بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد حضرت قلي رنجبر . وي در خانواده اي مذهبي متولد شد و دوران مدرسه را در دهبيد شروع کرد در زمان تحصيل علاوه بر آموزش علم به کار کردن در کنار خانواده پرداخت و در اوايل جواني که مصادف با شروع تظاهرات و فعاليت هاي مردم عليه رژيم شاه به همکاري و فعاليت پرداخت و به پخش اعلاميه هاي امام و روشن نمودن اذهان مردم نمود. در سال 1361 پس از شروع جنگ به جبهه هاي جنگ اعزام و در همان سال در عمليات رمضان در شلمچه به افتخار شهادت نائل آمد . ايشان هميشه و در همه جا حامي مستضعفان بود و از ستمديدگان حمايت و در واقع " کونوا اللظالمين نصها و للمظلوم عونا" بود . و در همه جا به ياد خدا و ائمه اطهار بود و مردن با عزت را بهتر از زندگي با ذلت مي دانست و بسيار متين و باشخصيت بود و نام و ياد خدا سرلوحه کارهايش بود و سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع) را الگوي خود مي دانست به مانند حنظله که بلافاصله پس از ازدواج به جبهه هاي حق عليه باطل رفت ايشان در حالي که متأهل شده بود و مراسم عقد چند روزي بود که به اتمام رسيده براي حمايت از امر حضرت امام خميني (ره) و دفاع از ناموس و شرف و يکرنگي و اخلاص مردم ايران به جبهه ها رفت و با آغوش باز پذيراي شهادت گرديد. روحش شاد و يادش گرامي باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
يا ايهاالذين آمنو و هاجرو وجاهدو فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اوليك هم الفائزون
(توبه آيه 20).كسانى كه ايما ن آوردند و از وطن هجرت كردند و درراه خدا بمال وجانشان جهاد كردند آنها نزد خدا وند مقام بلندى است وآنان بالخصوص رستگاران وسعادتمندان دو عالمند خدايا خداياتا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار (اللهم رزقنا توفيق الشهادت ) .
با درود فراوا ن به رهبر انقلاب امام امت خمينى بت شكن اين قلب تپنده امت و اين نور چشم امت و با سلام بر شهيدان راه اسلام ا زهابيل تا كربلا و از كربلا تا كربلا ى ايران وكربلا ى آبادان شهيدانى كه با خون خوددرخت نونهال انقلاب را آبيارى كردند و با جانفشانيهاى خود ثابت كردند كه حق هميشه پيروز است و مرگ با عزت بهترا زذلت است و به امر رهبرم درراه اسلام گام برمى داريم و بسوى جبهه نبرد حق عليه باطل روانه مى شوم تا با خون خود درخت اسلام را آبيار ى كنم وبه مزدوران بفهمانمكه از وجب وجب خاك وطنم دفاع واز اسلام حفاظت مى كنم .
آرى اى برادران و خواهران متعهد و مسلمان اكنون كه يك سال و اندى ا زجنگ تحميلى عراقدرايران مى گذرد جنگى كه به سركردگى يكى از نوكران حلقه به گوش امپرياليسم اين صدام يزيد كافر و تكريتى شروع شده است وظيفه هر فرد مسلمان و من و تواست كه با حضور هميشگى خود در صحنه باشيم و مجال وارد شدن دشمن به صحنه را ندهيم و از اسلام و انقلاب و از مرزوبوم خود دفاع كرده و دربرابر يزيد يان زمان قيام كنيم و از مردن نهراسيم چون اگر ما بكشيم پيروزيم و اگر هم كشته شويم زهى سعادت بازهم پيروزى از آن ماست برادرانى كه در پشت جبهه هستيد و مشغول مبارزه با ضد انقلاب هستيد مبادا حال كه وارد صحنه شده ايد و شما كه حزب الله و جند الله هستيد دوباره صحنه را خالى كنيد ومجال وارد شده دشمنان را به صحنه دهيد حال كه تمام گروهكهاى ضد خدا ومردم با هم شده اند و توطئه برعليه انقلاب را شروع كرده اند و هيچگاه خاموش نمى نشينند شما هم نبايد خاموش بنشينيد و هر گونه توطئهرا د رنطفه خاموش كنيد و با حضور هميشگى خوددرصحنه تا آخرين نفس و تا آخرين نفر و تا آخرين قطره خون خود از اسلام و امامو مجلس و روحانيت و رييس جمهور و نخست وزير انقلابى دفاع كنيد و خدانكرده آنها را تنها نگذاريد كه در پيشگاه خداوند مسئوليد و گوش به شايعه ها ندهيد و شايعه پراكن ها را شديداجلوى آنها را بگيريد و تحويل سپاه اين بازوى مسلح ولايت فقيه بدهيد و سخنى با گروهكهاى ضد خلقى شما كه دم از خلق مى زنيد و زير لواى خلق خيانت به خلق و اسلام مى كنيد اگر مرديد به جبهه بياييد و مردانه بجنگيد و اينقد رخيانت به خلق نكنيد و مانند موش د رسوراخى كز نكنيد ا زجلد خود به در آييد وآگاه شويد كه ديگر امت شهيد پرور و حزب ا لله گول شما را نمى خوردند و شما را شناخته اندوديگر بدست خودتان گورتان را مى كنيد اى امت شهيد پرور شركت درنماز جمعه را فراموش نكنيد روز عزاى دشمن است و كمرشان از اين نماز مى شكند و مبادا امام را تنها بگذاريد حتى با پد رو مادر مهربانم اين نورهاى چشمان من اميدوارم كه مرا ببخشيد چون براى من خيلى زجر وزحمت و بى خوابى كشيده ايد و من نتوانستم در عوض كارى مفيد برا ى شما انجام بدهم اگر بارى سنگين بردوش شما بودم مرا ببخشيد و مبادا فكر كنيد كه پناه برده به شهادت فرار از زندگى است كه فرصتى است بدست آمده و من خود را درتاريخ صدراسلام مى دانم و فرصت دست يابى به فوز عظيم شهادت را كه عين سعادت است غنيمت مى شمارم و از شما خواهش مى كنم كه درمرگ من گريه نكنيد و لباس سياه نپوشيد چون دشمن خوشحال مى شود و به من ناكام مگوييد چون به كام خود رسيدم و جاى بسى افتخار براى شماست كه فرزندى تربيت كردى و درراه خداو قران و امام قربانى نمودى و ما ازشما مى خواهم كه تا آنجا كه در توان داريد براى اسلام تبليغ كنيد و مى جنگم برا ى اسلام وآزادى انسانها و من مى ميرم كه با رنج ديدگان جامعه ها فرد ا بگوييم كه زندگى د ررفتن است نه به مقصد رسيدن سخنى با برادران عزيز اى پاسداران قران از پاسدارى خوب پاسدارى كنيد و مبادا دعا ى كميل - دعاى ندبه - دعاى توسل را ودعابرا ى اسلام و امام را فراموش كنيد و بعد از هر فاتحه كه براى من مى خوانيد د رآخر براى اما م دعا كنيد و مرا دركنار قبر شهيد برادر خداداد كارگر بخاك بسپاريد و ديگر عرضى نيست بجز پيروزى كامل اسلام بركفر خداوند به رهبر عزيزمان اين نور چشم امت طول عمر همراه با سلامتى كامل به ايشان عطا بفرما به اسلام ومسلمين پيروزى و نصرت عنايت بفرما و پد رومادر ما را ازدست ما را ضى و خشنود بگردان والسلام 9/8/60