کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
07:48
هاشم زارع کوهنجانی

هاشم زارع کوهنجانی

فرزند حسین

تاریخ تولد
1347/02/14
تاریخ شهادت
1365/10/19
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - سروستان - کوهنجان
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد هاشم زارع کوهنجاني : اين شهيد بزرگوار در سال 1347 هجري شمسي در خانواده اي مذهبي متولد شد دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي خود را در مدرسه محل زندگيش کوهنجان به پايان رسانيد و در سال 1362 به همراه دوستانش به حوزه علميه راه يافت ، پس از مدتي چون بناي زندگيش را بر تداوم راه برادر شهيدش گذاشته بود به جبهه ي نبرد حق عليه باطل عزيمت نمود و پس از چند سال مبارزه مداوم سرانجام در عمليات کربلاي 5 شلمچه در تاريخ 19/10/1365 به شهادت رسيد و در گلزار شهداي کوهنجان به خاک سپرده شد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا آنان كه به تو دل داده اند انيسى مهربان ودوستى روشن مهر ونازنين يافته اند الهى : آنها كه به تو تولا وبرتو توكل دارند بناى اميد شان برپايه اى متين ومحكم استواراست تويى كه ازپيدا وپنهانشان خبر دارى وآشوب ضمير آشفتگان راهم ازآنها آشكارتر مى بينى اسرارنگفتنى را به تو مى گويند وهرچه مى خواهند ازتومى خواهند درجهان مى گردند وفرازوفرود زندگى را مى پيمايند سيرآفاق مى كنند ودرفضاى انفس وجانها پرواز مى كنند الهى : اينها ازاينهمه گشت وگذار واينهمه سيروسياحت تورا مى جويند ودراعماق درياها واوج آسمانها تورامى طلبند الهى : اينان درديار غربت پراكنده اند وسخت بى كس وبى آشنا بسرمى برند جهانيان ازعاشقان تو بيگانه اند وخودپرستان ازسوز وگذار عشق بى خبر . الهى : هر آن دم كه ازوحشت تنهايى به تنگ آمدند بايادتو سرگرم مى گردند ويا در نماى وصال تو خوشحال وشادمان مى شوند كه شب هجران به پايان خواهد آمد طليعه دلنواز وصل آشكار خواهد شد همچون پرتويى كه به خورشيد بازگردد وهمانند
قطره‌اى كه دردريا فانى شود هستى اندك خود را دراقيانوس بيكران وجود محو خواهند كردو درآغوش ابديت فروخواهند رفت خدايا : آشفتگان توچون ازحوادث گيتى رنجور شوند به تو پناه مى آورند وسختى بار مصايب را با نوازش عشق تو آسان به منزل مى رسانند اينان مطمئن هستند كه زمام امور به دست توست وبركاخ هستى جز اريكه سلطنت جاودانت كرسى ديگر نيست الهى : دامنه لغت كوتاه است وهيجان ضمير بى پايان دل
مى‌خروشد وجان مى نالد معانى درصندوق سيه برسرهم توده وانباشته است كوآن‌واژه اى كه بتواند مترجم احساست باشد واسراردل را بى پروافاش كند وكو آن زبان وقلم وكاغذى كه بتواند آن‌چه كه دردل من نسبت به يك برادر رزمنده است بگويند وبنويسند وتحمل كند الهى : من تورا شاهد مى گيرم وخاضعانه و دليرانه اعلام مى كنم كه نمى توانم حتى ذره خاكى ازپاى اين برادران رزمنده باشم چه اين برادران عزيز با دلى سرشار ازعشق به سوى تو حركت كرده اند ومن ذليل هم ازبس كه دلم سرشارازعشق به دنياوماديات هست نمى توانم ازجاى خود به حركت درآيم .