بسمه تعالي . شهيد سيد نظام موسوي در سال 1326 در روستائي نزديک شيراز به دنيا آمد حدود دوازده سال داشت که خانواده اش به شيراز نقل مکان کردند پس از تمام کردن دوره تحصيلي ابتدائي به علت وضع خاص خانواده اش مانند ساير برادران بزرگترش به سرکار رفت و از همان موقع مسئوليت امرار معاش خود و کمک به خانواده را به عهده گرفت . زندگي وي از آن به بعد توأم با رنج و زحمت بود در حين کار به تحصيل خود نيز به طور متفرقه ادامه داد و دوره متوسطه را به پايان رساند . در جريان انقلاب با شعار استقلال ـ آزادي ـ جمهوري اسلامي همگام با سيل خروشنده ملت انقلابي و مسلمان ايران خصوصا طبقه مستضعف در سايه رهبري قائد عظيم الشأن امام خميني به مبارزه با رژيم استکباري و فاسد شاه پرداخت . بعد از قيام 22 بهمن که ضرورت کار فعال براي مبارزه با تورم و مقابله با تحريم اقتصادي به شدت احساس مي شد و فروشگاههاي تعاوني شهر و روستا به سهم خود نقش موثري در جلوگيري از تورم ايفا مي کرد وي نيز که مسئوليت قسمتي از يکي از تعاونيها را به عهده داشت با اعتقاد به کار منظم و پيگرد در اين جهت تلاش به سزائي کرد . حميد موسوي از ابتداي تشکيل انجمن اسلامي با اين مسئله برخوردي فعال داشت از ويژگي هاي مهم وي عدم علاقه به ماديات بود اين ويژگي همراه با شناخت بيشتري که در جريان انقلاب از فرهنگ اسلام و قرآن کسب کرد و تحولي عميق و معنوي در شخصيت و روحيات وي به وجود آورد . با آغاز جنگ تحميلي و تجاوزگرانه عراق بر عليه ايران تلاش مي کرد تا داوطلبانه براي مبارزه در کنار ساير نيروهاي مردمي از طريق مستضعفين در حاليکه شعار خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار مي داد به جبهه اعزام شود ، اما کار منظم و تعهد وي نسبت به اين ام در رابطه با مسئوليت خود در تعاوني باعث شد که اعزام وي به جبهه به تأخير افتد . آرزوي جنگ با کافران بعثي و جهاد در راه پيروزي يا شهادت پيوسته در وجودش شعله ور مي شد تا آنجا که رفتن به جبهه را براي خود و خانواده اش ننگ مي دانست . حدود 40 روز قبل از فتح خرمشهر با اعلام نياز به راننده براي اعزام به جبهه از طرف بسيج مستضعفين شيراز در حاليکه از مرخصي سالانه خود استفاده مي نمود از طريق بسيج شيراز به عنوان راننده به جبهه جنوب اعزام و مدت 40 روز در بخش تدارکات اين جبهه با توجه به اظهارات هم رزمنانش با روحيه عالي فعاليت مي کرده و در آخرين روز مأموريتش هم زمان با فتح خرمشهر نيز دژخيمان بعثي سينه وي را شکافت و به آرزوي ديرينه خود که رسيدن به لقاءالله بود رسيد . شهيد سيد نظام موسوي در جريان بيست سال کار و تلاش مداوم توانسته بود خانه اي براي سکونت خود و خانواده اش تهيه نمايد که شوق شهادت باعث شد که آنرا نيمه تمام بگذارد از اين شهيد همسر و دو فرزند خردسال باقي است . و اينک گوشهاي از وصيت نامه شهيد مي تواند راهنماي ما در کسب ايثار و فداکاري براي تحقق اسلام راستين باشد . چنانچه لطف الهي شامل اين حقير شد و افتخار شهادت نصيبم گرديد در اسرع وقت منزل را بفروش برسانيد پس از پرداخت خمس و زکات مبلغ يکصد هزار تومان بابت خرج ميدان نماز جمعه سروستان بدهيد . والسلام . روحش شاد و راهش مستدام باد .
بسمه تعالي
وصيت نامه برادر شهيد سيد نظام موسوي : کاظم آقا مسئول بررسي هر چه زودتر اموال اين جانب بوده و خمس و رکات آن را در موقع مناسب بپردازد . بدهکاري مبلغ ده هزار تومان به آقاي سيد جلال حسيني که اولين قسط آن همين برج پرداخت شود . هشتاد هزار تومان از بانک مسکن گرفته شده که چند قسط آن تاکنون پرداخت گرديده . بيست هزار تومان از بانک صادرات گرفته شده که ده هزار تومان آن را آقاي رضوي گرفته که هر برج هر قسط 6100 ريال به بانک پرداخت نمائيم و تاکنون چند قسط آن پرداخت شده ضمناً مقدار شش هزار تومان وجه نقد از آقاي رضوي طلبکار مي باشم . مقداري وجه نقد و سيمان و غيره از استاد کريم طلبکار مي باشم که تعهدنامه آن در منزل موجود است مسئول پيگيري آن آقاي رضوي مي باشد مبلغ يک هزار تومان همين برج و يکهزار و پانصد تومان برج بعد به آقاي جلال دهقان پرداخت شود . همسرم هرگز نمازش ترک نشود و بي تابي زياد نکند . چنان چه لطف الهي شامل من حقير شد و شهيد شدم در آن وقت منزل را به فروش برسانيد و وجه آن را ارسال از همه مقدار يکصد هزار تومان بابت خرج ميدان ؟؟؟ سروستان و ده هزار تومان آن را جهت ازدواج حبيب آقا هر طور که صلاح است صرف نمائيد چنانچه ضرورت دارد تا بيست هزار تومان هم قابل قبول است حسام آقا مسئول خودش منزل و مسئول مخارج مراسم کفن و دفن و کليه مخارج تا چهلمين روز مي باشد که وجه آن را از فروش منزل برداشت نمايد مابقي پول منزل را مقداري جهت خريد ماشين به امين آقا و مقداري هم جهت ساختمان زمين سروستان جهت بچه ها مصرف شود . همسرم تا دو سال حق ازدواج ندارد بعد از دو سال در صورتي که به موقعيت زندگي لطمه اي وارد نشود مجاز است البته در صورت ازدواج فقط سهميه که برابر با سي هزار تومان است به همسرم مي رسد مسئول تربيت اخلاقي و مذهبي محمد ـ عبدالله مي باشد و مادرم همه چيز که نياز داشته باشد بايد رضايت او جلب شود . والسلام
