بسمه تعالي
زندگي نامه شهيد هدايت اماني فرزند عزت اله اماني وي در روستاي دور افتاده محروم حيدرآباد متولد شد و با سختي و زحمت به زندگي خود ادامه داد وي با ايمان و با تقوي و با خدا بود و در سن 7 سالگي شروع به مدرسه رفتن کرد و مدرسه را تا پنج ابتدائي گذراند و در کارهاي کشاورزي و دامداري به پدر و مادر کمک مي داد و هر جا که مي ديد کسي احتياج به کمک دارد تا آنجا که از دستش مي آمد به مردم کمک مي داد و مردم هم وي را خيلي دوست داشتند وي فرزند بزرگ خانواده بود و در کارها خيلي کمک به پدر و مادر بود و آن زمان ما آب آشاميدني هم نداشتيم که وي با موتور مي رفت از 6 کيلومتري روستاي ديگر با 20 ليتر آب آشاميدني برايمان مي آورد و استفاده مي کرديم تا اينکه وي به سن 18 سالگي رسيد و به موقع از طرف نيرو سپاه پاسداران اعزام به خدمت به جبهه شد که ايشان هر وقت که به مرخصي مي آمد در کارها به ما کمک مي داد همين که مرخصي ايشان تمام مي شد يک روز زودتر به خدمت خود مي رفت و ايشان آخرين مرخصي که آمدند عيد نوروز بود که آمد مرخصي و تا دوازدهم مرخصي داشتند ما گفتيم برادرجان فردا بمانيد تا روز سيزده به تفريح برويم و بعد از سيزده به در به خدمت برويد و ايشان گفتند که نه برادر جبهه احتياج به نيرو دارد و ان شاء اله من مي روم به خدمت شما ناراحت نشوي ديگر هم مي آيم مرخصي و مي رويم در کارهاي کشاروزي به شما کمک مي دهم و ايشان دلداري به ما مي دادند و مي گفتند که پدر اگر روزي خبر شهادت من را براي شما آوردند شما ناراحت نشويد و ايشان با اشک شوق با پدر و مادر و برادران خاحافظي کردند و اشک از چشمان ايشان جاري بود و ايشان مي خنديدند که ما ناراحت نشويم و رفتند به خدمت خود و يک هفته بعد خبر شهادت ايشان به ما آوردند روحش شاد و يادش زنده باد و ايشان در کربلاي چهار و و الفجر هشت در منطقه شلمچه به شهادت نائل آمدند .روحش شاد و راهش پر رهرو باد .والسلام