بسم رب الشهداء و الصديقين
زندگي نامه برادر شهيد ذبيح الله مداح دشتکي ؛ عضو بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران به سال 1344 در روستاي دشتک ايرج از توابع مرودشت در خانواده اي مذهبي که از روح اسلام محمدي برخوردار است ديده به جهان گشود.ذبيح الله تحصيلات ابتدائي را در مدرسه ي ابتدائي دشتک پشت سر گذاشت و هم چنين تحصيلات راهنمائي را در مدرسه ارهنمائي دشتک با فقر ، رنج ، محروميت و درد که همگي از رژيم وابسته به استکبار جهاني شاهنشاهي مي شد گذراند .ذبيح الله در خانواده با اسلام عزيز بزرگ شده بود که اين خود در دوران تحصيلات ابتدائي با شرکت در کلاسهاي مکتب قرآن و همچنين شرکت در مجالس روضه خواني و شرکت در مبارزات پيگر و مستمر توده هاي ميليوني به رهبري امام امت خميني بن شکن عليه رژيم وابسته به استکبار جهاني شاه همگي توانست ذبيح الله را جهت دار کند .ذبيح الله حتي در دوران کودکي هم خود نشان مي داد که فردي مذهبي مخلص و خالص که نه در صف ظاهر سازان بود و نه در زمره مستکبرن زورمندان زرداران ، با شناخت نسبي که از مکتب انسان ساز اسلام در جريان انقلاب اسلامي عليه رژيم وابسته به آمريکا به رهبري زعيم بزرگ خميني بت شکن به دست آورده بود توانست خود را از نظر تقوا و خودسازي در جهت خدا قرار دهد از ويژگي هاي ذبيح الله برخورد خوب با افراد در هر شرايطي بود متواضع از نظر برخوردي در حد اخلاق اسلامي و اخلاص ست .با تمام وجود درد و رنج محرومين و مستضعفين را درک مي کرد .چرا که ساختمان بدنش از فقر درست شده بود در مدت 16 سال عمرش را همگي با درد و رنج و فقر و محروميت گذرند اما خود را در برابر محروميتها و فقر نباخت .عجب روح پر دردي داشت ، هميشه مي گفت :"انا لله و انا اليه راجعون"چون فلسفه خلقت انسان بر اين بنا شده است .با نامه هايش که از جبهه مي آمد به ما معناي حيات مي داد .نامه هايش همگي حاکي از اينکه در جبهه هاي مکتب مي جنگد .در جبهه ها امام زمان عجل الله حضور دائمي و هميشگي دارد ، در جبهه ها همگي بايد اخلاص پيدا کنند هميشه مي گفت خدايا اخلاص اخلاص اخلاص .در دعايش مي گويد خدايا مرا از صالحين قرار ده هميشه مي گفت در امام خميني ذوب شويد ، زيرا که او در اسلام ذوب شده است و سرانجام با شروع جنگ تحميلي عراق بر ايران عزيز که استکبار جهاني آن را رهبري مي کند ذبيح الله هم با آگاهي از اينکه جنگ در صدام خلاصه نمي وشد و جنگ را استکبار و براي نابودي انقلاب بر ما تحميل کرده است بنا به رسالت و مسئوليتي که خداوند بر گردنش نهاده بود و چون زندگي را عقيده و جهاد مي دانست تصميم گرفت که به جبهه برود .پيش از اينکه به جبهه برود مي گفت :رفته ام در شاه چراغ با او پيمان بسته ام و از او خواسته ام که برايم واسطه شود از خداي براي او طلب توفيق کند که در اين راه که گام مي نهم شهادت را نصيبم کند ، وذبيح الله پس از سه مرتبه شرکت در عمليات محرم در عمليات چهارم محرم با کلمه ي رمز يا زينب سلام الله در تاريخ 25/8/1361 در محور عملياتي حين خوش دهلران در داخل خاک عراق در ساعتهاي 7 صبح در اثر ضربات تير بر چشم راستش به لقاء الله پيوست .ذبيح الله زماني که به دست مزدوران صدامي وابسته به استکبار به درجه رفيع شهادت نائل مي آيد در آخرين لحظات مي گويد :يا مهدي يا مهدي و چنين آن پرده و حجابي که بين خود و خدا داشت از بين برد و فاني شد و به آرزوي هميشگي اش که هميشه در زبان داشت که خدايا من شهيد شوم رسيد و مرگش را شهادت در راه خدايش قرار داد او از صالحين قرار گرفت .به اميد اينکه شهادت و زندگي ذبيح الله عزيز براي همه ي ما الگو و سرمشق شود که در سبيل الله حرکت کنيم .ان شاء الله .روحش شاد و راهش پر رهرو باد
بسم الله الرحمن الرحيم بسم رب الشهداء و الصديقين و الصالحين وصيتنامه برادر شهيد ذبيح الله مداح دشتكى عضو بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ايران خدايا به جبهه مى روم چون ميدانم كه جبهه مدرسه عشق است. خدايا به جبهه ميروم تا اينكه بر خودم ثابت گردد كه بنده تو هستم. خدايا نيت و مقصودم از آمدن به جبهه دفاع از انقلاب اسلام بود. خدايا آنقدر در جبهه مى مانم و آنقدر خودم را در معرض آزمايش تو قرار ميدهم تا اينكه مليت و خودخواهى كه در من است و پوشش و حجابى بين من و تو شده است از بين برود تا فانى شوم. آنقدر در جبهه مى مانم خود را در معرض آزمايش و امتحان قرا رمى دهم تا از اين آزمايش كه درس شهادت است مفتخربه درآيم تا به حسين بگويم اى معلم شهادت اگر تو معلم شهادت ما هستى ما هم چنين شاگردان خوبى هستيم. خدايا تو را سپاس و شكر كه اين توفيق را نصيبم كردى و جهتم را عوض كردى در جهت خودت قرار دادى كه اين توفيق نصيبم شد كه رزمنده راه تو باشم. خدايا شهيد آگاه است حاضر است اصلا انسان آگاه شهيد است. خدايا من با آگاهى از اينكه اين جنگ جنگ اسلام عليه استكبار جهانى است. خدايا با آگاهى از اينكه اين جنگ استكبار براى نابودى انقلاب بر ما تحميل كرده است. خدايا با اين آگاهى به جبهه
مى روم تا بتوانم قطره اى در درياى خروشان رزمندگان اسلام باشم و دينم را به اسلام عزيز ادا نمايم و شايد خدمتى كرده باشم. آرى اين جنگ جنگ بين اسلام و استكبار جهانى است هر كس بى تفاوت باشد به دشمن كمك كرده است آرى اين جنگ يك ازمايش و ابتلاء و نعمتى است كه خداوند براى بندگانش به آزمايش مى گذارند. خدايا مرا از صالحين قرار ده چون فرقى است بين عمل صالح و عمل حسناتى و در قرآن داريم. الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات ... سلام بر انبياء الهى سلام بر حسين شهيد سلام بر رزمندگان اسلام درود و رحمت حق تعالى بر تمامى شهداء اسلام در طول تاريخ اسلام سلام بر مظلومان تاريخ مرگ بر آمريكا مرگ بر اسرائيل ننگ بر صدام يزيد سلام بر امام امت خمينى بت شكن ... پدر عزيزم مادر گراميم برادران و خواهران عزيز سلام عرض مى كنم... پدر عزيزم و مادر گرامى خوشحال باشيد كه در راه خدا شهيد شدم... پدر عزيزم و مادر گراميم مرا با همين لباس بخاك سپاريد تا به حسين بگويم اى حسين شهيد صداى هل من ناصرا ينصرنى ات را پاسخ دادم.... در هنگام تشييع جنازه ام شعارتان درود بر خمينى سلام بر شهيدان و مرگ بر آمريكا باشد بر سر قبرم فرياد مرگ بر آمريكا را سر دهيد. با شهيد شدن من چهره شما بشاش تر و از نظر برخوردى
افتاده تر و پيوند خود را با اسلام و انقلاب و رهبر محكمتر نمائيد. مرا در جوار شهداى شهرك سعدى به خاك بسپاريد گرچه دوست داشتم در روستايمان ؟؟؟ كه حكايت از سخن زحمات روستائيان زحمتكش و رنج ديده مان مى كند به خاك بسپاريد كه استكبار بداند حتى از دور افتاده ترين روستا بوى شهيد وشاهد مى آيد و هر قطره خون رزمندگان و مجاهدان مجاهدى براى اسلام عليه استكبار و حاملان استكبار مى باشد. تا آمريكا جنايت كار بداند اين امت اسلام تن به سازش و وابستگى به او را نميدهد بنابراين اين چون برايتان بردن من در دشتك مقدور نيست مرا در جوار شهداى شهرك سعدى بخاك بسپاريد. ان ينصرالله ينصركم و ينبت اقدامكم والسلام ذبيح الله مداح دشتكى تاريخ 17/7/61
2%%
مداح دشتكى ذبيح اله 1690791
بسم الله الرحمن الرحيم قسمتى ازوصيت نامه برادر شهيد ذبيح الله مداح دشتكى عضو بسيج سپاه خدايا من به جبهه حق عليه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم اميدوارم كه خريدار جان من توباشى نه كس ديگر. خدايا حال كه در اين راه گام برداشته ام و بار سفر بسته ام و به سوى تو آمده ام ترابه حق محمد (ص) و آلش قسمت مى دهم كه مرا ديگر زنده به خانه و كاشانه ام برنگردان. و دلم مى خواهد كه در آخرين لحظه هاى زندگيم بدنم و جسم آغشته به خون در راه تو باشد و در راه تو باشم نه چيز ديگر در قلبم جرقه اى از ايمان پديدار شد. پيش به طرف مبارزه با كفر يا پيروزى يا شهادت درود بر امام خمينى ولى فقيه اين قامت ايستاده كه مانند جدش حسين (ع ) در برابر ظلم و ستم مستكبران قدرتهاى بزرگ ايستاده و يك قدم بر نمى گردد سلام بر امت شهيد پرور و نمونه كه با حضور هميشگى خود در همه صحنه هاى حق و باطل اسلام و امام را يارى كرده و قدرت نفس كشيدن و خواب راحت را از دشمن چون صدام عفلقى سلب كرده است. اسلام امروز در دو جبهه مى جنگد كه با عنايت خداوند در هر دو جبهه پيروز بوده و هست يكى جبهه داخلى متشكل از منافقين لبيرالعا كمونيست ها و ملى گراها كه د رنهايت يك خط شيطان بزرگ آمريكاست... جبهه دوم در جبهه نبرد با نيروهاى خارجى كه يكى از آنها صدام غفلتى كافر است كه به وسيله اربابش آمريكا به حريم كشور ما تجاوز نموده است. آمريكا اين را بايد تا به حال فهميده باشد كه با اين حركات مذبوحانه و آشكار بنا به فرمايش امام عزيزمان اين پير جماران آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند. دعا به جان امام و رزمندگان يادتان نرود. اين بود قسمتى از وصيت نامه شهيد والسلام