بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد گرانقدر علي رضا باقري : آرام بر دشت هاي تشنه باريد ، او که در مسير رفتنش ، به کوير مژده ي باران مي داد . علي رضا در سال 1343 در استهبان در روز عيد قربان چشم به جهان گشود تا علي گونه زندگي کند و در دامان پاک مادرش اخلاص ، تقوا ، شهامت و ايثار را فرا گيرد . دوران کودکي را با مشقت و بيماري هاي زيادي به سر آورد و در هفت سالگي به مدرسه رفت . پس از پايان دوره ي ابتدايي ، مدرسه را رها کرد و به کارهاي مختلفي چون مکانيکي ، جوشکاري ، رانندگي و کارگري روي آورد . علي رضا 19 سال داشت که پس از پيروزي انقلاب اسلامي با منافقين و جوانان فريب خورده به مقابله بر مي خواست و شب ها تا صبح مشغول گشت و نگهباني در شهر بود . در هنگامه جنگ که عاشقان کوي دوست در خون وضو مي ساختند علي رضا هم عزم رفتن کرد و در تاريخ 22/11/1360 به جبهه رفت . آنقدر عاشق شهادت بود که بارها به خانواده گفته بود " کي مي شود که من شهيد شوم و روي دست مردم باشم و بگويم اين گل پرپر از کجا آمده ، از سفر کرببلا آمده " او پس از انجام خدمت سربازي آماد شد و آموزش نظامي را در شهرستان جهرم سپري کرد و سپس به سوي جبهه ي کردستان بال هجرت گشود . علي رضا در جبهه با ضد انقلابي ها درگير مي شود و از ناحيه شکم مجروح مي گردد او را به بيمارستان تبريز انتقال مي دهند و پس از انجام چندين عمل جراحي در تاريخ 7/10/1362 با دلتنگي هاي دنيا وداع مي کند و خورشيد وجودش در خاک سرخ شهادت ذوب مي گردد و به شهداي صدر اسلام مي پيوندد پيکر پاک اين شهيد عزيز را در گلزار شهداي استهبان به خاک سپردند . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .