بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد ابوالفتح آزادي ؛ شهيد ابوالفتح آزادي در اول ارديبهشت ماه سال 1342 شمسي در خانواده اي مسلمان فقير عشايري در روستاي موشکان از توابع فيروز آباد به دنيا آمد.در سن 7 سالگي روانه مدرسه شد و با مشکلات فراوان که ناشي از فقر خانواده بود پس از دو سال تحصيل در نزد عمويش در منطقه قير و کارزين دوره ابتدايي را به پايان رساند و پس از آن تحصيلات دوره راهنمايي خويش را در مدرسه ابوريحان بيروني فيروزآباد به پايان رسانيد شهيد در اوقات بيکاري به پدرش کمک مي نمود زيرا پدرش مردي کارگر بود که بر اثر ظلم و ستم خوانين به ترک خانه و کاشانه خود گرديده بود. وي علاقه وافري به مطالعه کتب مذهبي داشت. با اوج گيري انقلاب اسلامي ايران شرکت خود را در تظاهرات و راهپيمائي ها بيشتر کرد با شروع جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران شهيد با شور و علاقه بيش از حد در بسيج مستضعفين ثبت نام نمود و بعد از آموزش هاي اوليه رهسپار جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و در عمليات آزادسازي بستان شرکت نمود بعد از بازگشت از جبهه در کوي شهيد بهشتي با همياري و همکاري ديگر برادران مسلمان خود ستاد مقاومت کوي شهيد بهشتي را تشکيل دادند.شهيد ابوالفتح آزادي در تاريخ 6/11/1360 بار ديگر نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خويش امام را لبيک گفته بسوي جبهه روانه گشت و در عمليات پيروزمندانه فتح المبين شرکت جست.سرانجام در تاريخ 3/1/1361 حدود ساعت 11 صبح بود که هدف تک تير اندازهاي دشمن بعثي صهيونيستي قرار گرفته از ناحيه پيشاني به شدت مضروب گرديد و در همان لحظه به لقاءالله پيوست.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
«ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون»
كسانى كه در راه خدا كشته مىشوند مرده مپنداريد بلكه آنان زندگانى هستند كه نزد خدا روزى مىخورند.
زمان، زمان جنگ است زمانى است كه به فرمان خدا و امام امت خمينى بتشكن لبيك گفته و تمام نيرو را براى مقابله با كفر مهيا ساخته و با گذشت يك سال و چند ماه از تجاوزات كفار بعثى بر ميهن اسلاميمان. ديگر نتوانستم شاهد ستم و تجاوزات اين كفار بعثى باشم. از اين رو به جبهه آمدم تا در كنار ديگر رزمندگان به مبارزه بپردازم. از شهادت من غم و اندوه به دل مگيريد و اشك از چشمان جارى نكنيد كه باعث خوشحالى دشمنان اسلام مىشود. چون راهى كه من رفتم براى رضاى خدا بود و همچنين ريخته شدن اندكخونم توانسته باشم ذرهاى از مأموريتى كه امامم به من عطا كرده انجام داده باشم. برادران و خواهران سخنان پيامبرگونه و گوهربار امام را از دل و جان بپذيريد و هرگز او را تنها مگذاريد كه همين امام بود كه كمر تمام ابرقدرتها را شكست. در اين لحظه به ياد سخنان امام افتادم كه روزى فرمودند ايران را گورستان ابرقدرتهاى پوشالى خواهيم كرد و بايد در اين راه خون داد، جوان داد، معلول داد. برادران و خواهران و همسنگرانى كه هميشه در صحنه هستيد به اين گروههاى آمريكايى مجال حركت و جنبو جوش ندهيد تا اينكه به دشمنان اسلام بفهمانيم كه اسلام دينى است هميشه جاويد و پايدار. مرا در قبرستان سيد محمد در كنار قبر شهيد الياس چگينى به خاك بسپاريد.
و در آخر سخنانى چند با پدر و مادر عزيز و مهربانم. درود بىپايان من بر شما باد. درود بر تو اى مادر كه من براى تو جز سربار و مزاحم بودن چيزى بيش نبودم و از برادران و خواهران و همسايگان مىخواهم همانطور كه استوار بودهاى به همان صورت استوار باشى و از شما مىخواهم كه ديگر فرزندان خود را براى اسلام تربيت نماييد كه در ركاب امام زمان جنگ كند و دعا كنيد كه خداوند گناهان مرا ببخشد.
والسلام التماس دعا.