کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
12:43
غلام حسین یزدان پناه

غلام حسین یزدان پناه

فرزند وجیه اله

تاریخ تولد
1341/04/07
تاریخ شهادت
1361/04/23
محل شهادت
کوشک
تحصیلات
دیپلم
محل تولد
فارس - آباده - آباده
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
اصابت ترکش
نوع خدمت
سپاه
عضویت
وظیفه
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد غلام حسين يزدان پناه
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون.
شهيد غلامحسين يزدانپناه در روز 7 تير ماه سال 1341 در خانه اي محقر و روستايي به دنيا آمد وي در مهر ماه 1348 به دبستان رفت.از اوان کودکي به دين اسلام علاقه اي وافر داشت پس از اتمام دروس دوران ابتدايي رروانه مدرسه راهنمايي سورمق شد در همين هنگام پدرش در بازگشت از کارگري با ماشيني تصادف کرد و تا مدت ها بستري شد و معلول ماند و ديگر نتوانست کاري انجام دهد شهيد در ضمن اين که درس مي خواند روزهاي تعطيلي را کارگري مي کرد تا بلکه بتواند مخارج تحصيلي بدست آورد.در دوران ابتدايي بود که قرآن را به طور کامل فرا گرفت او هيچ گاه به فکر ماديات نبود و بيشتر به فکر خالقش بود.هميشه در جلسات مذهبي شرکت مي کرد و حتي در مراسم عاشورا ؟؟؟ نوحه سرايي مي کرد در سال 1356 دوران راهنمايي را با موفقيت کامل تمام کرد و خود را براي رفتن به دبيرستان آماده ساخت و بالاخره با مشقات زياد دوران دبيرستان را تمام کرد البته در حين تحصيلاتش شب هاي جمعه دعاي کميل و روزهاي جمعه دعاي ندبه و نماز جمعه را ترک نمي کرد و اکثراً بعد از دعاي کميل اسرار به خواندن دعاي توسل و دعاي فرج مي کرد همين که دوران دبيرستان او تمام شد به فکر طلبگي افتاد و در سال 1358 وارد حوزه علميه آباده رفت و 3 الي 4 ماهي در حوزه بود ؟؟؟به علت راه دور و زمستان سرد و بي پولي طلبگي را کنار گذاشت در همين موقع به فکر فرا گرفتن آموزش نظامي افتاد و در فروردين سال 1361 وارد سپاه پاسداران آباده شد و پس از چند روزي با فراگرفتن آموزش هاي لازم به پادگان شهيد عبدالله مسگر شيراز رفت در اين پادگان يک مسابقه ميداني برگزار شد و وي در آن شرکت کرد و برنده محسوب شد و از طرف آقاي محسن رضايي ؟؟؟ شيراز جايزه گرفت در آنجا هر وقت با يکي از دوستانش همراه مي شد درباره مقام شهيد صحبت مي کرد هميشه دوستانش را براي رفتن به نماز جمعه دعوت مي کرد ووقتي با وي تماس گرفته مي شد و از او درخواست مي شد که براي والدينش نامه بنويسيد مي گفت من سعي دارم که خانواده را با فراغ خودم بيشتر آشنا سازم اما اگر سعادت ياري کرد و به جبهه رفتم و به فيض شهادت نائل شدم ناراحت نباشند تا اين که در اوايل ماه رمضان سال 1361 به جوشقان آمد تا از خانواده اش خداحافظي کند و به جبهه برود چون امسال ماه مبارک رمضان با فصل برداشت محصول همراه سعي داشت که مقدار کم گندمي را که خود کاسته بود برداشت کند شب ها ساعت يک بيدار مي شد وضو مي گرفت و نماز شب مي خواند و بعد اعضاي خانواده را براي خوردن سحري بيدار مي کرد و بعد از خوردن سحري به مسجد مي آمد و نماز صبح را بر پا مي داشت مثل اين که خود را آماده شهادت مي کرد چون مرخصي کمي ؟؟؟ سعي مي کرد هر چه زودتر محصولشان را بردارد و به جبهه برود.در روز چهارم ماه مبارک رمضان عازم جبهه شلمچه شد و به جنگ با مزدوران کافر عراقي پرداخت و در روز 23 رمضان 1402 قمري با دهان روزه به سوي الله شتافت. روحش شاد و يادش گرامي باد