بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه پاسدار شهيد مصطفي بهمني : شهيد مصطفي بهمني به سال 1342 در خانواده اي متوسط و مذهبي در محله ي چاه علي از توابع شهر لامرد قدم بر عرصه ي حيات نهاد . کودکي را در ميان مردم خونگرم و صميمي زادگاهش رشد کرد و در هفت سالگي ، راهي مدرسه شد و تحصيلات ابتدايي را در دبستان کهوردان و چاه حاج ابول با موفقيت سپري کرد . پس از پايان تحصيلات ابتدايي وارد مدرسه راهنمايي خرد لامرد شد . سال دوم راهنمايي بود که فضاي ايران اسلامي آکنده از نام خميني شد . ايمان به راه آن بزرگمرد تاريخ ، تأثيري شگرف بر افکار و انديشه ي وي گذاشت به طوري که پس از پيروزي انقلاب ، درس و مشق را رها کرد و مشتاقانه به صفوف پاسداران انقلاب پيوست . با آغاز جنگ تحميلي در اوايل سال 1360 از طرف بسيج راهي جبهه شد و مدت 3 ماه در منطقه ي سومار به مبارزه با دشمن پرداخت . سپس به غرب رفت و در قلعه شمسي با اشغالگران پيکار کرد . در بازگشت از جبهه به عضويت سپاه درآمد . سرانجام در عمليات بزرگ بيت المقدس در آخرين لحظه هاي فتح خرمشهر ، روح بلندش از زندان تن آزاد شد و با کارنامه اي درخشان به پيشگاه حضرت حق شرفياب گشت . روحش شاد و يادش پر رهرو باد .
وصيت نامه پاسدار شهيد مصطفي بهمني . بسم الله الرحمن الرحيم . با درود به رهبر کبير انقلاب اسلامي ، وصيتنامه ام را از اينجا شروع مي کنيم . امت مسلمان و شهيد پرور ايران ، درخت انقلاب اسلامي احتياج به خون دارد . اماممان نداي هل من ناصر ينصرني را صدا مي زند. بر شما مسلمانان ايران واجب است که به نداي هل من ناصر ينصرني امامتان لبيک گوئيد و براي دفاع از مملکت اسلامي بشتابيد به سوي جبهه ها و با کفار بشدت رفتار کنيد . امت مسلمان زندگي يک کلاس درس بيش نيست ، که انسان دير يا زود بايد امتحان پس بدهد ، در اينجا سخني دارم با پدر و مادر عزيزم ، پدر و مادر عزيز من ، از اينکه احساس مي کردم در جبهه نباشم و بر عليه کفار مبارزه نکنم غمگين بودم ، پدر و مادر عزيز چگونهمي توانستم مشاهده کنم که هر روز عده زيادي از بهترين عزيزان و جوانان ما در جبهه ها شهيد و يا معلول بشوند و من به کارهاي روزمره خود مشغول باشم . و اما پدر و مادر عزيز مرا حلال کنيد ، از محضر پاکتان پوزش مي طلبم ، زيرا نتوانستم فرزند خوبي برايتان باشم . تنها وصيت من اين است که راهم را که همان راه خداست دنبال کنيد و امام خميني را تنها نگذاريد و هميشه موقع نماز ، دعا به جان امام بکنيد . و چنانچه شهيد شدم ، هرگز برايم اشک نريزيد و صبور و بردبار باشيد که بعد از آن نوبت پيروزي است ، و اگر جنازه ام بدستتان رسيد ، مرا در قبرستان زيارت دفن نمائيد . والسلام خدمتگزار اسلام مصطفي بهمني .