بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد محمود احمدي پور
شهيد محمود احمدي پور در سال 1341 در خانواده اي مذهبي و مستضعف به دنيا آمد او در دوران کودکي خويش را در کنار پدر و مادر با روحيه اي آرام و سرشار از عشق به خدا گذراند او تحصيلات دوره دبستان و دوره راهنمايي را با موفقيت طي نمود. هنگامي که او در کلاس سوم راهنمايي درس مي خواند مقارن با اوج گيري انقلاب شکوهمند اسلامي به رهبري مرجع عالي قدر جهان تشيع خميني کبير بود محمود که به ماهيت رژيم شاهنشاهي پي برده بود بر آن شد که به هر طريق که امکان داشت ديگران را در جريان امر قرار دهد و همگام با آنان مبارزه خود را بر عليه رژيم آغاز کند روي اين اصل هميشه دانش آموزان را به تظاهرات عليه رژيم دعوت مي کرد با وجود اين که از طرف پاسگاه مورد تعقيب قرار مي گرفت ولي از هدف اصلي خود که همانا مبارزه بر عليه طاغوت بود دست بر نداشت و هنگامي که مدارس به تعطيلي کشيده شد وقت را غنيمت شمرد و با همکاري دانش آموزان انجمن اسلامي تشکيل داد و بدين وسيله با همکاري ساير برادران هم رزم و هم عقيده اش مبارزه عليه رژيم شاه قوت بخشيد. انقلاب اسلامي به پيروزي نزديک مي شد مراکز اقتصادي و اجتماعي کشور در اثر تعطيل سراسري فلج مي شد و سرانجام انقلاب به پيروزي رسيد محمود پس از پيام امام خميني مبني بر بازگشت به مدارس در اول اسفند 1357 راهي مدرسه شد و به فعاليت هاي اسلامي خويش ادامه داد محمود در مدرسه نمونه بارز يک دانش آموز متعهد،مسئول و در خط اسلام بود محمود هميشه قلبش براي اسلام و امور مسلمين مي تپيد و در جهت مصالح اسلام گام بر مي داشت او در برگزاري دعاي کميل و تشويق و ترغيب برادران به شرکت در دعا نقش مؤثري داشت وي هميشه با وضو مي خوابيد و به فکر مال دنيا نبود و در مقابل هيچ کس و هيچ فردي سر تعظيم فرو نمي آورد و هنگامي که در پيشگاه خدا سر به سجده مي گذاشت ناله مي کرد و با چشمي گريان اين طور با خدا راز و نياز مي کرد: اللهم اني اسئلک الراحه عند الموت والمغفره بعد الموت و العفو عند الحساب. محمود در جريان جنگ تحميلي بارها به جبهه رفت و در مقابل کفر جهاني با قامتي به بلنداي ابديت ايستاد او در اوايل جنگ مدت 20 روز به جبهه رفت و چون امتحاناتش نزديک بود به ناچار براي دادن امتحان از جبهه به ده خير مراجعه کرد و بار دوم بعد از ماه مبارم رمضان 1360 به مدت سه ماه به جبهه رفت و براي بار سوم در فروردين ماه 1361 همراه با معلم شهيدش کمال زاهدي بسوي جبهه ها شتافت. وي همراه با معلم شهيدش جانانه جنگيد و چون در اين عمليات کمال شهيد شد ايشان همراه جسد به داراب آمد با وجود اين که از ناحيه دست و سينه مجروح گرديده بود حتي اين موضوع به نزديک ترين دوستانش بازگو نکرده بود چون اعتقاد داشت که کار کردن براي خدا نيازي به اين ندارد که مردم از جريان با اطلاع شوند محمود در چهارمين بار در پي اطلاعيه امام مبني بر فتح کربلا و نفوذ در خاک عراق راهي جبهه شد و پيشاپيش رزمندگان غيور اسلام در عمليات رمضان جانانه جنگيد و در تاريخ 23/4/1361 در جبهه شلمچه در اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفيع شهادت نائل و به خيل شهداي بزرگوار و ارجمند انقلاب اسلامي پيوست.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد محمود احمدي پور
اين ما تکونوا يدر لکم الموت و لو کنتم في بروج
هر کجا باشيد اگر چه در کاخ هاي بسيار محکم مرگ شما را فرا مي خواند(از مرگ هيچ رهايي نداريد) با نام خدا و در حالي که شهادت به يکتايي خدا مي دهم و محمد(ص) پيغمبر خدا و خاتم انبياء و علي(ع) را امام اول مي دانم و خميني را رهبر و مرجع با درود به اين يگانه رهبر کبير راهي جبهه مي شوم پروردگارا اينک تو را شاهد مي گيرم که آگاهانه به جبهه مي روم براي جهاد در راه خدا و براي به تحقق رساندن جمهوري اسلامي در سراسر جهان خداوندا اينک که ما با دنيا طرف شده ايم تنها تو را داريم و راهنمايي هاي اين کجاهد و اين ابر مرد زمان امام خميني با پيروي از امام خميني که آن چنان با ديد مکتبي خود بر عليه تمامي مستکبران و سرمايه داران جهان مي شورد و آن چنان که قهرمانانه از کشور اسلاميمان دفاع مي کند و پوزه تمام ضد اسلاميمان را آن طور که خداوند راضي است به خاک مي مالد آرزو دارم نميرم تا هنگامي که دشمن را لرزه بيندازم نمي خواهم به سادگي کشته يا زخمي شوم بايد دگرگون کنم بايد عصيان کننده هاي در برابر حق را در جاي خودشان بنشانم تا بفهمند اسلام راستين فقط در پيروي است و بس امام طرف دار مستضعفين است و مخالف استعمارگران بايد بگويم و اتمام حجت کنم با کساني که در سراسر جهان خود را طرف دار طبقه محروم و روستائيان رنج کشيده و پيرو خط امام مي دانند ولي در حقيقت طرفدار سرمايه داران و مخالف خط امام هستند(به درستي که اينانند منافقين) به اين دسته مي گوئيم بترسيد از خدا و روز حساب و از فردا که اين طبقه محروم رنج کشيده خط شما را تشخيص دهند آن وقت شما در برابر ايمان و خشم انقلابي اين مردمان ستمديده و پيرو خط و مقلد امام چه جواب داريد شما که چيزي نيستيد چون اماممان فرمودند:آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند و به اين کوردلان(منافقين) به اين دشمنان اسلام و امام و روحانيت مبارز در خط امام بگوييد شمايي که براي رسيدن به اهداف باطلتان از هر نوع دروغ و افراتي روي برگردان نيستيد روستان سياه باد شمايي که به جاي عزت و سرافرازي حب مقام و رياست شما را به ذلت و خواري کشانده نسبت به توطئه ها آگاه سازيد و اي برادران دانش آموز طرف دار حق شما واقعيت را بگوييد و باطل را رسوا کنيد و از مارکنترسيد و از تفرقه اندازي دوري کنيد که خداوند وعده پيروزي حق را داده است و شما اي گروهک هايي که فريب شرق و غرب را خورده ايد و شما اي کساني که فريب اين گروهک ها را خورده ايد به آغوش ملت بازگرديد و توبه کنيد که امام و امت قهرمان حزب الله توبه شما را مي پذيرد و در پايان اگر در اين راه شهادت نصيبم شد از پدر و مادر و برادران و خواهران و دوستان مي خواهم که گريه نکنند تا خدا راضي شود و گريه نکنند چون من سعادتمند شدم خدايا به پدرو مادر و برادران و خواهرانم و دوستان صبر و مقاومت عنايت فرما تا بدانند که(ما اصاب من مصيبه الا باذن الله) جمله از امام يادم آمد و آن را زبان حال خودم قرار دادم که فرمود: من که در زندگيم به اسلام خدمتي نکردم شايد مرگم موجب خدمتي بشود .من درد دلهايم را به امام زمان مي گويم.
خدايا آمرزشت را مي جويم و با عشق به تو با قلبم و روحم و تمامي وجودم پشت سر امام خميني ايستاده ام و به گفته ايشان شهادت را به زير بار استعمار رفتن ترجيح مي دهم و باز هم از امت حزب الله مي خواهم که وحدت داشته باشند و امام را تنها نگذارند و فقط گوش به فرامين او دهند که هر کس مخالف فقيه است مخالف اسلام است و در پايان با هم بگوييم: خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.والسلام