بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه برادر شهيد يحيي برفي . يحيي برفي فرزند علي برفي در تاريخ 1/9/38 در روستاي ايجاب از توابع بخش مرکزي داراب چشم به جهان ناپايدار گشود . وي توانست تا سوم ابتدائي در روستاي قديم ايجاب درس خواند . پس از آن به نهضت رفت و دوره ابتدائي را کامل کرد . سپس ترک تحصيل نمود به همراه پدرش شغل دامداري پرداخت . او در تاريخ 26/10/60 با دختر خاله ي خود ازدواج کرد که حاصل اين ازدواج دو فرزند پسر و يک فرزند دختر شد . قبل از پيوستن به سپاه چندين بار به جبهه رفت . يک بار از ناحيه سر مجروح شد ، يک ماه کسي از او خبر نداشت . او در بيمارستان در تهران بستري بود که بعداً سرش را عمل کرد. او هميشه به خاطر اين بيماري حالش مساعد نبود هميشه در سردرد داشت و با همين وضع به جبهه رفت باز او از ناحيه سر ترکش خورد . او دست از جبهه بر نمي داشت بعد به عضويت سپاه در آمد . مدت يک سال در سپاه بود . در عمليات کربلاي 8 شرکت کرد . شهيد در تاريخ 4/7/66 به درجه رفيع شهادت نائل گشت و به همراه شهيدان حمزه گوي ، ابوطالب عزيز ؟؟؟ به داراب آوردند . ؟؟؟ را تشييع کردند و در جوار ساير شهداء در گلزار شهداي مرکزي داراب به خاک سپردند . روحش شاد و راهش پر رهرو باد . والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه برادر شهيد يحيي برفي . اينجانب براي چندمين بار هست به دانشگاهي که درس ايثار باشد شرکت کرده ام اما در اين دانشگاه رفوزه شده ام . چون خداوند گلچين مي کند و خوبان را مي برد و شهادت نصيب من نشد و براي آخرين بار . تا شايد با ريختن قطره ي ناقابل خونم درخت اسلام و انقلاب را آبياري کنم چون همه ي ما شامل آيه ي انا لله و انا اليه راجعون هستيم . روزي به سوي خدا باز خواهيم گشت . پس چه بهتر راه خونين حسين را انتخاب کنم . چون خود را پيرو امام حسين عليه السلام مي دانيم بايد رهرو امام حسين عليه السلام و حسين گونه زندگي کنيم و حسين گونه به شهادت که خواست خداست برسيم . برادران و خواهران هر روز رزمندگان ما حسين گونه مي جنگند و حسين گونه به شهادت مي رسند . باشد که ما ادامه دهندگان راه واقعي شهدا باشيم . بار خدايا خودت گواهي که شهادت خواست دل من بوده من خود را افتخاري از درياي بي کران و خيلي عظيم شهداء مي دانستم . اين خواسته ي قلبي دل من بوده است و اما به دوستان و برادرانم که اسلحه ي بر زمين افتاده ام را به دست گيرند و راه مرا ادامه دهند گوش به حرف هاي ضد انقلاب نکنيد که آن ها براي آمريکا مزدوري مي کنند پشتيبان امام باشيد مثل مردم کوفه نباشيد و امام را تنها نگذاريد و در دعاها و در نماز جمعه شرکت کنيد که مشت محکمي بر دهان ضد انقلاب که که جان فشاني ها به خاک ؟؟؟ که يک جان دارم و در دل هزاران آرزوست . خدايا با امام خميني ميثاق بسته ام و به او وفادارم زيرا که ؟؟؟ وفادار است و اگر چندين بار مرا بکشند و زنده کنند دست از او نخواهم کشيد. خدايا به جندالله را که با سوگند به ثار الله که در لشکر روح الله براي شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمينه ساز حکومت جهاني بقيه الله حمايت کن . خدايا مرا ببخش و از گناهان من در گذر تو کريم و رحيم هستي . اما اي پدر و مادر مهربانم شما زحمت هاي بسياري براي من کشيده ايد و از اين که تا به حال نتوانسته ام زحمت هاي شما را جبران کنم مرا حلال کنيد و بعد از شهادتم براي من گريه نکنيد و صبور و بردبار باشيد تا از اين توانسته باشيد ضربه ي محکمي به ضد انقلاب و ابر جنايتکاران کفر جهاني زده باشيد . اي همسر گرامي خود بهتر مي داني که کاروان هاي حسين (ع) در راه تداوم انقلاب و اسلام خود را فدا مي کنند تا به ديدار امام حسين (ع) بروند و مرا حلال کن و براي من گريه و شيون نکنيد که راه زينب را انجام داده باشيد و از شما مي خواهم که پرچم سبز لا الله را بر سر خانه مان به احتزاز در آوريد و برادران حلال کنيد و از شما مي خواهم که اسلحه ي افتاده ي مرا بگيريد و به دشمن بتازيد و از تمام دوستان و قوم و خويشان حلال بودي مي طلبم . خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدي حتي کنار مهدي خميني را نگهدار ، و زيارت کربلا را نصيب ما بگردان . والسلام . 13/1/66