کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
16:15
حسن کردستانی

حسن کردستانی

فرزند علی محمد

تاریخ تولد
1349/06/06
تاریخ شهادت
1366/09/12
محل شهادت
فاو
محل تولد
فارس - رستم - نوگگ
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
جهادگر
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه جهادگر شهيد حسن کردستاني
و لا تقلوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء ولکن لا تشعرون
مگوييد آنهايي که در راه خدا کشته مي شوند مرده اند بلکه زنده اند ولي شما نمي دانيد.قرآن کريم .
شهيد حسن کردستاني در سال 1349 در روستاي نوگک از خانواده اي مستضعف و مذهبي ديده به جهان گشود . ديده اي که تا فرو بست روي خوش نيارانديد . دوران کودکي را با رنج و مشقت پشت سر گذاشت بعد از گزراندن دوران کودکي به علت فشار و فقر زندگي چندان طول نکشيد و مجبور شد مردانه در صحنه هاي زندگي ظاهر شود و دوران ابتدايي خود را در مدرسه ابتدايي نوگلک شروع و در همانجا دوران ابتدايي خود را به پايان برساند و مراحل راهنمايي خود را در مدرسه راهنمايي نوگلک شروع و در سال 62 بود که هنوز با اينکه دوران راهنمايي خود را تمام نکرده بود با آن سن و سال کم ولي همت بالايش به علت اينکه جبهه هاي نور عليه ظلمت به نيروهاي بيشتري احتياج داشت روانه جبهه هاي جنگ شد و بعد از 33 ماه پيکار با دشمن مردانه جنگيد و در عملياتهاي مختلف شرکت کرد . در عمليات ولفجر 8 بود که هنگامي که با ساير دليرمردان اسلام لباس غواصي به تن داشت و در حين شکستن موانع و خطهاي استراتژي دشمن بود که از ناحيه دست چپ و پهلوي چپ مورد اصابت تير مستقيم تيربار دشمن قرار گرفت و زخمي شد . شهيد حسن کردستاني با اينکه پدرش داراي دو خانواده بود و سرپرستي خانواده ديگرش را به عهده داشت و شهيد حسن کردستاني خود از طريق تلاش و کوشش زندگي مادر و برادران و خواهرانش را مي چرخاند و وسايل معاش زندگي آنها را تهيه مي نمود ولي اين بار هم در حالي که سرپرستي خانواده اش را به عهده داشت و هنوز هم دست و پهلويش کاملاً خوب نشده بود مجدداً راهي ديار نبرد شد و دل بي قرار او همواره در تب و تاب به معبودش بود . رشادتهايش بر بسياري از فرماندهان و رزمندگان مانده بود و در اين دنيا پر کشيده نيست ولي راه هجرت را خود در مسيري پرخطرتر يافت و آن هم ملحق شدن به سنگر سازان بي سنگر که از مولايش علي عليه السلام آموخته بود که پشت به دشمن در کار او نيست لذا جهت سالم ماندن ساير رزمندگان به سنگر سازي بدون آن پناگاه پرداخت با عزمي محکم تر از بلدوزر زير پايش . و با درک آيه يا يتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربک راضيه مرضيه رفت . و براي هميشه دنيا را ترک کرد .عزت و مردانگي و صله ارحامي وي يادي از وي که همراه خلق و خوي نيکويش تا هميشه در دل خانواده اش و فاميل و آشنايان باقي است. والسلام .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد حسن کردستاني . ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه . از خدا بترس چنانچه او را مي بيني . اگر تو او را نمي بيني او حتما تو را مي بيند . اگر گمان مي کني که او تو را نمي بيند کافر شده اي ، اگر مي داني او تو را مي بيند و در برابر او معصيت کردي خود را پست ترين بندگان قرار داده اي . با نام خدا و با ياد اولياء و انبيائش و سلام و درود به رهبر کبير انقلاب اسلامي ناجي امت اسلام و سلام به حافظان انقلابش رزمندگان دلير اسلام و سلام بر ارواح طيبه شهدا ، شهيدان زنده معلولين انقلاب اينک قلم در دست بر روي کاغذ مي لغزد .بياد دارم بارها قلم را به دست گرفته ام و بر روي کاغذ لغزانده و نامه نوشته ام به اين اميد که ديگر زنده باز نگردم ولي چه کنم که سعادتش نصيبم نگشت . هم اکنون اميدوارم اين بار توفيق شهادت در راهش را نصيبم گرداند البته مي دانم رسيدن به درجه شهادت و مقام لقاءالله و زيارت خداوند مختص افراد صالح و متقي است و آشنايان را در آن جايگاه راهي نيست . لکن اينجا توبه و ملالت خود را با کمال سرافکندگي و خجلت به پيشگاه حضرت باري تعالي و رحمت نامنتهاي او مي برم و اميدوارم که به حق محمد و آل محمد (ص) خداوند بر اين بنده حقير لفظ ترحم نمايد که از گناهان و تقصيراتم درگذرم و ما را به شفاعت حسين (ع) و وساطت ابا صالح المهدي (عج) نايل فرمايد . اي خدا ! ما را ببخش به خاطر شاکر نبودنمان ، ما را ببخش به خاطر قدرداني نکردن از نعمتهايت ، ما را ببخش به خاطر بي اعتنايي به احکام و دستوراتت و ما را ببخش به خاطر فراموش کردن خودمان که چه بوديم و چه شديم و چه خواهيم شد . آگاه باشيد که جائي که اخلاص نباشد اختلاف است و جائيکه اختلاف است خودپرستي و هوا و هوس و در همانجا شيطان ام الفساد وجود دارد و مبارزه با باطل را که توسط خاتم الانبياء محمد (ص) پيام آور وحي الهي آموخته و درس شجاعت و شهامت را از مولايمان علي (ع) و درس شهادت طلبي را از امام حسين (ع) فرا گرفتيم . خدايا ! تو درياي رحمتي ، ما را در آن دريا غسل ده که جز به آن دريا به دريايي ديگر پاک نمي شويم . خدايا ، فرموده اي که شهيد بس مقام والايي دارد و شهدا نمرده اند بلکه هميشه زنده اند و نزد تو روزي مي خورند . پس تو را به نام شهيد ، به مقام شهيد و به ارج و قرب شهيد مرا ببخش و از رهروان آنان قرار ده ، خدايا ، تو را قسم به کودکان شهدا و ارواح شهدا از گناهانم درگذر که ديگر طاقتم تمام شده و عزت و مقام شهيد و نام شهيد را در من قرار ده . پدر ، مادر ، خواهران ، برادران و اقوام عزيزم : از شما مي خواهم اگر توانستيد پنج شنبه ها با حضور در گلزار شهدا و قرائت فاتحه روح شهدا را شاد کنيد . اي کساني که اين وصيت نامه را مي خوانيد ، بدانيد که شهادت مرگ نيست رسالت است ، رفتن نيست جاودانه ماندن است ، جان دادن نيست جان يافتن است ، به اجبار رفتن نيست به اختيار رفتن است ، مردن نيست تولد است ، سکوت نيست فرياد است و تنفر نيست بلکه عشق است . سخني با مادر مهربانم : اي مادرم ، تو که زحمات زيادي بعد از تولد تا به حل براي من متحمل شده اي ، من اين را در هيچ شرايطي فراموش نمي کنم که تو مشوق خوبي براي راهنمايي من به مسجد و قرآن و اسلام بودي . از اين که تربيت مرا به عاقبتي چنان کشاندي از شما بسيار متشکرم و اميدوارم که خداوند تو را به مقام شهدا شريک و بر بهشت اعلايش واصل گرداند . اي مادر ! گفتم کفنم را بياوريد تا بپوشم که خون من از خون لهراسب به خون خفته رنگين تر نيست . اي مادر مهربانم ، بايد افتخار کني که مرا بزرگ کردي و در اين برهه از زمان که اسلام نياز به خون دارد خون مرا تقديم به خدا کردي . به جهانخواران شرق و غرب بگوئيد : اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشيد و بدنم را تکه تکه کنيد و آن را در آتش بسوزانيد تا به خاکستر تبديل و خاکسترم را به دريا بريزيد فرياد من را خواهيد شنيد که مي گويم اسلام پيروز است ، کفر و منافق نابود است و اگر گلوله هايتان سينه ام را بشکافد آرزوي شنيدن يک کلمه ضعف و زبوني دين و رهبرم را از زبان من به گور خواهيد برد
ى مادر مهربانم كه بايد افتخار كنى كه مرا بزرگ كردى و دراين برهه از زمان كه اسلام نياز به خون دارد من را تقديم بخدا كردى. والسلام حسن كردستانى
.