بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد کيخسرو ابوالپور مفرد ؛ شهيد کي خسرو ابوالپور مفرد در سال 1341 در شهر مقاوم آبادان در هفتم آذرماه ديده به جهان گشود.وقتي که به دنيا آمد طاهره پاک و سالم بود در 12 سالگي از خود رشادت ها نشان داد و واجبات را از همين سن شروع کرد مي گفت هر چه انسان به خدا نزديک تر باشد بهتر است توسط آقاي جميع امام جمعه وقت آبادان نامه هاي امام را گرفته و پخش مي کرد در ايان پر شور آغازين انقلاب در سوزاندن تانک ها و شراب فروشي ها نقش بسزايي داشت جزء گروه حزب الله بود که فرمان هاي امام را اجرا مي کردند کارگرهاي شرکت نفت و ديگر شرکت ها را وادار به اعتصاب مي کردند در آبادان شب ها عکس و اعلاميه هاي امام را روي ديوارها مي چسباندند و با ضد انقلابيون مبارزه مي کردند در روستاها و عشاير منطقه نيز فعاليت داشت او که خود و خانواده اش در جنگ تحميلي جنگ زده شده بودند بارها به جبهه رفته و در عمليات هاي رمضان،فتح المبين و والفجر يک شرکت کرد و در حمله هاي والفجر و رمضان مجروح شده بود در جبهه به او لقب حمزه داده بودند چرا که صف شکن بود و هيچگاه پشت به دشمن نمي کرد شهيد کيخسرو استراحت نداشت در جهاد نيز فعاليت مي کرد و مي گفت:از اين که خانه اي براي عروسي بسازم يا حمامي بسازم لذت مي برم مشوق بچه هاي محل در اصفهان براي فعاليت هاي مذهبي و اعزام به جبهه بود بالاخره در تاريخ 20/2/1362 با اصابت گلوله کاتويوشا در پاسگاه شرهاني از ابرو به بالا و سرش را گلوله برد و مانند سرورش سيد الشهدا سرش را در راه خدا تقديم کرد.روحش شاد و يادش گرامي باد
«إن الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كأنهم بنيان مرصوص»(صف 4)
دست به قلم بردهام كه چند كلامى به عنوان وصيت يا سفارش براى ديگران كه مىمانند تا راه اسلام و تشييع را همچنان ادامه دهند نويسم. ولى سفارش را امام امت بايد كند. اويى كه چون حسين زمان است. اويى كه بزرگ و سرور امت است. اويى كه اطاعتش اطاعت امر خداست نه مايى كه از خود و براى خوديم و در فرديت خويش گرفتار و تنها با اوييم كه جهت مىگيريم. ابتدا از انسان بگويم اين بىنهايت كوچك، اين نى بريدهشده از نيستان و اين گنهكار رانده شده از بهشت خدا و اين بندهاى بر روى زمين كه بيچاره و سرگردان است، شيطان لحظه به لحظه و قدم به قدم به دنبال اوست. از خدا ميخواهم كه قبل از مرگ گناهان اين بنده عاجز را ببخشايد و بعد شهادت را نصيبم سازد و شيطان را از ما دور سازد و ما را پيرو و شيعه ائمه اطهار سازد.
أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسولالله و أشهد أن عليا ولىالله. در مسير تكاملى انسان بسوى كمال مطلق شدن براى انسان شهادت بهترين، زيباترين و عاليترين وسيله در اين راه است. و انسان شهيد نمونه و الگو و اسوهاى براى راهيان اين راه مىباشد و شهيد با قطرات خون خود، خدايش را تسبيح مىگويد. از تمام دوستان و آشنايان و همراهان خود مىخواهم كه در پيمودن راه خدا و اخذ ارزشهاى الهى كوشا باشيد. چه اينكه رستگارى در پى خواهد داشت. و دعاها را فراموش نكنند مخصوصا دعاى كميل و توسل را.
امام امت را در تمامى دعاها پس از نمازهاى يوميه دعا نمايند و سلامتش را از خدا بخواهند و قدر اين رهبرى را بدانيد كه وجودش از نعمتهاى بزرگ الهى است و براى ظهور حضرت مهدى(عج) دعا كنند.
چند كلامى هم با پدر و مادر عزيز بهتر از جانم دارم. پدر و مادرى كه تمام وجودم از آنان است. پدر و مادرم: هردوى شما بايد مرا ببخشيد. شما در طول زندگيم بسيار محبتها و رنجها برايم كشيدهايد. تنها اجرتان با خدا باشد. و اوست كه مىتواند پاسخ زحمتهاى شما را بدهد. هروقت خواستيد در مرگ من بىتابى كنيد فراموش نكنيد كه من امانتى از جانب خدا بودهام كه به دست شما داده شده بود و اكنون بسوى صاحب اصلىاش بازگردانده شده است. و هميشه به ياد علىاكبر و علىاصغر امام حسين(ع) باشيد و به ياد فداكاريهاى امامان بزرگوارمان باشيد كه همه در راه خدا شهيد شدند. ما كه خود را پيرو و شيعه آنان مىدانيم چگونه خود در رختخواب گرم و نرم جهان را ترك كنيم در صورتيكه جهانخواران بزرگ و اسرائيل غاصب و كلا دشمنان اسلام دست به قتلعام مسلمين در سراسر جهان و تجاوز و جنايت مىزنند.
مادرم شيرت را حلالم كن و پدرم دعايم كن تا خدا گناهانم را ببخشد و پاكم سازد تا هرچه بيشتر اين هديه مورد قبول خدا قرار گيرد و در آخر حدود دو ماه روزه واجب دارم كه نگرفتهام و حدود چهارماه نماز قضا كه اگر كسى مىتواند بجا آورد اجرتان با خدا. اگر پولى و يا چيزى نزد ديگران دارم همه به مادرم تعلق مىگيرد و اگر بدهى دارم پدرم اگر مىتواند بپردازد. اجرتان با خدا و شفاعتتان با رسول خدا و ائمه اطهار. در آخر از بازماندگان و دوستانم خواهش مىكنم كه نكند هواى نفس و شيطان ملعون بر بعضى از شما وسوسه كند و مرگم را بهانهاى براى محكوم كردن افراد قرار ندهند و هميشه صراط مستقيم و ايمان داشتن به خدا و اينكه تمامى كارها بايد براى خدا باشد فراموش نسازيد. همچنين روزى با مجتبى در نزديكى اردوگاه شهيد محمودى در يكى از باغها انارى را از درخت كنديم و خوردم. اگر مىتوانيد صاحب باغ را پيدا كرده رضايتش را جلب كنيد. اجرتان با خدا.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
و از پدرم مىخواهم كه برادرانم كه ازدواج نكردهاند فورا آنها را مجبور به تشكيل خانواده كند كه خشنودى خداست و مرگ من از اين كار جلوگيرى نكند و در ضمن جنازهام را در گورستان شهداى آبادان دفن كنيد.
كيخسرو ابوالپور منفرد -1/8/61