بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه معلم شهيد عوض آگاه - شهيد عوض آگاه در يک خانواده بسيار فقير در روستاي حسن آباد متولد شد ، در دوازده سالگي پدرش را از دست داد و با سه برادرش و مادرش در يک اتاق گلي زندگي نمود . تابستانها در مزارع کار مي کرد و زمستانها درس مي خواند . درآن سالها کوچکترين بي عدالتي در باره هر کسي که ميديد يا مي شنيد چنان صورتش را در هم ميکشيد که چينهاي پيشانيش سالها درد و رنج و غم را به ياد مياورد ، بيانش با عملش يکي بود . در سال 54 به سربازي رفت و مدت شش ماه در گرگان دوره سپاه دانش را گذراند و بعد از اين مدت به استان لرستان رفت و دورترين روستا را انتخاب نمود . وي در اين مدت وسايلي از قبيل کتاب داستان ، دفتر و قلم براي دانش آموزان مي خريد . پس از دوران سپاهي در بانک سپه بندر عباس استخدام شد اما اين شغل با روح انقلابي او سازگار نبود مدت يک هفته هم تاب نياورد و از بانک استعفا داد . مدتي بيکار بود اما بعد از مدتي در قشم آموزگار شد با شروع قيام امت حزب ا... به رهبري روح ا... شديداٌ فعاليت خود را آغاز نمود و تماماٌ در فکر اين بود که چرا مردم قشم در اين قيام فعاليتي ندارند به همين خاطر از شغل آموزگاري در قشم استعفا داد و راهي داراب شد . در تظاهرات ضد رژيم در بندر عباس تيري به پشت او اصابت کرد که به خير گذشت . هميشه به دوستانش ميگفت بايد در برابر رژيم مسلح شد و به همين علت براي تهيه اسلحه به اتفاق چند تن از دوستانش به زاهدان رفت . بعد از پيروزي انقلاب در يکي از روستاهاي داراب معلم شد و چون خود طعم ظلم خوانين را چشيده بود به دوستانش تذکر مي داد تا اسلحه ها را حفظ کنند تا اگر خوانين خواستند غلطي کنند با آنها مبارزه نمايند . با شروع جنگ تحميلي به محض شنيدن احضار به خدمت منقضي هاي 56 به شهر آمد و براي آموزش به شيراز اعزام شد ، بعد از دوره آموزش به دزفول و از آنجا به اهواز رفت . در اهواز پيوسته اصرار اعزام به جبهه ميکرد . پس از آن به جبهه سليمانيه رفت . وي شبانه روز حسرت ميخورد که چرا دشمن اينقدر در خاک وطن ما پيش آمده ات . در آن مدت هر هفته يک نفر به مرخصي مي رفت ولي او حاضر به مرخصي آمدن نشد و ميگفت نمي دانم اينها چطور به مرخصي ميروند شايد دشمن حمله کرد و يا خواستيم ما حمله کنيم ... گر چه چهار ماه قبل از اعزام ازدواج کرده بود لکن حاضر به ترک جبهه نشد . سرانجام در يک صبح به اتفاق شهيد يوسف ابراهيمي به دار خونين فرستاده شدند و در ساعت 5 بعد از ظهر دهم ديماه در حاليکه با ماشين باز مي گشتند و تا سنگر خود حدود 500 متر فاصله نداشتند بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ديدار معبودش شتافت . روحش شاد و يادش گرامي باد .