کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
09:48
مهرزاد شمس تزنگی

مهرزاد شمس تزنگی

فرزند علی

تاریخ تولد
1346/12/01
تاریخ شهادت
1366/01/20
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - سروستان - سروستان
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد مهرزاد شمس تزنگي : شهيد محمد هادي (مهرزاد) شمس يکي از اين کاروانيان قافله نور بود که الحق اين مسير را به بهترين وجه پيمود و به سر منزل مقصود نيز رسيد . ايشان در يکم اسفند ماه سال 1346 در يک خانواده متوسط و زحمت کش در بخش سروستان محله تزنگ پا به عرصه وجود نهاد او که دنباله نسل 15 خرداد 43 و 44 بود با ثمره زحمات طاقت فرساي پدري کارگر و از شير پاک مادري قالي باف رشد کرد مادرش او را با قنداقه پاک در طفوليت به هنگام عزاي حسيني و سالگرد حماسه کربلا به حجله قاسم مي سپرد تا هنگام با رشد جسماني روحش نيز با ارواح جاودانگان هميشه تاريخ کربلا بپيوندد و براي پروازي با شکوه به کوي آنان آماده گردد و الحق که چه پيوندي صورت گرفت . چرا که در اولين سفر به جبهه آن گاه که خود را بهتر يافت اسم (حسين) را براي خودش انتخاب کرد و به دوستان سفارش کرد که در نامه ها و مخاطبات او را (حسين) صدا زنند "الهم احشره مع الحسين و اصحاب الحسين (ع)" او هنگامي که پا به عرصه تحصيل گذاشت وارد دبستان شد کلاس ها را يکي پس از ديگري پشت سر گذاشت روحيه دقت و شفقت به پا برهنگان و بي چيزان ؟؟؟ بارز روح مهربان و پاک کودکي او بود که بعدها در سنين بالاتر اين روحيه به صورت فضيلت اخلاقي سخاوتمند و بذل و بخشش به ديگران بروز کرد و لباس نمود و ظهور به خود گرفت طوري که باعث تعجب همراه با تحسين افراد خانواده واقع شده بود . دوره دبستان را با موفقيت پشت سر گذاشت زمان ورود او به دوره راهنمايي مصادف بود با بهار انقلاب اسلامي و شکوفائي گل نوجواني او همگام و هماهنگ با شکفتگي گل سرخ عطر نام انقلاب اسلامي بود شعارهاي معنوي و انسان ساز انقلاب در روح جوان او اثري عميق و پربها گذاشت و او را به راه معنويت اسلامي کشاند بعد از اتمام دوره راهنمايي به خاطر علاقه به رشته فني کشاورزي راهي هنرستان کشاورزي شهيد مطهري آب باريک شد تا به تحصيلات جديد خود ادامه دهد اين دوره که دوره دوري از زادگاه و کانون گرم خانواده و زندگي در غربت ايشان است همچنين دوره شروع فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي او نيز مي باشد دوره اي که شخصيت او در آن رشد کرد و در حقيقت دوره سازندگي او ورود ايشان به اجتماع انقلابي و دوره آمادگي او براي پرواز خونين مي باشد اولين سفر روحاني جسماني او به جبهه در اين دوره انجام شد او در اين سفر به عنوان امدادگر در واحد بهداشت لشکر 19 فجر با فضاي معنوي جبهه انس گرفت و در پايان اولين سفر با بهترين وجه و با کوله باري از تجربه و نوآموزي و با انقلابي که در او به وجود آمده بود پاسگاه زيد را آنجا که عطرآگين به خاطره حماسه شهيدان عمليات رمضان است پشت سر گذاشت و با دنياي صفا و صميميت به خانه برگشت . در هنرستان جزء فعال ترين اعضاي انجمن اسلامي بود . انجمن را با کمک دوستان صميمي و ايثارگرش با ؟؟؟ و ابتکارات خودشان مي گرداندند در فضاي پر شور هنرستان و در اجتماع با حال و هواي نوجوانان با صفاي شهر و روستا که اکثراً از قشر زحمتکش جامعه بودند با دعاي کميل و توسل و اقامه نماز بر سر هر چه فساد و لاابالي و بي معنويتي که در جامعه جريان داشت فرياد مي زدند و اعلام موجوديت مي کردند آن شهيد سعيد به خاطر روحيه ضد فساد و ضد بي بند و باري که داشتند لحظه اي در انجام وظيفه دين خود کوتاهي نکرد از آن چه که از لابه لاي نوشته هاي ايشان و نامه هاي آن شهيد بزرگوار معلوم مي گردد بر مي آيد که ايشان همواره در جهت راهنمائي دوستان و همکلاسي هايش به سوي پيمودن مسير زندگي اسلامي کوشيده است . او در نامه هايش با کلامي ساده و بي آلايش و در عين حال با اخلاص و دلسوزي همواره دوستان مورد ؟؟؟ را مورد خطاب قرار مي داده و به صلاح و رشد اسلامي فرا مي خوانده است . خلاصه اين که يکي از کارهاي گران بهاي او در مسير امر به معروف و نهي از منکر نامه نگاري صميمانه و ارشادانه او به دوستان بود کار ديگرش در اين طريق مقدس خريد کتاب و اهداء آن به برادراني که زمينه رشد اسلامي و هدايت به مسير صحيح زندگي را داشتند مي بود . بارها خود شاهد بوديم يا مي شنيديم که با پول تو جيبي اندک خود کتاب براي هديه به دوستان عود و گلاب براي انجمن اسلامي مي خريدند و بزرگوارانه اهداء مي کردند . با همه اين ها و با اين که با رفتار کريمانه اش در دل بچه هاي هنرستان خانه کرده بود آن گاه که صداي (هل من معين) امام از کانال راديو به صورت اعلام نياز جبهه بر مي خواست ، روحش پيش از خودش به ديار عاشقان پر مي کشيد طوري که ديگر ياراي در هنرستان ماندن را نداشت آنگاه بود که با بچه هاي مخلص و جبهه رو انجمن اسلامي کوله بار سفر را برداشته بي اطلاع خانواده و بي خداحافظي راهي صحنه هاي نبرد مي شد . او براي بار دوم به عنوان آر پي جي زن گردان امام مهدي (عج) در عمليات قدس 3 شرکت کرد و در فصل گرما عطش و سوزش بي آبي را در يک عمليات برون مرزي تجربه کرد در مرتبه سوم در تيپ 46 الهادي گردان فاطمه الزهرا (س) گروه ضربت در عمليات والفجر 8 شرکت کرد و مجروح شيميايي شد . در دفعه چهارم در گردان امام حسين (ع) از لشکر 19 فجر در عمليات ؟؟؟ و بيات شرکت کرد و از ناحيه پاي راست مجروح و معلول شد و همسنگر و همسفر عزيز خود طلبه عارف و آگاه و پاک باخته (محمد عباسي) را از دست داد . به راستي که او عاشق عمليات بود لذت بيدار خوابي و پيشروي شب هاي عمليات و شور و قلقله فرداي مقاومت و پدافند را چشيده بود به همين خاطر بود که بعد از مدتي بستري شدن در خانه و بيمارستان در حالي که پاي راستش مي لنگيد نتوانست در هنرستان بماند و هنگامي که طبل جنگ و عمليات از نو نواخته شد همراه ياران بار سفر بست و براي مرتبه پنجم راهي جبهه شد و در عمليات بزرگ کربلاي 5 شرکت کرد بعد از عمليات در يک دوره آموزشي غواصي شرکت کرد و به عنوان غواص گردان ماموريت را به پايان برد و در پايان ماموريت با اين که دوستان و همرزمان عزم پشت جبهه را نمودند او يکه و تنها با تمديد مدت ماموريت در گردان ماند او خود گفته بود که من حتماً شهيد مي شوم و بر نخواهم گشت لذا روز موعود در منطقه ماند و در عمليات کربلاي 8 در منطقه خونرنگ شلمچه آنجا که نشان از گل هاي پرپر بي شماري دارد شرکت کرد در حين پاتک تانک هاي بي شمار دشمن زمان و مکان شلمچه مي رفت که شاهد ايثار جاودانه اي ديگر باشد آن گاه که زير آتش دشمن و باران خمپاره ها عزيزي از سپاه اسلام با بدن مجروح گرفتار آمده بود آن شهيد عزيز داوطلب ايثاري ديگر داوطلب نجات او مي شود لذا همراه عزيزي ديگر به نيت نجات او دنيا و مافيا را پشت سر مي گذارند و براي اضافه کردن برگي خونين به صحفه ايثار راد مردان شلمچه روحش شاد و راهش پر رهرو باد . به جلو و پشت به عقب (دنيا) به پيش مي روند . آنجا بود که شلمچه شاهد و ناظر شکافته شدن فرق عزيزي ديگر گرديد . آن شهيد عزيز به دنبال ايثار خود بر اثر ترکش خمپاره به ناحيه سر به ملا اعلي پرواز نمود و سخاوتمندانه خون خود را تقديم انقلاب اسلامي کرد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
من وصيت دارم : يکي آن که مردم مسلمان امام را تنها نگذارند کسي که از طرف پروردگار جهان آمده است را ياري کنيد آن کسي که آمده ظلم و زور را از بين ببرد را ياري کنيد اين بت شکن زمان را ياري کنيد و او را تنها نگذاريد . وصيت ديگر من اين است که خواهران با حجاب باشند و برادران اسلامي و هيچ وقت اسلام را مسخره نگيرند برادران و خواهران من مي روم تا بماند جاويد اسلام تا بماند زنده اين اسلام براي هميشه . وصيت ديگر من اين است که براي من گريه نکنيد شهيد زنده است . والسلام .