بسم الله الرحمن الرحيم
شهيد اصغر پيل بالا در سال 1311 در قريه مبارک آباد به کارزون ديده به جهان گشود حدودا تا سن 15 سالگي در محل تولد خود زندگي کرد و بعد از آن همراه پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده اش به قاسم آباد هجرت کردند. و اين ده محل زندگي دائمي ايشان و افراد خانواده اش شد .شهيد پيل بالا در سن جواني بسيار با ايمان و پاک دامن بود با هم کس مهربان بود بشيتر خوش اخلاق بود يکي از صفت هاي بارز وي صحبت هاي شيرين و اخلاق خوب او بوده که هنوز برسر زبان هاي افرادي است که ايشان رامي شناختند و از اين نظر شهيد پيل بالا بي سواد بود ولي هوش و ذهن عجيبي داشت .وي علاقه زيادي به اسلام و قرآن داشت در اکثر مجالس مذهبي شرکت داشت از اين نظر چندين نوحه و سينه زني از وقايع کربلا در مغز خود از حفظ داشت که هر کجا که مراسم روضه خواني بود ايشان بدون ريا شرکت مي کرد و نوحه مي خواند صدايي بسيار دل نشين داشت. ايشان بعد از ازدواج به مدت يک سال به بهترين رفت شغل وي کارگري بود پس از چند سال ديگر يک سفر به دبي رفت و با علاقه اي که نسبت به امام حسين داشت در کشورهاي خليج هم براي کارگري مي رفت و هميشه در مسجد ها و حسينيه ها نوحه مي خواند. ايشان زمين زراعتي نداشت با اين که کارگري مي کرد و مخارج خانواده اش زياد بود هميشه از خداي خويش راضي بود ايشان در طول عمر خود توانست دو باغچه کوچک از انواع درختان به پا کند شهيد پيل بالا با اين که در آمد زيادي نداشت ولي هميشه ؟؟؟ سال داشت و خمس مال خود را مي پرداخت .شهيد پيل بالا هميشه آرزو داشت که بتواند روزي در راه اسلام جهاد کند در دوران انقلاب شرکت فعالانه داشت و در اکثرارهپيمايي ها شرکت مي کرد. ايشان هميشه آرزو داشت که بتواند امام امت را زيارت کند ولي نتوانست. وي در خانواده بسيار عالي داشت مخصوصا با بچه ها يش شهيد پيل بالا با اين که 2 پسر و5 دختر داشت همه آن ها را به اندازه هم دوست ميداشت و هر کدام را به يک لقب مخصوصي صدا مي زد و بعد از چند ماه که از شهادت ايشان گذشته بود خداوند يک فرزند پسر به وي عنايت کرد و که چون فرزند بعد از پدر است اسم او را اصغر گذاشتند . شهيد اصغر پيل بالا از شروع جنگ آرزو داشت که بتواند در جبهه عليه صداميان بجنگد در پي اين آرزو براي رفتن به جبهه ثبت نام کرد و در تير ماه 62 به جبهه اعزام شد و در عمليات پيروزمندانه والفجر 3 شرکت داشت در همين عمليات بعد از مدتي نبرد با کافران بعثي درتاريخ 8/5/1362 در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به بدن و قطع پا به درجه رفيع شهادت نائل آمد . پيکر پاک و مطهرش پس از تشيع توسط امت حزب الله در گلزار شهرک امام خميني به خاک سپرده شد .به اميد پيروز اسلام بر کفر جهاني و صدام و طول عمر براي امام امت و تعجيل در ظهور حضرت مهدي (عج). روحش شاد و يادش گرامي و راهش پر رهرو باد .