بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد باقر هاشمي : باقر سال 1343 در شهرستان ني ريز بخش آباده طشک در خانواده اي متدين و مذهبي زندگي دنياي مادي را درک کرد . با فداکاي پدر و مادري مهربان درس انسانيت را در مکتب ولايت فرا گرفت و براي آموختن رموز خلقت راهي مدرسه شد و در دوران دبستان و راهنمايي با تلاش و پشتکار درس خواند و توانست با معدلي خوب مدرک سوم راهنمايي را دريافت کند و دوره ي متوسطه را تا سال سوم دبيرستان ادامه داد . اما به دليل فقر مالي از تحصيل باز ماند و نتوانست دوره ي دبيرستان خود را به اتمام برساند . شهيد هاشمي فردي مهربان و با همراهان و همسايگان خوش خلق و خوش برخورد بود . علاقمندي خود را به اسلام با شرکت در مجامع مذهبي و مراسم ديني بروز مي داد . قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سخنراني ها شرکت مي کرد و با برخورد با افراد کم اطلاع از اسلام سعي مي کرد آن ها را با مباني ديني آشنا و راهنمايي کند . وي از طريق بسيج دوباره به جبهه اعزام شد . سرانجام سال 1362 در عمليات والفجر 1 به عنوان آر پي جي زن به دفاع از ميهن اسلامي پرداخت و در منطقه شرهاني جوانمردانه با دشمن جنگيد و ترس و رعب را بر دل دشمن مستولي کرد . ناگهان اصابت ترکشي قامتش را بر خاک نشاند و روح بي قرارش راه آسمان ها را در پيش گرفت . پيکر پاکش در گلزاري شهداي روستاي طشک به خاک سپرده شده است . روحش شاد و نامش جاودان .
بسم رب الشهداء و الصديقين. وصيتنامه برادر باقر هاشمى. انا لله و انا اليه راجعون ما بفرمان خدا آمده و بسوى او رجوع خواهيم كرد. يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضيه مرضيه فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى اى نفس قدس مطمئن و دل آرام امروز به حضور پروردگارت بازآى كه تو خشنود و او راضى از توست تا بازآى ودر صف بندگان خاص من درآى و در بهشت من داخل شو. السلام عليك يا ابا عبدالله. سلام بر تو حسين كه براستى تو براى دين خدا قيام كردى و در برابر ظلم و كفر ايستادى و شهيد شدى بنام خدايى كه انسان را از لخته خون آفريد. بنام او كه از اويم، همه چيزم از اوست، زندگى در جهت اوست، زندگيم بخاطر اوست، معشوقم اوست، معبودم اوست، مقصودم اوست، مرادم اوست و اميدم اوست و با درود بر محمد (ص) كه دين اسلام را رواج داد و با درود بر على (ع) آن شيرمرد دلاور كه در راه اسلام شمشير زد و شهيد شد و سلام بر منجى انسانها حضرت مهدى (عج) كه با ظهورش دنيا را پر از عدل و برابرى خواهد كرد. و با سلام بر اين رهبر عظيم و قائد خمينى بت شكن كه ملت ايران را از تاريكيها به روشناييها آورد. سلام بر اين رهبرى كه روزها همچون شير مى خروشد و شبها چون جد بزرگوارش امام سجاد (ع) به دعا و نيايش خداوند مشغول است. و سلام بر شهيدان گلگون كفن انقلاب اسلامى به خصوص شهداى جنگ تحميلى. من باقر هاشمى فرزند ميرزا به شماره شناسنامه 14 صادره از آباده طشك آگاهانه و با چشمى باز و دستى پر و قلبى مملو از ايمان به خداى تبارك و تعالى بر عليه دشمنان خدا و اسلام مى روم. حال كه خداى بزرگ در رحمت را به روى ما گشود و بار ديگر اين سعادت ما را يارى كرد كه در اين جهاد عظيم شركت كنم. سخنى چند با خواهران و برادران عزيز دارم. از مردم و اين امت حزب الله اين تقاضا را دارم كه صحنه را خالى نگذارند و وحدت خود را حفظ كنند. جبهه ها را خالى نگذارند و به جبهه ها كمك كنند و هميشه و در همه حال امام را دعا كنيد. و از اين اسطوره زمان و اسوه تقوى كه با آمدنش كاخ هاى ظلم و ستم را از بين برد پيروى كنند و در فرموده هايش تفكر كنيد و از شما امت حزب الله مى خواهم كه نماز جمعه برويد و اين سنگر استوار و محكم را به خوبى از آن مواظبت كنيد. در جلسه هاى مذهبى شركت كنيد و هميشه قرآن بخوانيد. و وصيتى به پدر و مادرم دارم. اين است كه پدر و مادر عزيز شماييد كه بعد از الله وجودم را زنده كرديد من در مقابل زحمات بيكران شما كارى نكردم اگر بدى از دست من حقير ديده ايد مرا ببخشيد و از خدا طلب مغفرت و عفو براى گناههاى گذشته من كنيد. پدر و مادر اگر خداى بزرگ اين سعادت بزرگ را نصيب من كرد و به اين فوز عظيم رسيدم براى من گريه و زارى نكنيد از كليه اقوام و خويشان و پدر و مادرم و خواهرم و برادرانم مى خواهم كه براى من سياهپوش نشوند. بارى پدر ومادر گريه را بر خود حرام بدانند زيرا شهيد گريه ندارد و همه ما امانت دار خدا هستيم. و براى آرامش روح من شبهاى جمعه به ديدن من بياييد. و هرگاه به فكر من افتاديد حضرت ابراهيم را به ياد آر كه اسماعيل را مى خواست در راه خدا قربانى كند. حال كه بدنهاى ما براى مردن آفريده شده است پس چه بهتر كه اين مردن در راه خدا باشد. بارپروردگارا ترا شكر مى كنم كه حيات مرا در زمانى قرار دادى كه بتوانم شاهد احياء مجدد دين مقدس اسلام برروى زمين باشم. سلام بر خون سلام بر شهادت، سلام بر پيام سه ركن اساسى درجه تكامل انسانيت سلام بر خون، خونى كه سرخى آن سپاه ظلمت را از كار مى اندازد. سخنى با دانش آموزان دارم كه برادران و خواهران سنگر مدارس را محكم نگه داريد و انجمن هاى اسلامى را تقويت كرده و احكام اسلام را در درون خود پياده كنند. و اگر به شهادت رسيدم من را پهلوى قبر برادر اكبر هاشمى به خاك بسپاريد. گرچه زندگى زيباست اما بهر يك انسان شهادت اولين گام است بهر زيستن. و از شما مى خواهم كه به من ناكام نگوييد زيرا من وقتى به اين فوز عظيم رسيدم آرزويم برطرف مى شود. ما مثل حسين درجنگ وارد شديم و مثل حسين بايد به شهادت برسيم. در پايان همه شما را به خدا مى سپارم و از كليه دوستان و اقوام مى خواهم كه اگر بدى از دست من حقير ديده اند مرا ببخشند. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار. فدايى اسلام باقر هاشمى.
2%%
هاشمى باقر 1818325
بسمه تعالى. ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص. سوره صف آيه 4. خدا آن مومنان را كه در صف جهاد كافران مانند سد آهنين همدست و پايدارند بسيار دوست مى دارد. سلام عليكم: خدمت پدر و مادر عزيزم سلام عرض مى كنم. اميدوارم مثل گلهاى بهارى شاد و خندان بوده باشيد و هيچگونه گرد و غبارى بر چهره عزيزتان رخ ندهد و نداده باشد و اميدوارم اين سلام ناقابل مرا از اين كوههاى پى در پى و درياهاى پى در پى بپذيرى. بارى پدر و مادرعزيز اگر از احوال اين جانب فرزند ناقابلتان باقر هاشمى برآمده باشيد الحمدلله سلامت هستم و به دعاگويى ذات شريفتان مشغول مى باشم. بارى پدر و مادر عزيز نامه پرمحبت آميز شما در بهترين ساعت بدستم رسيد و آن را زيارت كردم و خوشحال شدم بارى نامه شما در روز 4/1/62 بدستم رسيد و آن روز رفته بودم تيپ فاطمه زهرا (س) پيش اسماعيل پسرعمويم و سيداسماعيل ديدم رمضان پسرعمويم يك نامه برايم نوشته بود و نامه شما هم دست سيداسماعيل بود و از آن گرفتم و خواندم. اميدوارم كه در اين سال بخوبى بتوانيم تمام اعمالمان و كارهايمان را فقط و فقط براى خدا انجام دهيم و پنجمين بهار آزادى كه با خون شهيدان آغشته شده تبريك و تهنيت عرض مى كنم. اميدوارم مرضيه و محمد و على درسهايشان را خوب خوانده باشند. اميدوارم پدرم و مادرم حالشان خوب باشد خلاصه سرتان را درد نمى آورم. كليه اقوام و آشنايان سلام مى رسانم.