بنام الله
"شهادت هنر مردان خداست"
سلام بر يادگارهاي عشق وايثار وحماسه
سلام بر گمنامان پر آوازه
وسلام بر غزل هاي تنهايي
کاش اهل اين جا نبوديم،کاش از اهالي خونين جامه شلمچه بوديم،کاش در اروند کنار همان ساحلي که شاهد هزاران دلاوري وايثار بود مي نشستيم وحروفش را مي آموختيم.
شهيد پاسدار وظيفه غريب صفي خاني فرزند فرخ در سال 1/ 4/ 1346 در روستاي تنگ براق از توابع شهرستان اقليد در خانواده اي مؤمن ومذهبي ديده به جهان گشود.وي دوران کودکي خود را در محفل گرم وصميمي خانواده سپري نمود.تحصيلات ابتدايي اش را در روستاي خود به پايان رساند.در سن يازده سالگي ناگهان باد خزان وزيدن گرفت واين فرد و خانواده اش را در غم مادر جوان خود قرار داد وزندگي شاد وي را سراسر غم واندوه نمود.مرگ مادر تمام دلخوشي ها وزندگي شيرين اين نوجوان را در سياهي فرو برد وگرد يتيمي را به سر فرزند خردسال نشاند.مرگ مادر شرايط سختي را بر آن مرحوم تحميل کرد.چون پدر آن زنده ياد از لحاظ جسمي در مشکل بود ونمي توانست کار کند وي عهده دار امورات زندگي گرديد.پس مدرسه را ترک ودر سن يازده سالگي مسئوليت سخت زندگي دو خواهر ودو برادر وپدر را بر عهده گرفت.با وجود سن کم مانند انساني بزرگ وشجاع با قلبي مهربان وروحي گشاده وصبور تمام شب وروز را کار مي کرد که بتواند زندگي خود وخانواده را تامين نمايد.به دليل بارش برف وباران ونبود کار از فصل پاييز به بعد مجبور بود با وجود سن کم با بستگان عازم شهرهاي اطراف شود تا بتواند با کار وتلاش زندگي آبرومندانه اي را تامين نمايد.با وجود سن کم وي از لحاظ اخلاق و ادب در روستا زبانزد بود پس از سال ها کارو تلاش موفق به ساخت خانه اي براي آسايش خانواده اش شد.ولي دغدغه هاي غريب هنوز ادامه داشت چون به سن هجده سالگي رسيده بود وبايد لباس مقدس سربازي را به تن مي نمود وي در سال 1365 به اين آرزويش رسيد وپس از گذرراندن دوره آموزشي به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گرديد ودر گردان ظفرمند قمر بني هاشم از تيپ امام حسن(ع)مشغول خدمت گرديد.طبق نامه هايي که در آن سال ها از وي به خانواده مي رسيد در طول خدمت همواره از خداوند منان شهادت را طلب مي کرد.ديري نپاييد که در غروب روز 13/ 10/ 1365 در شلمچه در محدوده درياچه ماهي وارد عمليات گرديد.در حالي که وي به عنوان کمک آرپي چي زن در اين عمليات حضور داشت ولي به دليل مجروح شدن آرپي چي زن مسئوليت او را بر عهده گرفت وبه مصاف دشمنان رفت وشربت شهادت را نوشيد.جنازه آن زنده ياد به مدت 57روز روي ماسه ها وشن زارهاي شلمچه به ياد حسين بوسه زد.تا اين که جنازه اين کبوتر عاشق بعد از 57روز در تاريخ 10/ 12/ 1365 به زادگاه خود منتقل شد ودر جوار مادرش براي هميشه آرميد.
از طرف خانواده آن مرحوم روحش شاد ويادش گرامي باد