بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد گرانقدر احمد فيروزي : سر رشته کار را به دست عشق سپرده بود او که آسمان سينه اش هر لحظه هواي باريدن داشت . احمد در سال 1338 در استهبان چشم به جهان گشود فقط دو بهار از عمرش مي گذشت که روزگار باغ سبز زندگي اش را خزان کرد و سايه ي پر مهر پدر را از او گرفت . اما او به دور از حمايت و نوازش هاي پدر رشد يافت و تکامل يافت . هفت ساله که بود اولين زمزمه هاي عاشقي را در سجده براي محبوب سرود . احمد تحصيلات خود را تا ديپلم گذراند . در زمان انقلاب با مردم ستمديده همدوش و هم صدا گشت تا موفق شدند کاخ اميد ستمگران را به لرزه در آورند و آن را ويران کنند . احمد 26 سال داشت او از قبيله مردان نيايش بود و نگاهش وارث فرياد . تا اينکه با دلي مملو از اميد در تاريخ 31/2/1361 راهي شد . به مدت 893 روز در جبهه بود و به انجام مأموريت هاي رزمي مي پرداخت و در عمليات مختلفي شرکت مي کرد . احمد مثل باران پاک بود و مهربان . در جبهه يک کتري داشت که براي رزمندگان چاي دم مي کرد چه صفايي داشت يک استکان چاي او که خستگي را از تن مي ربود . او به زيارت عاشورا علاقه فراوان داشت و هميشه از سالار کربلا شهادت مي طلبيد تا اينکه در تاريخ 26/11/1364 در عمليات والفجر 8 هنگامي که مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت بال در بال ملائک نهاد و تا معراج رفت . پيکر پاک اين شهيد عزيز در گلزار شهداي استهبان به خاک سپرده شد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .