کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
06:45
سجاد نصیری زاد

سجاد نصیری زاد

فرزند میرزاقلی

تاریخ تولد
1338/07/01
تاریخ شهادت
1365/12/10
محل شهادت
شلمچه
تحصیلات
ابتدایی
محل تولد
فارس -رستم - مصیری
وضعیت تأهل
متاهل
مسئولیت
راننده بولدوزر
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
جهادسازندگی
عضویت
جهادگر
بسم رب الشهداء و الصديقين
شهيد سجاد نصيرزاده يوسفي در سال 1338 در خانواده اي مذهبي و مستضعف در روستاي حاجي کوهي از تيره سادات امام زاده علي (ع) پا به عرصه وجود گذاشت ، دوران طفوليت و کودکي را در خانواده عشايري خود با تحمل محروميتها و مشقات فراوان به سر برد وي از همان آغاز فردي مومن و متعهد و پاي بند به احکام اسلام و قرآن بود در سنين نوجواني و جواني ياور پدر و در کنار وي بار سنگين مسئوليت خانواده را بر دوش مي کشيد و براي اينکه بتواند بازوي پدر باشد چند سالي در بوشهر و شيراز به کارگري پرداخت و از اين طريق دستيار خوبي براي پدرش بود شهيد در عين حالي که کارگري ساده بود اما قلبي سرشار از ايمان داشت نه به شعار بلکه در عمل چنين بود شاهد عبادات خالصانه و اخلاق اسلامي شهيد رفقايش مي باشند . اما خصوصيت بارز اخلاقي شهيد که از همه خصلتهايش برتري داشت امر به معروف و نهي از منکر بود که در اين راه کوشش فراوان داشت بالاخره شهيد در سال 1356 مقدمات ازدواج را فراهم ساخت و به قول رسول اکرم (ص) که فرمود " النکاح سنتي فمن رغب ان سنتي فليس مني "عمل کرد که حاصلش سه فرزند پسر و يک فرزند دختر مي باشد بعد از تشکيل خانواده مستقل در عين اين که از راه کارگري امرار معاش مي نمود هيچگاه فقرا را فراموش نمي کرد و با برخوردهاي اسلامي که داشت همه را مجذوب خود مي ساخت و هيچگاه نشد که براي کسي ايجاد ناراحتي کند . شهيد در هر مجلسي که مي نشست با موارد غير اسلامي مخصوصا غيبت مبارزه مي کرد و خود الگوي فردي مبارز با مسائل غير اسلامي بود به عنوان مثال در سال 1364 در يک شرکت ساختماني در شهر خاص برازجان مشغول کار بود و چون مسئولين شرکت مسائل اسلامي را رعايت نمي کردند بارها درگير که منجر به اخراج وي از شرکت گرديد ، ايمانش ، اخلاصش مورد توجه و زبان زد همه بود و مورد اعتماد همه اقوام و خويشان و آشنايان بود . شهيد در تمام ابعاد مسائل اسلامي را رعايت مي نمود حتي در نامگذاري فرزندانش نامهائي چون عبدالمطلب ، ايوب و عمار انتخاب مي کرد . در جريان انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام فعالانه شرکت داشت و همراه امت قهرمان ايران در به ثمر رساندن انقلاب اسلامي سهم عظيمي را ايفاء نمود . در سال 1361 داوطلبانه به خدمت مقدس سربازي اعزام شد و مدت دو سال خدمت مقدس را در جبهه هاي حق عليه باطل گذراند در اين مدت با سواد کمي که داشت به علت داشتن اطلاعات اسلامي و علاقه به خدمت هر چه بهتر و خالص تر مدت دو سال را در دائره عقيدتي سياسي ژاندارمري جمهوري اسلامي ايران در خطوط مقدم جبهه گذراند بعد از اتمام سربازي به واسطه عشق و علاقه اي که به اسلام و جبهه اسلامي داشت چندين بار همراه عاشقان حسيني بسيجيان جان بر کف رهسپار ديار نور شد و با بعثيون به ستيز پرداخت . شهيد در عملياتهاي زيادي همراه جان برکفان حسيني از جمله عملياتهاي بيت المقدس ، سرپل ذهاب ، بدر ، خيبر و رمضان شرکت نمود . به هر صورت در جريان جنگ تحميلي تا سال 1365 مرتب به جبهه ها اعزام مي شد اما هيچ وقت آتش دروني اش خاموش نمي شد و براي نجات اسلام عزيز آماده تر مي شد . شهيد در سال 1365 به نهاد مقدس و انقلابي جهاد سازندگي شهرستان ممسني پيوست و در آبان ماه همين سال جهت ياري رزمندگان کفر ستيز اسلام و زدن ضربه نهائي به پيکر رو به زوال صدام تکريتي به جبهه هاي نور شتافت و در کنار ساير برادران جهادگر خود شروع به فعاليت نمود تا اينکه عمليات کربلاي 4و 5 شروع شد که شهيد در اين دو عمليات با بلدوزر خود به ساختن خاکريزها و سنگرها براي رزمندگان اسلام مي پرداخت و در اين راه آن قدر فعاليت کرد تا بالاخره در تاريخ 10/12/1365 هنگامي که مشغول کار در خطوط مقدم جبهه بود به معبود خود پيوست و به آرزوي ديرينه اش رسيد . روح اين سنگر ساز بي سنگر شاد و راهش پر رهرو باد . والسلام .
بسم الله الرحمن الرحيم (ان الله اشترى المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون فى سبيل الله) به درستيكه خداوند مى خرد جانها و اموال مومنين و در مقابلش بهشت عطا ميكند ((قرآن كريم)) با حمد و ستايش پروردگار بزرگ و با سلام و درود بر منجى عالم بشريت امام زمان عجل الله تعالى و با سلام و درود بر امام امت و امت امام اينجانب سجاد نصير زاده (يوسفى) فرزند ميرزا قلى يوسفى من شهادت ميدهم كه خدا يكى است و به يكتائى او اقرار مى كنم او خدائى است كه شريك و نظير ندارد. من شهادت ميدهم كه محمد بنده او فرستاده اوست و از جانب پروردگار به راستى و درستى به رسالت حق برخاست و شهادت ميدهم كه جانشينان آن حضرت ـ حضرت على بى ابيطالب و فرزند گراميش ميباشد- من با اختيار خودم در اين شرايط حساس كه قرآن و اسلام در خطر است براى دفاع از دينم و مذهبم به جبهه هاى نبرد حق عليه باطل آمدم تا بلكه بتوانم از اين راه خدماتى هر چند ناچيز براى دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى كرده باشم. اين حقير هر چند لياقت شهادت ندارم اما نااميد الطاف بيكران خدا نيستم و اگر لطف خدا شامل حالم گرديد - چند نكته را براى برادران و خواهران گرامى متذكر ميشود. 1- در همه حال تقوى الهى را فراموش نكنيد 2- همه ما در محضر خدا هستيم در محضر خدا كناه نكنيد 3- عدالت را در همه كارها و همه امور زندگى فراموش نكنيد 4- براى خدا كار كنيد و از مردم چشم داشتن نداشته باشيد و نيت و اعمال خود را در رضاى الله خلاصه كنيد از پدر گرامى و مادر مهربانم كه زحمات زيادى برايم كشيده اند خواهشمندم مرا ببخشيد و مرا حلال كنند گر چه من دور از شما هستم اما هميشه به ياد شما هستم و از خانواده محترم خودم تقاضا دارم اگر بدى از اين حقير ديده اند مرا ببخشند و حلالم كنيد. فرزندان و همسرم را به خدا سپردم. همسر گراميم تو خيال نكن كه زحمات زيادى ميكشيد اجرى ندارد بلكه زحمات شما پيش خدا خيلى اجر دارد. انشاءالله پيش حضرت فاطمه زهرا (ع) سر بلند باشيد. امام حسين سرور شهيدان را در نظر بگيريد هيچ وقت چهره مبارك چوپان على را فراموش نكنيد. و هميشه پدر و مادرش را احتراز كنيد. هميشه بياد خدا باشيد و به او توكل كنيد. از كليه دوستان و آشنايان تقاضا دارم اگر بدى از اينجانب ديده اند مرا ببخشند. و در ضمن اگر لطف خدا شامل حالم شد دستم را از تابوت بيرون بگذاريد تا مردم بدانند من چيزى از اين دنيا نبردم. تا سرمايه داران و جهانخواران فكر نكنند ما دنبال پول و مقام هستيم. ما براى حفظ دين خدا مى جنگيم. با احتراز سجاد نصير زاده (يوسفى) با آرزوى ديدار كربلا