به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
زندگي نامه شهيد محسن مختاري ؛ در يکي از روستاهاي داراب فرزندي به دنيا مي آيد در سپيده دم صبح خورشيدي طلوع مي کند که خانواده او را محسن مي نامند .محسن دوران کودکي فردي نوراني بود و در همان اوايل که بچه هم بود نماز خواندن را شروع کرد و در سن 7 سالگي بود که محسن به مدرسه ابتدائي رفت و ابتدائي را که به پايان رساند و دوران راهنمائي را در مدرسه شهيد نوروزي مشغول درس خواندن شد .صوت زيباي قرآنش در مدرسه ، گوشنواز دل پاکان مي گرديد و انس عجيبي را در قلب او نموار مي نمود در مقابل ظلم ظالمان مي ايستاد و با بدي هيچ ميانه اي نداشت .در مسابقات قرآني هميشه حرفي براي گفتن اشت و با خداوند مهربانش نيز سخني مي گفت .هفده بهار از عمر کوتاهش مي گذشت و بلندي انديشه اش مسير ديگري مي رفت .علاقه اش به مبارزه با ظلم او را با سن و سال اندکش به خندق بين پاکي و پليدي کشاند اهل شجاعت بود و دليري همنشين هميشگي اش مي گشت .تازه به جبهه و عرصه مبارزه پا گذاشته بود ولي عطش کهنه دردل داشت .تشنه شبت شيرين شهادت بود و خوردن آن را مساوي با پر زدن مي دانست .غرق در راز و رمز درونش بود . مبهوت گامهاي مردان کوچک کربلايي بود و ظرفيت بزرگي روح او را بيشتر نداشت . عمليات قادر بود و شجاعت بر روي چشمانش تلاطمي روحاني داشت بشريت شهادت را از دست امام حسين عليه السلام به بهانه عمليات قار گرفت و سرکشيد و لبخند شهادت آرامش لبانش گرديد.بالهاي کوچکش را باز کرد و پرواز را کنار خدا احساس نمود و پرواز کرد و رفت تا شرف و ناموس ميهن در امان بماند با شهيدان کربلا همنشين شود . و من اله التوفيق