بسمه تعالي
نام و نام خانوادگي : فريدون قرباني ، شماره شناسنامه : 12 ، محل صدور : داراب ، تاريخ تولد: 1344 ، تحصيلات : دو م دبيرستان ، شغل : محصل ، محل شهادت: منطقه جنگي جزيره مجنون ، نحوه شهادت : بر اثر ترکش خمپاره ، محل اعزام : بسيج مستضعفان ، شرح زندگاني : وضعيت تحيلي شهيد فريدون قرباني چنان بوده که شهيد با ناراحتي هاي فراوان در طول زندگي به تحصيل خود ادامه داد و از لحاظ کيفيت تحصيل چنان در تحصيل درس علاقه داشت که موقعيتهايي را که براي کارهاي ديگر منظور مي داشت صرف تحصيل مي نمود و وضعيت تحصيلاتي خودش را تا سال دوم دبيرستان دوره متوسطه گذرانده و سپس با شور و شوق خودش بعد از اتمام مسئوليت در سنگر مدرسه راهي جبهه هاي حق عليه باطل بعد از اتمام مسئوليت در سنگر مدرسه راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد و ؟؟؟ که شهيد قرباني از اول دوران تحصيلات مشغول تحصيل بوده دوره ابتدائي تحصيلات خود را در دبستان روستا مذکور ميان ده به اتمام رساند و سپس بعد از پايان دوره دبستان با مشقتهاي فراوان و با شور و شوق و فراوان راهي مقطع راهنمائي گرديد و باز تحصيلات دوره راهنماي خويش را در مدرسه راهنمائي روستا به اتمام رساند و دوره دبيرستان را در مدرسه اميرکبير در رشته تجربي شروع تحصليات متوسطه خود را به پايان برساند و تا سال دوم دوره متوسطه را در دبيرستان مذکور به پايان رساند لازم به تذکر است که شهيد قرباني در زمينه تحصيلات خودش چنان جديت به خرج مي داد که توانست با استعدادش در يکي از رشته هاي مورد نياز مملکت به تحصيل پرداخت ولي علاقه به جبهه و شور و شهادت عاقبت او را از جبهه تعليم و تربيت به جبهه جهاد و حق شتافت . در خانواده اي مذهبي و با ايمان بودند از لحاظ اقتصادي در فقر بسر مي بردند و با مشکلات زنگي ساخت و تربيت را در اين خانواده مذهبي از سر گرفت و چون از اوايل در خانواده اي مذهبي زندگي مي کرد از نظر پاي بندي به مسائل مذهبي و انقلابي بسيار بسيار پاي بند و مطيع فرامين الهي بود در موقعيت اجتماعي و انقلابي و سياسي حضور خود را آشکار مي کرد . از ويژگي هاي اخلاقي شهيد مي توان حالت همکاري او با دوستان نام برد و چنان از لحاظ اخلاقي در درجه بالايي بود که در هنگام برخورد با دوشتان با برادرانش با برخورد با پدر و مادرش و خواهرانش هميشه با خنده رويي برخورد مي کرد و بيشتر مسائل و ناراحتي هايي که گاهي اوقات در خانواده پيش مي آمد خودش با خون سردي مسائل را حل مي کرد و هميشه يار پدر و مادرش بود احترام به والدين مخصوصا مادرش را در خانه و خانواده از اهم مسئوليت هاي خود مي دانست و توجه او به امور عبادي و شرکت در جلسات ديني چنان بود که اگر مجلسي به نام حسين عليه السلام بر پا مي شد با شور و شوق شرکت مي کرد و عاشق مجالس نوحه خواني و نوحه سرائي بود و در مجالس مذهبي شرکت فعال داشت يکي از خاطراتي که از شهيد قرباني به جا مانده عشق به شب زنده داري داشت و يک شب که در حسينيه روستا مجلس شب زنده داري برگزار شده بود با آن حالت بچه گانه خودش شرکت کرد و با شور و شوق در هنگام روز با لب روزه شروع به کار و فعاليت و انجام تکليف در سنگر تحصيلات خودش نمود. تحولات بعد از پيروزي انقلاب در زندگي شهيد بيشتر تحولات زير بنائي بود گرچه در آغاز شروع انقلاب شهيد شرکت فعالانه در راهپيمائي داشت و با ارگانهاي انقلابي همکاري مي کرد بعد از پيروزي انقلاب اين تحولات دانه گسترده اي پيدا کرد و چنان تحولي در زندگيش به وجود آمد که در تمام موقعيت ها خودش را در صحنه و انقلاب حس مي کرد و با وجود داشتن مشکلات تحصيل در زندگي با کوشش فراوان در ديگر کارهاي ضروري براي تحقق اهداف انقلاب شرکت مي نمود و انگيزه اين تحولات همان پايبندي به مذهبي و عشق به انقلاب و امام بود که شهيد را به صحنه تظاهرات کشاند و بعد از پيروزي انقلاب نيز اين تحولات او را به جايگاه شهادت کشاند .به فعاليتهاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي شهيد در قبل و بعد از انقلاب اسلامي اشاره شده ولي براي وضوح مطلب بايد به يکي از فعاليتهاي اجتماعي در انقلاب شرکت شهيد در بسيج و ارگانهاي ديگر بود شهيد فعاليت اجتماعي خود را از اوايل زندگي و ابتداي تولد در سنگر مدرسه بود و فعاليت سياسي خودش را در بحث هايي که در اوايل انقلاب بين گروهکها به وجود مي آمد آشکار مي کرد . موضع گيري هاي شهيد در مقابل گروهک ها و با ضد انقلابيون همانا موضعي در مقابل جنگ تحميلي مي دانست و حتي خطر آنان را از کفار بحثي بيشتر مي دانست و پيوسته آنان را مي کوبيد و مي گفت اي گروهکهاي که از خدا و خلق جدا گشته ايد خداوند از ؟؟ است و رهبر و امام ما از شما خون دل مي خورد و خطر شما را مانند کفار و منافقان زمان پيامبر مي داند . موقعي که مي خواست به جبهه اعزام شود مسئولين بسيج به علت کمي سن او را در ليست رزمنده ها ننوشته بود ولي با سختي ها وساطت خود شهيد در تاريخ 8/5/1363 به جزيره مجنون اعزام شد . شهيد بر اثر اصابت ترکش خمپاره و بر اثر مجروحيت از ناحيه پا و دست شده بوده و به درجه رفيع شهادت نائل آمده .روحش شاد باد .والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
اين وصيت نامه هاي که اين عزيزان شهدا مي نويسند مطالعه کنيد پنجاه سال عبادت کرده ايد .امام خميني . " و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل اله امواتابل احياء عند ريهم يرزقون." مپنداريد آنانکه در راه خدا کشته شده اند مرده را بلکه انها زنده اند و در نزد خدايشان روزي مي خوردند. اينجانب فريدون قرباني با رضايت کامل از پدر و مادر ؟؟؟ تمام خانواده براي حفظ ناموس و احياء مکتب راستين اسلام گام بر مي دارم و از کشته شدن هم هيچ واهمه اي ندارم از موقعي که شور شوق انقلاب در قلب من ؟؟؟ کرد سر از پا نمي شناختم و اصلا از خود بيگانه شده بودم و نتيجه اين شور و شوق اين بود که به جبهه حق عليه باطل بروم و تا جان در بدن دارم از کشور اسلاميمان دفاع کنم و با خون خود درخت تشنه اسلام و مسلمين را آبياري کنم و با نثار اين خون سرخ خود درس عبرتي ؟؟؟ هم به تمامي جهانخواران شرق و غرب و اي جهانخواران بدانيد که من با خون سرخ خود درسي به شما مي دهم که تا آخرت و تا قيامت نتوانيد نفس بکشيد و جرات مقابله با اسلام نداشته باشيد به اميد اينکه اين خون نويدي باشد براي حفظ اسلام و نابودي کفر و از خدا اولين آرزويي که داريم اين است که شهيد بشوم و در راه خدايا قدم مثبتي برداشته باشم .به اميد پيروزي قواي حق بر باطل .خدايا خدايا تا انقلاب مهدي عجل اله خميني را نگه دار. والسلام
