شهيد عزيز در سال 1341 در خانواده اي مزهبي ديده به جهان گشود و تا كلاس ديپلم تحصيل و سرانجام به خاطر علاقه زيادي كه به سپاه داشت بعنوان پاسدار وظيفه وارد سپاه و تا قبل ازشهادت 2 مرتبه به جبهه اعزام و در عمليات كربلاي 4 در منطقه عملياتي شلمچه مفقود الاثر گرديده است .
بسم الله الرحمن الرحيم وصيتنامه سردار رشيد اسلام سيد فخر الدين مصطفوي
" و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل اله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون ".قرآن کريم
مپنداريد کساني که در راه خدا کشته مي شوند مرده اند بلکه زندگاني هستند که در نزد پروردگارشان روزي مي خورند .اي گشايش بخش دلهاي پر غم و اندوه و اي پناه بي پناهان بار ديگر به درگاهت روي آورده و حبران و سرگردان به درخانه ات آمده ام نادم و پشيمان آمده ام زيرا در اطاعت تو که مرا امر کردي کوتاهي نموده و آن را سهل شمردم به عصيان پرداختم و چنانچه بايد و شايد به طاعت تو قيام نکردم و نادم هستم از اينکه از گناهان و معصيتها مرا نهي کردي و من باز در انجام آن اصرار کردم ديگر اينکه نعمات بي شماري در اختيارم قرار دادي و من در شکر آن کوتاهي کردم و تو خوبيم را خواستي ولي من به خود ستم کردم مرا صدا زدي ولي من از تو دور شدم بارالهي تو چقدر رحيمي که مرا به خود نزديک کرده و توبه ام را پذيرفتي من پيش از اين هم به مکان مقدس جبهه که نقطه اي به تو نزديک تر است قدم گذاشتم لبيک گفتم و آمدم گويا آمدنم خالصانه نبوده که مرا بپذيري خدايا : سوگند به نام پر شکوهت که اين بار خالصانه رو به سوي تو کرده ام مرا بپذير خداوندا من بنده ضعيف و درمانده تو هستم و همانگونه که امر فرموده اي براي برآورده شدن حوائج و رفع مشکلاتم به درگاهت خالصانه و عاجزانه دعا م يکنم و در حضورت به خاک ذلت م يافتم و به رحمتت ايمدوارم .اينجانب سيد فخر الدين مصطفوي فرزند سيد احمد ش ش 1753 در تاريخ تولد 1345 صادره از ني ريز ساکن روستاي خواجه جمالي شهادت مي دهم که غير از خداوند يکتا خدائي نيست و شهادت مي دهم که حضرت محمد صل اله فرستده خداوند است که درود خداوند بر او و اهل بيتش باد . سلام اي حسين عزيز من اين راه را خالصانه و از صميم قلب انتخاب نمودم زيرا که خداوند مي فرمايد : " انا لله و انا ليه راجعون " همه ما را ز خدائيم و بازگشتمان نيز به سوي او مي باشد پس چه بهتر که در راه او شهيد شويم زيرا سرور شهيدان حسين بن علي عليه السلام مي فرمايد: مرگ با عزت از عيش در مذلت بهرت است .براي کسي که مسلمان است ننگ است ک در رختخواب بميرد چون مولايش حسين عليه السلام در صحراي کربلا با هفتاد و دوتن از بهترين يارانش شهيد شد و درخت اسلام را آبياري نمودند و تا حال که به دست ما رسيده و ما هم که پيرو او هستيم بايد از او حفاظت نمائيم و در حال حاضر که فرزند ايشان حضرت امام خميني فرمودند که جوانها بايد تنور جنگ را گرم نگه دارند و يا اينکه رفتن به جبهه از اهم واجبات است پس بر ماست که امر ايشان را اطاعت کنيم و با قلبي مصمم و اراده اي آهنين به رزم با کفار بعثي برويم عزيزان من اين را بدانيد همانطوري که امام عزيزمان فرموده تا فتنه در جهان است مبارزه هم هست ما بايد تا رفع فتنه در جهان بجنگيم چه بکشيم و چه کشته شويم در هر دو حال پيروز هستيم و اما سخني با پدر و مادر عزيزم : عزيزان من مي دانم که براي حقير زحمت بسيار کشيده ايد امامان آن طوري که بايد و شايد نتوانستم جبران زحمات شما را بنمايم ان شاء اله که خداوند در قبال اين همه زحمت اجرتان بدهد و اميدوارم که صبر و استقامت پيشه خود سازيد که خداوند صابران را دوست دارد و چنانچه برايمان ناراحت شديدي به فکر مظلوميت حسين عليه السلام و زجرهايي که زينب سلام اله کشيد بيفتيد و جهت تسلي دلتان به گلزار شهدا برويد و براي شايد روحشان فاتحه بخوانيد . سخني هم با تو اي برادرم از تو مي خواهم که صبر پيشه خود سازيد و سلاح به زمين افتاده برادرت را برداري و عليه دشمنان بجنگي و يا اينکه در پشت جبهه خدمات ارزنده اي انجام دهي . شما اي خواهران گرامي حجاب خود را حفظ نموده چون حفظ حجاب شما از قطره هاي خون من با ارزش تر است و چنانچه خداوند نظر خود را شامل حالم نمود و شهادت در راهش را نصيبم نمود هيچ ناراحت نباشيد و گريه و زاري نکنيد و با گريه خود دل دشمنان اسلام را شاد نکنيد کاري کنيد که دشمنان را به ذلت و خواري بکشانيد شهيد گريه ندارد و اگر خواستيد گريه کنيد به ياد سختي هاي زينب و شکنجه هايي که کشيد بيفتيد و به خاطر آنها گريه کنيد و تو اي همسر با وفايم من غير از صفا و مهر و محبت چيزي از تو نديدم و هنگامي که خواستم به جبهه بروم خم به آبرو نياوردي و تو يک الگو براي من بودي و من خوبي هاي تو را هرگز فراموش نخواهم کرد و در مرگ من گريه و زاري نکن و همچون زينب سلام اله صبر و استقامت داشته باش که "ان اله يحب الصابرين"بدرستي که خداوند صابران را دوست دارد . همسرم تنها وصيتي که به تو دارم اين است که در تربيت فرزندم مجتبي يا حسام الدين سعي و کوشش خود را نموده و او را تربيت اسلامي نمائي و قرآن و نماز و احکام اسلامي و پيروي از خط ولايت فقيه را به وي ياد دهي خداوند شما را مورد لطف و مرحمت خودش قرار دهد ان شاء اله ديدار من با شما در سراي آخر تو اميدوارم که مرا حلال کني و اگر گاهي اوقات موجبات نگراني شما را فراهم نموده ام مرا ببخشيد . از قول من از تمام دوستان آشنايان من حلال بودي بطلبيد و هميشه دعا براي سلامتي امم عزيزمان يادتان نرود که ما هر چه داريم از امام عزيزمان داريم . اي دوستان و رفيقان قدر اين امام عزيز را بدانيد و گوش به فرمان ايشان باشيد و هر کس خواست خلاف اوامر رهبري عمل کند تا سر حد امکان با حرف و اگر قبول نکرد و با سرعت خود جلو او را بگيريد راه شهيدان را ادامه دهيد و سلاح به زمين افتاده آنها را برداريد و نگذاريد که خونشان پايمال شود از دانش آموزان عزيز و برادران بسيج مي خواهم که به وظائف خودشان که اسلام تعيين نموده و توسط رهبر ابلاغ مي کردد عمل نمائيد و تا آخرين لحظات عمر و يار و ياور امام عزيز و اسلام باشيد . من چيزي از مال دنيا نداشتم ولي از هر کس که بدهکار هستم تقاضا مندم که به منزل حقير مراجعه نموده و طلب خود را دريافت دارند و حقوق دو ماه آبان و آذر را از سپاه دريافت داريد و مبلغ 50 تومان وجه نقد يک روز کارگري به مسجد ابوالفضل بدهکار هستم که ان شاء اله انجامش دهيد و کتابهايي هم که در خانه هستند در کتابخانه پايگاه بگذاريد تا استفاده عمومي شود والسلام به اميد ديدار سيد فخرالدين مصطفوي امضاء 30/6/1365