بسمه تعالى. وصيت نامه سردار رشيد اسلام فرمانده تسليمات لشكر 33 المهدى حيدر نظرى. ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و لا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء و لكن لا تشعرون (بقره 154). بنام خداى شهيدان و شاهدان هميشه تاريخ و بنام خداى قهار و درهم كوبنده ستمگران. بنام خداى آن شهيدانى كه با سفير اسلحه شان و داغى گلوله شان و فريادهاى الله اكبرشان و مناجات شبانه شان و دعاهاى عارفانه شان و چهره هاى نورانيشان و بنام يكتا معبودى كه تنها ستايش خاص اوست و با سلام و تحيت به محضر منجى عالم بشريت حضرت بقيه الله اعظم ارواحنا له الفداء و نائب بر حقش. و با سلام به شهيدان راه حق و حقيقت از آدم تا خاتم و از خاتم تاكنون و با سلام به امت شهيدپرور و هميشه در صحنه. امتى كه آگاهانه خروشيد و صادقانه و خالصانه امانتهاى خود را به صاحب اصلى خود تقديم كردند و دگربار با درود فراوان به رهبر كبير انقلابمان آن مرد تاريخ كه همانند سيل خروشان بود كه در مقابل ظلم و طاغوت خروشيد و درياى خموشى را به تلاطم درآورده نورهدايتى بود كه كشتى رو به زوال رفته را از حال فنا و نيستى خارج ساخت و با هدايت و بهره گرى از فرامين تاريخى اش ما را به ساحل رستگارى كشاند. فانوسى بود كه ظلمتكده تن را روشن ساخت و هيجان و تحرك را بر ضعف و زبونى غالب ساخت. آن امامى حقيقتا ما را از منجلاب شهوت و از پرتگاهى بزرگ نجات داد. قدر و منزلت اين امام بزرگوارمان را بدانيد. اين را بگويم ما هنوز اين پير جماران را درست نشناخته ايم. آيندگان ما نسلهاى بعد ما مقام والاى اين ابرمرد خواهند شناخت ما غرق در نعمتيم ولى خود اصلا متوجه چنين نعمت عظيمى نيستم. و تنها سفارش من اين است كه رهبرى كه با امام زمان ارتباط دارد و از وى الهام مى گيرد خوب بشناسيد و قولا اين خود يك وظيفه شرعى است كه هركس در حد توانايى خود امام را معرفى كند و بعد از شناخت و معرفت او پيروى او ولايت خونخواه خواهى پذيرفت. آن ولايتى كه حاكميت الله را در جامعه حكمران مى داند آن ولايتى كه راه سعادت و خوشبختى و چگونه بودن و چگونه زيستن و چگونه مردن را به تو مى آموزد. آن ولايتى كه آن ولايتى كه سير الله الله را به تو نمايان مى سازد. آن ولايتى كه فقط استقرار حركت انبياء است و تداوم بخش راه پرخون حسين است از جان و دل پذيرا باشيد كه (و مفتاحه و باب الاشياء و رضى الرحمن الطاعه ؟؟؟ معرفته) كليد گنجينه ايمان و باب هر چيز و خشنودى خداى رحمان اطاعت از امام است بعد از شناخت و معرفت او. پس امام را خوب بشناسيد و بعد از معرفتش در وى خلاصه شويد زيرا كه اودر اسلام خلاصه شده است و پيروى و اطاعت از آن را بر خود واجب بدانيد. (اطيعوالله و اطيعو الرسول و اولى الامر منكم) و نيز در حفظ دستاوردهاى اين انقلاب خونبارمان كوشا باشيد و در كارها سهل انگارى بخرج ندهيد زيرا كه شهدا خون دارند و نهال نوشكفته اسلام را با خون خود آبيارى كردند و شماييد كه بايد درحفظ آن هرگونه خوار و خاشاك (منافقين و گروهكهاى الحادى) و آفتهاى آن و علفهاى هرزه آن را از صحنه گيتى خارج و آنرا ريشه كن سازيد. و خون هشتاد هزار شهيد بر دوش شما سنگينى خواهد كرد اگر با بى تفاوتى به مسائل روز بنگريد و خود را از جامعه و مردم كنار بزنيد و در نهايت خون شهدا به هدر دهيد و نيز درصدد صدور اين انقلاب جهانى به اقصى نقاط جهان برآييد تا زمينه ظهور آقا مهدى فراهم گردد. و نيز سخنى دارم با شما برادران: برادرانم زبان لال و خاكى من بريده است نمى دانم بر حال خودم بگريم يا براى شما مرثيه بخوانم نمى دانم سرنوشتمان به كجا ختم مى شود. و نمى دانم چقدر محتاجيم اما اين را مى دانم كه دنيا مانند كلاس درسى است كه دير يا زود مى بايست امتحان پس داد. پس چه بهتر كه خود را هميشه مهيا و آماده كنيم كه از پس اين امتحان بزرگ الهى سرافراز درآييم و توشه خود را از كردار شايسته و اعمال پسنديده پر سازيد. برادران عمده كارهاى خود را در تدارك سفر آخرت صرف كنيد. چنانچه على (ع) مى فرمايد: باز سفر خود را ببنديد و مهيا شويد بدرستيكه گردنه هاى سخت و منزلگاههاى دشوار در پيش است كه ناچار بايد از آن گذشت. آه از كمى توشه و دورى راه و بزرگى فرودگاه (و اقله ؟؟؟) برادران مولاى ما چنين مى گويد پس واى به حال ما مبادا كاروان در حركت باشد من و تو هنوز خفته باشيم. و تدارك سفر را نكرده باشيم. برادران خود را از قافله عقب نزنيد كه به بيراهه خواهيد رفت. برادران پس در هر جا مشغول هستيد صرفا براى خدا باشيد غيرخدا را در خود راه ندهيد تا به شرك حق مبتلا نگرديد و در محضر خدا معصيت نكنيد و در هركارى خدا را بر اعمال خود حاضر و ناظر بدانيد. و بيشتر اوقات خود را صرف عبادت، صيانت و رياضت و تدارك آخرت كنيد. برادران در دعاها و مجالس مذهبى شركت كنيد زيرا خداوند مى فرمايد: (قل ما يحبوانكم ربى لو لا دعاوكم) اين دعاهاى شماست كه عنايات و بركات خداوند و پيروزيهاى چشم گير نصيب اين امت ايثارگر مى كند و نيز سعى كنيد در قرآن خواندن از ديگران پيشى بگيريد كه هرچه بيشتر بخوانيد دلهايتان بيشتر مجذوب مى گردد. بارى برادران مساجد را خالى نگذاريد كه شكست معنوى ما همين ترك مساجد است. در گروههاى مقاومت ثبت نام كنيد تا بدين وسيله توانسته باشيد سنگر مساجد را پر كرده و حفظ كرده باشيد و به نداى امام لبيك گفته باشيد (مساجد سنگر است سنگرها را حفظ كنيد) و نيز تا آنجا كه توانش داريد هر از چند گاهى سرى به دانشگاه الهى بزنيد تا از اين فيض الهى محروم نشويد. زيرا كه مى دانيم در راهى گام برمى داريم و در راه عقيده هايى جهاد مى كنيم كه حيات در آن است و نيز در راه مكتبى جهاد كنيد كه به وحدانيت آن آگاه و واقفيد كه يا پيروز شويم و يا اينكه حلاوت و شيرينى و طمع شهادت بچشيم و در جوار حق تعالى روزى دهيم (عند ربهم يرزقون). حال سخنى دارم با شما مادران و خواهران. مادرانم كوه باشيد و همچون كوه صبور و مقاوم چنان استقامت ورزيد و صبر را پيشه خود قرار دهيد گويى حادثه اى رخ نداده است و لحظه اى از نام و ياد خدا غافل مباش. مادرم مبادا در غم و فراقم تضرع نمايى و زياد گريه كنى كه موجبات شادى دشمن فراهم گردد و اگر مى خواهى روح من را بيازارى بر من گريه نكن فقط براى آقا اباعبدالله گريه كن كه چه مصيبتهاى سهمگين را متحمل شده. (لقد عظمت الرزيه و جلت و عظمت المصيبه) و نيز در آخر صبر پيشه كن (ان الله مع الصابرين) كه خداوند با صابرين است. و نيز مبادا با فراق من خللى در ايمانت وارد شود هروقت احساس كردى زينب را بخاطر بياور كه چه مصيبتهاى بزرگى در روز عاشورا برايش وارد شده و در برابر امر الهى سر تسليم فرود آورد و شما نيز بايد از اين امر الهى راضى و خشنود باشى. (الهى رضا بقضائك صبرا على ؟؟؟ و ؟؟؟ الا امرك) و از خدا بخواه كه اين هديه ناقابل را ازت قبول كند و در صورت قبول و پذيرفتن آن بفهم كه اين روح بسوى معبود خود مراجعت خواهد كرد. (يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك ...) و نيز از خدا بخواه ما را از شهدا محسوب گرداند كه در اين صورت طرف معامله چه كريمى است كه ابتدا (لما غفرلى ربى) ابتدا با اولين قطره خونش گناهان او را مى آمرزد و سپس (واجعلنى من المكرمين) و سپس از گراميان خود قرار مى دهد و سپس (قال قبل ادخل الجنه) مى گويد داخل بهشت شو. پس ناراحتى جاى ندارد و گريه و زارى مفهومى ندارد. زيرا همگى بايد اين راه را بپوييم و اين دار فانى را وداع و به دار باقى رجعت كنيد. حال خواهر وظيفه تو چيست؟ دمى گوش فرا ده كه مصائب خود را برايت بگويم. خواهرانم اين شماها هستيد كه بايد زينب وار با ناملايمات زندگى دست و پنجه نرم كنيد و رسالت و پاسدارى خون شهيدان را در حفظ حجاب خود محفوظ داريد و اين شماها هستيد كه بايد پيامدار جديت خونين نينواى ايران باش چونان زينب مظلوميت اين امت را در روزگار طنين اندازيد و نسل آينده را هوشيار سازيد. پدرم، مادرم برادران تنها چيزى كه از شما مى خواهم اينكه مرا از صميم قلبتان حلال كنيد مادر اگرچه نتوانستم وظيفه فرزندى را در حق شما ادا نمايم اگر چه نتوانسته ام فرزند شايسته اى باشم اگر چه مطيع دستورات شماها نبوده ام اگرچه بى حرمتى هاى زيادى كرده ام فقط اميدوارم مرا حلال كنيد. و در پايان نيز اين جسم مادى و خاكيم را هر كجا مى خواهى بخوابانيد زيرا اگر خداوند مقام مرا رفيع گردانيد روح من در جوار حق تعالى آرميده و در وادى اسلام با ارواح اميرالمومنين محشور مى شود ولى اگر روحم مى خواهيد ؟؟؟ نگردد تنها چيزى كه مى خواهم مرا دركنار شهدا دفن كنيد و اگر توفيق زيارت آقا ابا عبدالله يافتيد مقدارى تربت آقا بياوريد و بر قبرم بپاشيد تا عذاب از روح و قبرم گرفته شود و خداوند مرا بيامرزد (انشاءالله تعالى).