کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
05:22
رمضان بیژنی کوچی

رمضان بیژنی کوچی

فرزند بیژن

تاریخ تولد
1346/04/03
تاریخ شهادت
1365/10/22
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - سروستان - سروستان
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
سپاه
عضویت
ثابت
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد رمضان بيژني : برادر پاسدار شهيد رمضان بيژني در ماه مبارک رمضان ، ماهي که خداوند تبارک و تعالي بندگانش را به ميهماني فرا مي خواند ، ميهماني عزيز بر خانواده بيژني وارد گشت . به يمن ماه مبارک رمضان نام اين ميهمان تازه وارد را رمضان نهادند رمضان در تاريخ 3/4/1346 در يک خانواده معتقد و مقيد به آئين و دستورات الهي اسلام و در شهر سروستان پا به عرصه وجود نهاد پس از طي ايام و سنين طفوليت در 7 سالگي وارد مدرسه ابتدائي گرديد . دوره ابتدايي را با موفقيت و بعد درسي و اخلاقي که بي نهايت مورد توجه و رضايت اولياء دبستان بود به انجام رساند . دوره راهنمايي را در مدرسه راهنمايي شهيد دستغيب ( سرهنگ افخمي سابق ) آغاز نمود و سال اول را با موفقيت طي نمود . با اصرار و درخواست پدر و مادرش سال بعد به مدرسه عشايري وارد شد ، حدود 2 سال در مدرسه عشايري مشغول به تحصيل بود . اين بخاطر راهيابي به دانشسراي عشايري بود . اما با اينکه در مدرسه عشايري نيز از حيث درس و اخلاق مورد توجه مربيان بود بنا به درخواست و اصرار خودش ، مدرسه عشايري را ترک نمود و مجدداً در مدرسه راهنمايي شهيد دستغيب جهت ادامه تحصيل مراجعه نمود . بازگشت او مصادف با قيام خونين ملت ايران عليه رژيم سفاک و خون آشام شاهنشاهي بود . شور و عشق رمضان ، نوجوان در اين ايام وصف نشدني بود . گويي گمشده اي را جست و جو مي کرد که خود نيز نمي دانست که آن گم شده چيست ؟ فعالانه در افشاگري جنايات رژيم شاه و رساندن پيام امام امت به مردم تلاش مي کرد و لحظه اي از کار و فعاليت باز نمي ايستاد اخبار به خاک و خون کشيده شدن تظاهرات مردم توسط عمال شاه خائن او را به شدت محزون مي کرد . اما عزم او را به به مانند کوه استوار مي کرد . با ورود امام امت به وطن روح تازه اي در کالبد امت دميده گشت و آفتاب درخشان پيروزي درخشيدن آغازيد . سرانجام آنچه رمضان عزيز انتظارش را مي کشيد به وقوع پيوست و انقلاب خونين ملت به ثمر نشست و نهال خونين آن ميوه آزادي ببار آورد . شادي رمضان در اين ايام از يک طرف و نگراني او از طرف ديگر غيرقابل وصف بود . نگراني از بابت دخالت ابرقدرتها و ايادي داخلي آنان ، به همين جهت با جديت به پاسداري از دستاوردهاي خون شهيدان مشغول گشت . ضمن آنکه در سنگر علم و دانش نيز از فعاليت و کوشش لحظه اي غافل نبود . شرکت فعال او در مراسم مذهبي ، راهپيمايي ها و نمازهاي جمعه و جماعت بي وقفه ادامه داشت . با شروع جنگ تحميلي به فرمان امام بسيج مستضعفين تشکيل گرديد . از بدو تشکيل بسيج رمضان يکي از اعضاي فعال آن بود . در تمام برنامه هاي بسيج چه سياسي عقيدتي و چه نظامي و اردوهاي سراسري ورزشي به طور فعال و پيگير شرکت مي نمود . علاقه اش به ورزش بسيار بود به طوري که در تمام مسابقات ورزشي که از طرف تربيت بدني سروستان و بسيج ترتيب مي يافت شرکت مي جست . در اين مواقع چون به سن تکليف رسيده بود امام امت را به عنوان رهبر و مرجع محبوب خود انتخاب نمود و پس از تهيه رساله امام شروع به مطالعه آن و تشريح مسائل براي بقيه افراد خانواده پرداخت و دائماً عمل به مفاد رساله امام را به دوستان و آشنايان توصيه مي نمود . اخلاق و رفتار و کردار رمضان مورد رضايت و علاقه تمام دوستان و قوم و خويشان بود و تا آنجا که مي توانست حتي مورچه ها را اذيت نمي کرد . سرانجام اين جوان شوريده دل عاشق عزم پيکار نمود . عشق به اسلام و وطن که از ايمان او تابع مي شود او را به ميدان نبرد کشانيد . اول بار در تاريخ 13/11/1361 نداي رهبر را لبيک گفت و عازم خطه جنگ شد . به مدت سه ماه در سنگرهاي حق عليه باطل بود پس از طي اين مدرت در تاريخ 10/2/1362 به شهر و ديار مراجعت نمود . دگر بار در تاريخ 28/6/1362 عازم ميادين کارزار گشت تا شايد دين خود را به انقلاب ادا کرده باشد . اين بار تقريباً به مدت 3 ماه در ديار عاشقان بسر برد . ليکن در مورخ 10/8/1362 از ناحيه دست مجروح گشت و به يکي از بيمارستان هاي تهران انتقال يافت و مورد معالجه و توجه پزشکان قرار گرفت . پس از بهبودي کامل و مراجعت به منزل ، دگر بار و براي سومين مرتبه عازم ميادين حق عليه باطل گشت اين بار نيز خدمت صادقانه اش از تاريخ 3/1/1364 تا 16/3/1364 ادامه داشت تا اينکه بر اثر بمباران شيميايي دشمن مجروح گشت و به يکي از بيمارستان شهر مقدس مشهد اعزام گرديد همان شهري که پيشواي هشتم در او مدفون است و شوق زيارتش رمضان را لحظه اي امان نمي داد . در تاريخ 18/10/1364 جهت اعزام به خدمت مقدس سربازي به پذيرش سپاه مراجعه و پس از تشکيل پرونده در گروهان ژاندارمري سروستان به عنوان پاسدار وظيفه به خدمت مقدس سربازي اعزام گرديد . بر طبق تقسيم بعمل آمده رمضان بيژني موظف گرديد که در لشکر ثارالله به انجام خدمت مشغول شود . در حين خدمت در لشکر ثارالله در عمليات والفجر 8 شرکت فعال داشت و دلاورانه جنگيد تا همان طور که گفته شد بر اثر بمباران شيميايي مجروح گشت . (24/11/1364) . پس از مداواي مستمر بهبودي خود را بدست آورد و مجدداً به محل خدمت بازگشت . باري عمليات سرنوشت ساز کربلاي 5 آغاز گشت . رمضان که گوئي انتظار اين عمليات مي کشيد به همراه ديگر ياوران حسين زمان بر لشکر خصم يورش مي برد و لحظه اي به آنان امان نمي داد تا .... لحظه شهادت برسيد و رمضان را ميهمان گشت رمضان در خون خود غلطيد و شهادت را پذيرا گشت و به آنچه آرزو داشت دست يافت . شهادت او در تاريخ 22/10/1365 به وقوع پيوست . روحش شاد و يادش گرامي باد .