کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
14:43
عبدالحسین جعفری

عبدالحسین جعفری

فرزند اصغر

تاریخ تولد
1346/01/05
تاریخ شهادت
1362/05/03
محل شهادت
حاج عمران
محل تولد
فارس - زرین دشت - زیر آب
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
ارتش
عضویت
وظیفه
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد عبدالحسين جعفري به شماره شناسنامه 2 محل صدور زيراب به تاريخ تولد 1346 و ميزان تحصيلات سوم راهنمايي و در عمليات والفجر 2 به شهادت رسيده وضعيت تحصيلي شهيد و نام آدرس مدارسي که در آنجا تحصيل کرده است و مشکلات دوران تحصيل : شهيد عبدالحسين جعفري در سال 1353 پس از ثبت نام در دبستان زند زيراب سابق ( شهيد طهماسب اميري جديد ) شروع به تحصيل کرد با عين حال از يک خانواده مستضعف بود و از نظر مادي در سطح خوبي نبود نه ولي هوش و استعداد نامبرده عجييب و داراي جديت و پشتکار زيادي در تحصيل علم بود و علاقه خاصي به مدرسه داشت و به همين منظور بود که هميشه در کلاسهاي درس با نمرات سطح بالا موفق و قبول مي شد پس از گذراندن دوران ابتدايي بعلت نبودن مدرسه راهنمايي در زادگاهش مجبور شد جهت ارائه تحصيل به روستاي مياندور مدرسه راهنمايي شهيد صابري مشغول گذراند دوران راهنمايي بشود شهيد با توجه به مشکلات زيادي که وجود داشت از نظر فقر مادي که پدرش با درآمد کارگري وي را بزرگ و روانه مدرسه نموده بود و همچنين با تحمل مشلات زيادي که جهت رفتن به ميانده داشت حتي بعضي مواقع مي بايست بعلت نبودن وسيله نقليه با پاي پياده مسير زيراب مانده را طي مي کرد شهيد از آنجا که علاقه زيادي به اسلام داشت علاوه بر کتابهاي درسي کتابهاي ديگر مطالعه مي کرد و در هنگام تعطيلي تابستان جهت امرار معاش بايد با پدرش همکاري مي کرد . توضيحي درباره پيرامون وضعيت خانوادگي شهيد در گذشته و حال از نظر پاي بندي به مسئله مذهبي و انقلابي و موقعيت اجتماعي و سياسي و رضايت آنها در امر اعزام شهيد به جبهه : خانواده شهيد خانواده ايي مستضعف از نظر مادي که حتي جهت مسکن خويش چندين خانه گلي به زحمت درست کردنند ولي با توجه به اين مسئله يک خانواده اي مذهبي و طرفدار انقلاب اسلامي و پيرو و مطيع امر امام امت و تمام اين مسائل هم اثر ارشاد و تبليغ خود شهيد بزگوار مي باشد که سعي نموده بود قبل از شهادتش خانواده را تا آنجا که مي تواند آگاه کند و تا مرحله اي که از دستش مي آيد خانواده را بسازد. ويژگي هاي اخلاقي علمي و اجتماعي شهيد: شهيد داراي اخلاقي خوب و اسلامي بود از نظر برخورد داراي يک برخورد بسيار خوبي با خانواده و خويشان و ديگر دوستان داشت که بعد از شهادتش همه از اخلاق و بر خورد وي تعريف و تمجيد مي کردند از نظر علمي علاقه زيادي به کتاب و به ويژه قران مجيد داشت که حتي در دوران تحصيل بعلت شاگرد ممتاز بودن کلاس قرآن در چندين مسابقه که در شيراز انجام شده بود شرکت و موفق شده بود . از نظر اجتماعي هميشه با جامعه برخوردي سازنده بود. علاقه زيادي به نماز و عبادت پروردگار خويش داشت و هميشه درجلسات ديني و مذهبي که در روستا تشکيل ميشد شرکت مي نمود. تحولاتي که بعد از پيروزي انقلاب در زندگي شهيد بوجود آمد : بعداز انقلاب سعي مي کرد تا آنجايي که در توان دارد جهت صدور و تداوم بخشيدن به انقلاب اسلامي تلاش و کوشش کند و حتي در اين راه از جان خود ما به گذاشته بود و شهيد علاقه زيادي به رهبر کبير انقلاب امام امت داشت و هميشه مردم را به فرمانبردي معظم اله دعوت و تشويق مي نمود که حتي در وصيتنامه اش سفارشات زيادي در رابطه با اطاعت از امام امت نموده است انگيزه وي از اين تلاش ها و کوششها همه بخاطر برقراري جمهوري اسلامي در تمام نقاط دنيا بود و از آنجائکه فردي وظيفه شناس و مفيد بود جهت دفاع از اسلام عازم جبهه نور عليه ظلمت شد و تا لحظه شهادت از اسلام عزيز و مملکت اسلامي حراست نمود. فعاليتهاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي شهيد قبل و بعد از انقلاب : قبل از انقلاب که سن چنداني نداشته ولي با عين حال علاقه زيادي به مسائل مذهبي داشته ولي بعد از انقلاب با مطالعه کتب اسلامي دوستان و رفيقان را به مسائل انقلاب ارشاد و آگاه مي نمود و در مدرسه هم که بود با شرکت در کلاسهاي قرآن جهت فرا گرفتن مسائل و برنامه هاي اسلام دقت زيادي داشتند. شهيد در بين تعدادي که از روستاي زيراب به ميانده مي رفتند الگو و نمونه بود و هميشه راهنمايي برادران بود که حتي بعضي از برادران تعريف مي کردنند که نماز جماعت را به وي اقتدا مي کرديم . معلمين نيز روي اين شهيد شناخت زيادي داشتند و نامبرده را بعنوان يک دانش آموز نمونه کلاس مي شناختند. نظر شهيد درباره جنگ تحميلي عراق عليه ايران: شهيد جنگ بين ايران و عراق که در اصل جنگ بين اسلام و کفر مي باشد يک جنگ تحميلي مي دانست که توسط ابر قدرتها و دشمنان اسلام به ما تحميل کرده بودند و از آنجا که امام بزرگوار فرموده بودند مسئله اصلي مملکت جنگ است همانطور که خودش علاقه زيادي به جبهه داشتند ديگران نيز به رفتن جبهه تشويق مي نمود و علت تجاوز عراق توطئه و نقشه دشمنان اسلام مي دانست که جهت نابودي انقلاب عراق را وادار به تجاوز و جنگ افرازي نمودند آينده جنگ نيز طوري پيش بيني مي نمود که بفرموده امام ما برنده جنگ هستيم و وظيفه مردم و مسئولين در اين مي دانست که همانطور که امام فرمودند جنگ را در راس همه مسائلشان قرار دهند و بيش از هر چيز اهميت زيادي به جبهه و جنگ بدهند و خواسته اش از مردم اين بود که عازم جبهه ها بر حق عليه باطل شوند و از اسلام عزيز و مملکت اسلامي دفاع نمايند و از جبهه رفتن و به شهادت رسيدن اين شهيد بزگوار مشخص بود که با صلح تحميلي مخالف و مي بايست متجاوز محاکمه شود. موضع گيري شهيد دربرابر گروهکها و ضد انقلاب و استکبار جهاني و نظر او در رابطه با ولايت فقيه: شهيد همشه از وجود گروهها ضد انقلاب و استکبار جهاني بويژه امريکاي جهانخوار نفرت شديد داشتند و نظر شهيد در رابطه با ولايت فقيه وصيت نامه اش مشخص مي شود که سفارشات زيادي نسبت به اطاعت خانواده و مردم از امام بزگوار نموده است و از مردم مي خواست که پيرو ولايت فقيه باشند. چگونگي و تعداد اعزام شهيد به جبهه ها و نام جبهه هايي که در آن شرکت داشت : نوبت اول در تاريخ 12/4/62 از طريق بسيج سپاه داراب و شهيد براي اولين بار از طريق بسيج سپاه داراب به جبهه هاي نور عليه ظلمت اعزام شد. محل خدمتي نامبرده منطقه حاج عمران و در عمليات و الفجر 2 به شهادت رسيدند. روحيه شهيد پس از اعزام به جبهه و حملاتي که در آنها شرکت داشته و در چه پستي مي رزميده است و انجام وظيفه ميکرده : روحيه شهيد پس از اعزام در سطح بسيار بالايي بوده و بعنوان يک نيروي رزمنده با شرکت در عمليات والفجر 2 و پس از تلاش و کوشش به درجه رفيع شهادت نائل آمدند. آخرين ديدار و توصيه شهيد : آخرين ديدار شهيد لحضه اي بود که به ما گفت پدر و مادرم مي جهت امتحانات درسي مي روم و شما بدانيد که سرنوشت من دست خدا است و گفتند که همه رفتند و من عقب ماندم که پس از گرفتن نتيجه امتحانات عازم جبهه شدند قبل از اعزام همه سفارشاتش را در رابطه با اطاعت از رهبري و اجراي احکام الهي بودند حتي مادرش به وي گفتند که فرزندم چه مي خواهي که برايت بياورم همراه ببري گفتند من چيزي نمي خواهم و اين جيفه هاي دنيايي ماندگار نيست شما هميشه از خداوند درخواست چيزهايي ارزشمند و بزرگ کنيد. زمينه هاي تخصصي شهيد و آثار هنري و فرهنگي او : شهيد در برنامه هاي هنري و فرهنگي مدرسه شرکت مي کرد و بعنوان نمونه تشکيل تئاتر ابوذر که در حسينيه زيراب به نمايش گذاشتند شهيد جعفري نيز در نقش ابوذر در تئاتر شرکت داشت و يکي از طراحان و برنامه ريزان تئاتر بود. مسافرتها و ماموريتها با دوستان شهيد و اتفاقهاي مهمي که در زندگي شهيد رخ داده است : از جمله مسافرتهاي شهيد زيارت مشهد مقدس حدوداً در سال 59 بوده و شرکت در اردوي که از طرف امور تربيتي شهرستان داراب انجام شده بود و رفتن به شيراز جهت شرکت در مسابقات قران مجيد و از جمله اتفاقات که در زندگي برايش اتفاق افتاد و در کلاس پنجم ابتدايي در فوتبال يکي از پاهايش شکست در همين روستا مداوا شد ولي با عين حال که پايش شديداً ضربه ديده بود باز هم دست از درس خواندن و مدرسه نکشيد و از درسش هم عقب نماند. رابطه شهيد با والدين و خانواده و مردم : رابطه شهيد با والدين و مردم يک رابطه اي بود که برخوردش سازندگي داشت و همشه سعي داشت که والدين را نسبت به مسائل مذهبي و مسائل روز و مسئله جنگ که مسئله اصلي ما مي باشد آگاه و ارشاد نمايد و رابطه دوستانه و برادرانه با ديگر مردم داشت. شهيد در جلسات که توسط روحانيون محل در حسينيه و مساجد روستا تشکيل مي شد شرکت مي کرد و علاقه زيادي به روحانيون و جلسات دعا و مسائل اسلامي داشت شهيد به محضي که صداي بلنگو از حسينيه و مسجد جهت جلسات مذهبي پخش مي شد روانه حسينيه و مسجد مي شد و ماه مبارک رمضان هم روزه مي گرفتند. شرح زندگي سال به سال شهيد قبل و بعد از انقلاب تا لحضه شهادت: شهيد عبدالحسين جعفري در سال 1346 در خانواده اي مستضعف در روستاي زيراب ديده به جهان گشود و در سن حدود 7 سالگي در سال 1353 دوران تحصيلات ابتدايي را در دبستان روستا شروع کرد پس از پايان رساندن دوره هاي راهنمايي را در مدرسه راهنمايي شهيد صابري ميانده گذراند پس از پايان رساندن دوران راهنمايي در سال 61-62 بعلت علاقه شديدي وي نسبت به اسلام و انقلاب از طرف بسيج سپاه داراب عازم جبهه حق عليه باطل شد که سرانجام در منطقه حاج عمران در عمليات والفجر 2 به درجه رفيع شهادت نائل آمد .اوقات فراغت شهيد چگونه گذرانده : اوقات فراغت او بويژه هنگام تعطيلي تابستان به کارگري مي پرداخت و پدرش جهت امرار معاش زندگي کار مي کرد و از آنجا که علاقه زيادي نسبت به مطالعه داشت در مواقع فراغت به مطالعه کتب غير درسي مذهبي مي پرداخت .وضعيت مالي والدين شهيد : پدر شهيد فردي مستضعف و کارگر مي باشد که با شغل کارگري و درآمد بسيار کم مخارج خانواده اش را تامين مي کند در زمان کودکي و دوران مدرسه شهيد با درآمد روزي 30 يا 40 ريال بود که او را بزرگ و روانه مدرسه نمود. بازتاب شهادت وي در محيط خانواده و خويشاوندان و محيط کار و جامعه اي که در آن زندگي مي کرد: شهادت اين شهيد بزگوار اثرات مثبتي روي خانواده و خويشاوندان وي گذاشت و باعث شد که آنها نسبت به مسائل اسلام آگاهي بيشتري پيدا کند و بيش از بيش در انجام وظيفه ديني و اطاعت از رهبري تلاش و کوشش کنند و همچنين اثرات زيادي روي مردم روستا گذاشت و باعث شد که مردم نسبت به مسئله جنگ علاقه بيشتري نشان دهند و جهت دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي عازم جبهه هاي حق عليه باطل شوند و با شهادتش خاطره و واقعه عاشورا در صحراي کربلا را در ذهن مردم ياد آور شد.


بسم رب شهدا و الصديقان
وصيت نامه برادر عبدالحسين جعفري
اينجانب عبدالحسين جعفري با رضايت کامل پدر و مادر به جبهه مي روم تا به ياري برادران رزمنده در سنگرهاي اسلام بشتابم و کفار بعثي را نابود کنم و يا بتوانم با رفتن به جبهه به اسلام خدمتي کنم و اگر هم در اين راه شهيد شدم از پدر و مادر و ديگر کسانم تقاضا دارند که براي من گريه نکنند و بجاي اشک ريختن بران من قطره هاي اشک خود را به صورت گلوله در آورند و بر سر آمريکا بزنند چون هر چه ما شهيد و کشته و مجروح مي دهيم از دست آمريکاست و اين آمريکاست که اين جنگ تحميلي را بوسيله صدام به ايران تحميل کرد اگر من شهيد شدم عکس مرا بالاي تابوت کنار عکس رهبر عزيزم بزنيد من در اين مدت 17 سال نتوانستم به اسلام و کشور خدمت کنم از اين جهت به جبهه مي روم که تا شايد بتوانم با ريختن خون خود و شهيد شدنم به اسلام خدمت کنم و در پايان از تمام دوستان و رفيقان مي خواهم که مرا حلال کنند و از پدر و مادرم مي خواهد که اگر چه فرزند خوبي براي شما نبودم و نتوانستم در اين مدت به شما خدمت کنم از شما پوزش مي طلبم و مي خواهم که مرا حلال کنيد.