بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه ي شهيد عبدالمحمد خرسند ؛ ايشان در سال 1348 در دبيرستان به دنيا آمدند . ايشان دوران ابتدايي و راهنمايي را تا کلاس سوم راهنمايي در زادگاهش گذراند و به دليل وضع مالي نامساهدي که داشت تحصيل و درس و مدرسه را رها کرد او به فعاليتهاي انقلابي علاقه ي زيادي دشات به همين دليل از همان دوران نوجواني به اين فعاليت در بسيج پرداخت و در هر جا که مي رفت هميشه پرچم دار بسيج ايشان بودند سن ايشان يک سال کم بود که ايشان در شناسنامه ي خود دست کاري کردند و به بسيج داراب رفتند تا به جبهه اعزام شدند او هجده سال بيشتر نداشت که وارد خاک جبهه شد ايشان در ابتدا شيميايي شد و چشم راستش را از دست داده بود و در بيمارستان دکتر لقمان چهار روز بستري بودند .ولي از آنجايي که علاقه ي زيادي به جبهه و شهيد شدن بار بعد از مدتي استراحت دوباره باز گشتند و سرانجام در يک عمليات در کربلاي چهار در تاريخ 15/1/1364 در شرق دجله به شهادت رسيدند . روحش شاد و نام و يادش گرامي باد . والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد عبدالمحمد خرسند
با درود برهبر کبير انقلاب اسلامي و بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران و زعيم عاليقدر نايب الامام روح الله الموسوي الخميني و با سلام به رزمندگان هميشه در صحنه روزگار در جبهه حق عليه باطل و با درود و سلام به روان پاک شهيدان بخون خفته خوزستان وصيت نامه خود را با عشق پر از شور ايمان و نور الهي است آغاز مي نمايم: اينجانب عبدالمحمد خرسند فرزند غلام عباس خرسند بخاطر حفاظت از خون شهيدان و اسلام عزيز به جبهه نبرد حق عليه باطل شتافتم تا بتوانم خون ناقابل خود را نثرار راه شهيدان کنم و راه شهيدان را تا قطره خوني که در بدن دارم ادامه دهم انشاءالله . از پدرم و مادرم طلب آمرزش و مغفرت مي طلبم انشاءالله آنها مرا ببخشند زيرا من به راهي مي روم که راه انبياء و امامان ما هست و هيچ منظور ديگري جز حفاظت از آرمان هاي الهي و خون شهيدان بخون خفته و اسلام عزيز هدف ديگري نداشته و به جبهه رفتن را بر خود لازم دانستم اين که من در اين جهاد مقدس قدم نهاده ام از همه قومان و خويشان طلب آمرزش مي طلبم و بخصوص از مادر و پدر و خواهرانم و برادرانم مي خواهم که اگر من شهيد شدم براي من گريه نکنيد و حتي خوشحال باشند که من در صف رزمندگان قدم نهاده ام و درباره من هيچ ناراحتي نداشته باشند که خدا با ماست وصيت من به برادرانم اين است که راه مرا ادامه دهند. به اميد پيروزي نهايي و صبر و استقامت به خانواده هاي شهدا و مفقودين و مجروحين اين جنگ تحميلي وصيت نامه خود را به پايان مي رسانم. در ضمن وصيت من به ملت شهيد پرور دوبران اين است که راه مرا ادامه دهند.