بسم الله الرحمن الرحیم
شهید کرامت براتی متولد سال 1349 در روستای دشت زندگی پر مشقت و بدبختی خود را شروع کرد پدرش یک روستائی محروم و فقیر ساکن آن روستا از اول زندگی با رنج و سختیها تعداد 7 نفر عائله که این شهید جز یکی از آنها بود زندگی می کرد تا اینکه در سن 7 سالگی پدر خود را از دست داد و از همان موقع زندگی پر مشقت و رنج ایشان آغاز شد و کار ایشان از کودکی چوپانی بود و بعلت فقر مالی و وضعیت نامناسب آن روستا تا کلاس دوم ابتدائی بیشتر نتوانست به مدرسه برود با مادر پیر و برادران و خواهران خود کوچ کرد و به روستای حسین آباد در سال 1358 تا اینکه بتوانند از این زندگی بدبختانه نجات پیدا کنند چون اینها هنوز کوچک بودند سرپرستی آنها را بعد از مرگ پدرش عمویش سیاه براتی که او هم مثل پدر شهید وضع خوبی نداشت ناچار به روستای حسین آباد آمده و بالاخره تمامی زندگی این شهید از سختی شروع شد و هیچوقت بیکار نبود و دائماً مشغول کارگری و چوپانی بود و علاقه زیادی به جبهه رفتن داشت و همیشه اصرار میکرد که می خواهم جبهه بروم و مادر خود را نصیحت می کرد که ما از طبقه فقیر و ضعیف هستیم باید جبهه برویم و خدا روزی شما بیچارگان را میدهد و خانواده هم چون دیدند که خیلی علاقه به جبهه رفتن دارد اشکالی برای او پیش نیاوردند . یک روز قبل از رفتن به جبهه در همین عملیات اخیر شیرینی گرفت و بین بچه ها تقسیم کرد و گفت این شیرینی شهید شدن من است – 3 بار به جبهه رفت تا اینکه در مورخه 9/12/1364 در کربلای ایران در تصرف نمودن شهر فاو بدست حکومت بعث عراقی به درجه رفیع شهادت نائل گردید . روحش شاد و یادش گرامی باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيتنامه کرامت براتي
با دورد فراوان به رهبر کبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني و با دورد و سلام بر شهيدان گلگون کفن اسلام وصيت خود را در حالي که آماده جنگ با دشمنان هستيم شروع مي کنم همه ما بايد تا آنجايي که قوت داريم جنگ کنيم و دشمن خود را از خاکمان بيرون کنيم چون ما ايراني هستيم و بايد مثل امام حسين که جنگ با کافران مي کرد ما هم جنگ کنيم ما هم جنگ کنيم تا صدام نابود شود برادران به جبهه بيائيد تا اين دشمن شما نابود شود و آنها فکر نکنند که ما خسته شديم و من علاقه زيادي به جبهه دارم و مي خواهم که هميشه در جبهه باشم و خانواده من ناراحت نباشيد چون من براي خدا و دين اسلام جنگ مي کنم و شما صبر کني چون خيلي براي من زحمت کشيديد و خانواده عموي خود و برادران و خواهران و همسايه ها اگر از دست من ناراحتي ديديد ببخشيد و من موقعي که خواستم بيايم جبهه 20 تومان به دکان حاج خليفه و 140 تومان هم به دوست عمويم بدهکارم خواهش دارم اينها را بدهيد و اگر من شهيد شدم هر جا که عمويم گفت بگزاريد و برادرم فايز راهمراهي کنيد ، درس بخواند و راه ما را برود و خانواده من اگر من شهيد شد ناراحت نباشيد و مادرم خيلي زحمت کشيدي تامن را بزرگ کردي بايد مرا ببخشيد و برادران به جبهه بيايد و رزمندگان اسلام را کمک کنيد تا اين ؟؟؟؟؟ را از بين بروند والسلام خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار و رزمندگان اسلام را پيروز بگردان .کرامت براتي در تاريخ 1/12/64
