بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد گرانقدر عبدالرحيم پيله وريان
بسيجي شهيد عبدالرحيم پيله وريان در سال 1342 در يک خانواده متدين و ديندار در شهرستان داراب به دنيا آمد دوران دبستان را در مدرسه داوري و دوره راهنمايي را در مدرسه رازي به پايان رسانيد پس از آن به دبيرستان اميرکبير رفته و پس از اخذ ديپلم در دانشسراي راهنمايي تربيت معلم شهيد مفتح جهرم پذيرفته شد و پس از آن به شغل شريف معلمي در دور افتاده ترين روستاهاي داراب پرداخت تا اين که در سال 1365 عاشقانه به سوي جبهه هاي جنگ رفته و در عمليات پيروزمند کربلاي 5 در منطقه شلمچه شرکت نمود و در تاريخ 20/10/1365 عاشقانه به سوي معبود خود رجعت نموده و به مقام عظماي شهادت نائل آمد.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور محترم پدر ارجمندم آقاي حاج محمد تقي پيله وريان سلام عرض مي کنم پس از تقديم عرض سلام،سلامتي و موفقيت شما را از خداي بزرگ مسئلت دارم اميدوارم که انشاءالله حالتان خوب باشد و در زير سايه خداوند متعال و امام عصر(عج) سالم و تندرست باشيد پدر ارجمندم چند مطلب بود که مي خواستم خدمت شما عرض کنم: مطلب اول: شما براي من زحمت زيادي کشيديد تا مرا به اين جا رسانديد من زحمات شما را فراموش نخواهم کرد و من از اين که نتوانستم از زحمات شما عذرخواهي کنم معذرت مي خواهم و از شما مي خواهم که مرا ببخشيد و مرا حلال کنيد.
مطلب دوم: بنده از زماني که کارمند دولت شدم و معلم و حقوق بگير شدم چون خرجي من زياد نبود و بعضي مواقع از شما پول مي گرفتم مقداري پول در آخر سال از حقوقم زياد مي آمد و آنها را در بانک يا جاي ديگري پس انداز مي کردم و براي اين که بنده به سن تکليف رسيده بودم و براي اين که پولم حلال باشد لازم دانستم که بايد خمس سالم و پولم را بپردازم بخاطر همين بنده تاريخ 14 خرداد را سر سال قرار دادم و در تاريخ 14/3/1364(يعني چهاردهم خرداد ماه شصت و چهار) خمس سالم را دادم من ؟؟؟ در تاريخ 14/3/1365(يعني يک سال بعد) موجودي مال و پولم را حساب کردم بعد پول خمس داده سال قبل را از آن کم کردم و باقيمانده آن را حساب کردم و خمس را يعني يک پنجم را از آن بابت خمس براي رضاي خدا و براي حلال شدن بقيه پولم پرداختم.بنده از شما مي خواهم که پولي که از من باقي مانده است خرج کنيد و خير و نيکي.در ضمن ياد آوري مي کنم که پول خمس داده اين جاست تا تاريخ 14/3/1365 مبلغ :539760 ريال مي باشد شما پول من را چه آنهايي که در بانک و چه آنهايي که از افراد طلباکار هستم همه را جمعاً حساب کنيد در تاريخ 14/3/1366 اگر از مبلغ ؟؟؟ 539760 ريال بيشتر شد خمس مبلغ زياد شده را بپردازيد اين به شرطي گفتم و نوشتم که پول اگر نکرديد ولي اگر خرج کرديد که باز هم خوب است اگر پولي که باقيمانده از 539760 بيشتر نشد لازم نيست خمس بپردازيد.؟؟؟ مقداري پول به مبلغ 20000 تومان(بيست هزار تومان) به کريم طلبکار هستم که موقع حساب کردن پول من اين بيست هزار تومان حساب کنيد براي خمس دادن و ديگر اين که بنده چهار دفترچه حساب در بانک دارم که در هر کدام مقداري پول موجود مي باشد. بايد آنها را جمعاً حساب کنيد با پولي که از کريم مي خواهم بعداً ؟؟؟ شد از پول خمس داده سال 1365 که مبلغ 539760 ريال است ؟؟؟ باقيمانده را خمس بپردازيد ؟؟؟ بنده به شرح زير است: دفترچه پس انداز بانک ملي به حساب شماره 7302304 .دفترچه حساب قرض الحسنه ولي عصر(ع) به حساب شماره 4830 . دفترچه حساب قرض الحسنه ايثار به حساب شماره 2955 . دفترچه و دسته چک بانک ملي ايران شعبه داراب به حساب شماره 17184 .اين حساب همان حسابي است که اداره آموزش و پرورش براي ما باز کرده است و ؟؟؟ هم به همين حساب واريز مي شود.حساب شماره 7184 . مطلب سوم:پس از مرگ من و در غياب من لازم نيست که شما پول يا چيز ديگري از اداره آموزش و پرورش يا جاي ديگر و ارگان ديگري دريافت کنيد چون دوست ندارم در نبودن من چيزي بگيريد و من ؟؟؟ براي رضاي خدا مي کنم نه براي چيز ديگري در ضمن اگر به اجبار ما از روي ناچاري چيزي به شماره؟؟؟ گرفتيد اشکال ندارد باز مي توانيد در يک راه خيري و يک راه ديگري که خود دوست داريد معرفي کنيد. مطلب چهارم: چنانچه چيزي به نام من مي باشد مانند خانه يا زمين يا ماشين يا چيزي ديگري در غياب من و در نبودن من آنها را مي توانيد به نام شخص ديگري مانند برادرانم غفور،رحمان و سعيد بکنيد.مطلب پنجم:در تاريخ 15/6/1365 آقاي علي باقرپور مي خواست مبلغ ده هزار تومان از قرض الحسنه ايثار وام بگيرد و به من گفت آيا ضامن مي شوي مي خواهم وام بگيرم و شما حساب داريد.ما هم قبول کرديم و ضامن علي باقر پور شديم و قرار شد که علي باقرپور ماهيانه هزار تومان بپردازد به قرض الحسنه ايثار و ما هم دو قطعه يا دو برگه چک به شماره هاي 297618- 297617 به قرض الحسنه ايثار گرو گذاشتيم که مبلغ هر کدام پنج هزار تومان است از شما مي خواهم در تاريخ 15/4/1366 که ده ماه تمام مي شود به قرض الحسنه ايثار برويد و در برگه چک را دريافت کنيد چک ها هم بدون تاريخ مي باشد. شماره حساب بنده هم که چک دادم يعني شماره حساب. مطلب ششم: مقداري ؟؟؟ و کتاب و ممکن است چيزهاي ديگري از من باقي مانده باشد از شما مي خواهم که آنها را برداريد و مورد استفاده قرار دهيد و مصرف کنيد.مطلب هفتم:هر وقت براي علي اصغر پيله وريان نامه مي نويسيد سلام من هم به علي برسانيد و بگوئيد رحيم در مرز و در ده هست. مطلب هشتم: هر نوع مدرکي که خواستيد از قبيل فتوکپي شناسنامه و .... داخل کتاب هايم مي باشد آنها را لازم داشتيد برداريد. مطلب نهم: از کريم مي خواهم که با همکاران من که در مرز هستند تصفيه حساب بکند و از آنان براي من حلال بودي بطلبند خصوصاً آقاي سيد علي اکبر بلاغي و سيد محمدرضا بلاغي که با هم،هم اتاق بوديم ؟؟؟ از آقاي احمد شريفي نيا و ازز کليه ؟؟؟ آقايان خادميان- خسروي-؟؟؟ ملک پور و اکبر پور حلال بودي بطلبيد.
مطلب دهم: از همه مهمتر اين که پيرو روحانيت و پيرو ولايت فقيه باشيد و از امام خميني اطاعت کنيد که همان اطاعت از رسول خدا(ص) اطاعت از خداست.پشت سر امام حرکت کنيد در تمام موارد. مطلب يازدهم: از پدرم و از تمام برادرانم و خواهرانم مي خواهم که مرا ببخشند و مرا حلال کنند از تمام قومان و خويشان و دوستان و آشنايان مي خواهم که مرا حلال کنيد. مطلب دوازدهم: مطلب آخر اين که جبهه جنگ را فراموش نکنيد ضمناً دعا و طلب مغفرت فراموش نکنيد و هميشه به ياد خدا باشيد. ديگر عرضي ندارم والسلام عبدالرحيم پيله وريان. خدايا مرگ مرا شهادت قرار بده در راه خودت. 17/10/1365