بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد هدايت الله عنائي
سال 1344 کودکي متولد مي شود که در آينده اي نه چندان دور يکي از حماسه آفرينان دفاع مقدس لقب مي گيرد در خانواده سادات مفور آباد ؟؟؟ کودکي چشم به جهان مي گشايد که نام او را هدايت الله انتخاب مي کنند دوران ابتدايي را در زادگاه به اتمام مي رساند و براي تحصيلات دوره راهنمايي ناچار مسافت 4 کيلومتري (شهرک دهنو) را هر روزه مي پيمايد.پس از مدتي روح خداجوي و تشنه او در معارف اسلامي به سمت حوزه هاي علميه هدايتش مي کند.عشق به مکتب اسلام و ارادت خالصانه اش به مذهب تشيع باعث شد که با ؟؟؟ از اباعلدالله راه سرخ مبارزه را پيش گيرد و براي دفع متجاوزان و ياري دين حق به سمت جبهه ها برود.حضور مؤثر و چشمگير در جبهه ها نشان از ايمان و علاقه ايشان به مکتب سرخ شهادت است. جزيره مجنون در تاريخ 16/8/1365 خون شهيدي را در خود ديده است که به ياري حق و دين خدا آمده بود.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد هدايت الله عنائي
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون
هرگز گمان نبريد آن هايي که در راه خداوند رفته اند مرده اند نه آنها زنده اند و نزد خدايشان روزي مي خورند. خدايا راضيم به رضاي تو معبودي جز تو نيست اي فرياد رس فرياد رسان.
با سلام و درود به امام زمان و نائب بر حقش امام خميني و با سلام و درود بر شما پدران و مادران عزيز که عاشقانه فرزند خود را به جمهوري اسلامي هديه داديد من ؟؟؟ شوق پرواز مي کرد اين دنيا را براي خود کوچک مي ديدم اوج گرفت و با آبياري درخت اسلام عزت مسلمين به ملکوت اعلي پيوست.آنجايي که روح بايد باشد پدر و مادر گراميم اين بنده روسياهي که خدا به شما داده بود امانتي بود که بايد پس مي دادي وخوشا به سعادت شما که اگر شهيد شدم در راه اسلام و قرآن است و شما اين امانت خداوندي را به رهروان امام حسين(ع) که اين دنيا را براي خود کوچک ؟؟؟ که به شما تحويل داده بود به خوبي بارور کرديد و تحويلش داديد مبادا بگوييد خداوند چرا گرفت بايد مي رفتم.پدر مهربانم چه سختي هايي که متحمل شدي در روزها در آفتاب گرم و سوزان عرق ريختي تا بتواني مرا بزرگ کني رنج ها بردي و من در آرامش بسر ببرم و اما مادر مهربانم تو در تربيت من نقش بسيار بزرگي داشتي و چه رنج ها و زحمت ها کشيدي تا مرا بزرگ کردي و هنوز هم من قدر تو را نداستم از خدا برايم طلب بخشش کن و پدر و مادرم اگر من سعادت شهيد شدن را داشتم هيچ ناراحت نباشيد و اگر تمام درياها مرکب و تمام زمين و آسمان کاغذ و تمام فرشتگان نويسند نمي توانند زحمت هاي شما را بنويسند و خواهرانم از شما مي خواهم همچون زينب وار باشيد و زندگي کنيد و اما برادرانم مرا ببخشيد که خيلي شما را ناراحت کردم و در حفظ اسلام کوشا باشيد و راه شهيدان را ادامه دهيد که ما پيروزيم و اي همسرم مرا ببخش که خيلي تو را ناراحت کردم و ما را حلال کن و از شما پدر و مادر عزيز برادر و خواهر گرامي و تمامي قومان مي خواهم که لباس سياه به تن نکنيد و گريه و زاري نکنيد که اين جسم و روح ناقابلم را در جلوي امام حسين ناراحت کنيد و اگر تحمل نداشتيد به خاطر امام حسين گريه کنيد به خاطر من گريه نکنيد و هميشه خوشحال و سرافراز باشيد و هيچ وقت راضي نيستم لباس سياه بپوشيد و قبر مرا پهلوي قبر برادر محمد طاهر عنايي بگذاريد.و از تمامي شما وداع و خداحافظي دارم.والسلام خدايا مرا ببخش و مرا جزء شهيدان راهت قرار ده و آن ؟؟؟ که به پيامبران و شهيدان در رهت وعده دادي به من عطا کن.خدايا اين جان ناقابلم را بپذير و اگر سعادت داشتم شهيد بشوم. مرا با لباس به خاک بسپاريد.
تابوت مرا جاي بلندي بگذاريد،تا باد برد بوي را از وطن من
اي باد صبا گر ؟؟؟ از وطن ما،گو خواهر و مادر شود منتظر من