمان كه لب تشنه به شهادت رسيد و اگر مى خواست آب پيدا كند كاز خداوند تعالى و تبارك مى خواست هم تمام بيابان را مى شكفت و در يا مى كرد امام حسين ميخواست تشنه به شهادت برسد و به عاشقان خدا در س شهادت و ايثار بياموزد و همين طور كه آموخت و ما بايد درراه امام حسين قدم برداريم وبه جبهه برويم مثل على اصغر بس ما هم مثل قاسم نوداماد ومادر عزيزم براى من اصلا گريه نكن براى على اصغر براى قاسم نوداماد وامام حسين براى رقيه گريه كن كه در خرابه شام بى بابا شد براى اين عزيز ان گريه كن كه حتى كسى نبود بدن مباركش را دفن كند ومرا اين درخواست است كه پهلوى شهدا به خاك بسپاريد انا الله و انا اليه راجعون همينطور كه خداوند مارا آفريد بايد بسويش برويم چه خوش است كه خودمان جانمان را اهدا كنيم درراه اسلام و اميدوارم كه همينطور كه من شهيد شدم برادر ديگر م سلاحم را بدوش بگيرد وبه جاى من بجنگد كه خداوند پشت و پناه شماست چند سخن براى مادرم مادر عزيزم اميدوارم كه سلامهاى گرم و خالصانه فرزندت راكه از كربلاها ى جنوب ايران نثارت مى كند بپذيرى و همواره درپناه خداودر جهت خدا بنده خوب خدا باشى مادر جان تو برايم همواره مادرى نمونه بودى آنچنانكه هميشه آرزو مى كردم تا توفيقى بيابم مادرم هميشه خودرا شرمنده ميدانم از اينكه نتو انستم لا اقل ذره اى از اينهمه زحمات ومحبتهاى شما را جبران نمايم اما قول ميدهم كه با دعاى خير شما هميشه در
صراط مستقيم قدم بردارم و سير بندگى خدا پيمايم و مسلما از بزرگترين آرزوهاى شما درباره فرزندانت نيز همين ميباشد مادرم هميشه در مواقع مختلف عظمتها وويژه گيهاى شما به گونه هاى مختلف برايم روشن شده است اما اين بار به گونه اى عميقتر وپر معنا تر از ويژگيهايت بريم درخشان گشت و اين عمر باعث شد كه تصميم گرفتم كه تا پايان جنگ توفيق بوده در جبهه هارا به دست آورم قبل از آنكه براى اولين بار توقيق آمدن به جبهه هار ابيابم هميشه افسوس مى خوردم كه چرا خداوند اين سعادت را نصيبم نمى كند حتما شايستگى اش را ندارم حتما آن خلوصى راكه بايد دارا باشم ندارم مادر جان تو شغل مادرى و تربيت فرزندانت را به عنوان عبادتى بزرگ و تكليف الهى باور داشتى كه شغل مادرى همان شغل انبياست اگر يك بچه خوب تربيت شود اگر يك بچه خوب به جامعه تحويل دهى آنقدر ارزش دارد كه نمى توان آنرا توصيف كرد و قول امام عزيزبه اندازه تمام عالم ارزش دارد وبطور كلى سعادت جامعه در گروه تربيت فرزندان است مادر عزيزم تو گوئى با تمامى حركاتت با تمامى صبر واستقامتت دربرابر انبوه مشكلات به تمامى مادران عالم درس مى دهى اى مادر ان به شما با دستى گهواره بچه هايتان را تكان ميدهيد و با دستى ديگر سرنوشت جهان را قلم
مى زنيد مادرم تو زندگى را تعهد به اين حق يا فته بودى كه بايد ميدانستى كه بايد براى اصلاح جامعه كار بنيادى كرد وبنيادى ترين كار براى زنان شغل مادريشان شغلى كه در رديف انبياء است وبراى انجام اين رسالت بزرگ منتظر نبودى تا حتما اول ديگران شروع كند تا تو نيز شروع كنى هركسى از خود شروع كند دريك جمله بگويم شما سعى و توان خود را نشان دادى كه چگونه مى توان پيرو حضرت فاطمه سلام الله عليها بود مادرم اميدوارم كه مر ا در آخرين مهلت حلالم كنى
.عمر اگر خوش گذرد زندگى نوح كم است و بسختى گذرد يك عمر بسيار است
اهواز جزيره مجنون اميد يا على خداحافظ 2/2/64